رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران در گفتو گو با رجانیوز:
یکی از آفتهای فضای مجازی نشر اکاذیب منسوب به دین است/ انتشار احادیث جعلی یا بیسند مضراتی چون ایجاد انحراف و بیاعتمادی در پی دارد/ علوم دینی و دانش حدیث، تخصصی است و سازو کار خودش را دارد
فضای مجازی همانند چاقو استفاده ی دو گانه دارد یعنی هم می تواند نقش بسیار مثبتی در رشد فرهنگ جامعه ایفا نماید و هم می تواند نقش مخربی در آن داشته باشد . یکی از آفت های فضای مجازی که نقش مخربی هم دارد , انتشار اکاذیب و یا مسائل مخدوش و دارای اشکال است .
متاسفانه معارف الهی و علوم دینی هم در بستر همین آفت , جان سالمی به در نبرده است . در بزنگاه هایی چون مناسبت ها , اعیاد , شهادت ها با نشر گسترده ی احادیث و یا دستوراتی برای اعمال دینی مواجه می شویم که بسیار مناسب , زیبنده و سازنده است اما گاه در لا به لای این احادیث و معارف صحیح با مسائل و یا احادیثی مواجه می شویم که یا از اساس صحت ندارد و جعلی محسوب می شود و یا به طور صحیح و تخصصی فهم نشده است لکن به صورت وارونه و مخدوش به دست مومنین می رسد . اگر در صحت و سقم احادیث و معارف و مسائل دینی اطمینان پیدا نکنیم , نشر مطالب غیر دینی که به غلط منسوب به دین و یا ائمه هدی (ع) می شود , حقیقتا می تواند ضرر های جدی به اعتقادات و دیانت مردم وارد کند چه بسا هدف آن کسانی که این اکاذیب را وارد دین می نمایند و به دنبال آن به نشر گسترده می پردازند هم همین باشد .
متاسفانه ترکش این آفت ها حتی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم اصابت نمود . به عنوان مثال جمله ای معروف که در فضای مجازی بسیار دست به دست می گشت و در حجم گسترده ای منتشر می شد , جمله ای بود که در عین صحت مضمون به غلط به امیرالمومنین (ع) منسوب شده بود در حالیکه این جمله در هیچ یک از منابع حدیثی اسلامی وجود ندارد . جمله ی : ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی , فردا به آن چشم نگاه مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی . همان جمله ای است که در عین صحت مضمون به غلط منسوب به امیرالمومنین (ع) می شد تا جایی که حدود دو هفته در ابتدای سریال رمضانی زیر پای مادر از صدا و سیما هم به عنوان حدیث نمایش داده می شد . صدا و سیما و سایر نهاد ها باید نظارت های خود را گسترده تر و جامع تر نمایند تا از بروز چنین اشکالاتی ولو سهوی جلوگیری شود .
در همین راستا مصاحبه ای پیرامون موضوع فوق با دکتر مجید معارف , ریاست دانشکده الهیات دانشگاه تهران و استاد تمام رشته ی علوم قرآن و حدیث داشته ایم :
اگر بخواهیم در ابتدا مطلبی را به طور کلی بگوییم این است که ؛ باید باور کنیم که علم الحدیث و دانش حدیث یک دانش تخصصی هست و ساز و کار خودش را دارد . بالاخره حدیث آن طور که علمای حدیث برای ما گفته اند و این حاصل قرن ها تجربه است ؛ فرموده اند که حدیث دارای دو رکن است : سند و متن .
سند خود دارای سلسله ی راویان است , سند ممکن است منقطع باشد ؛ مرسل باشد و یا مسائل دیگر تخصصی که هر کدام دارای درجه ای از اعتبار می باشد ضمنا یک سند چون سلسله ای از راویان و ناقلان حدیث است این راویان ممکن است از نظر وثاقت , از نظر ضعف وضعیت های مختلفی داشته باشند که ما باید به کتب رجالی مراجعه نماییم در واقع بررسی سند تخصصی است و با انواع مهارت ها درآمیخته شده است .
از طرف دیگر متن حدیث در طول تاریخ و یا در قرون اولیه احیانا با ویژگی هایی همراه می باشد و یا سبب صدوری داشته است ؛ ممکن است دچار نقل به معنا شده باشد و یا تقطیعی در آن رخ داده شده باشد , تقدیم و تاخیری بر آن پیش آمده باشد , مجاز و استعاره در آن وجود داشته باشد . این ها همه مسائل تخصصی مربوط به متن حدیث است که در دانش فقه الحدیث بحث می شود . این مسائلی را که عرض کردم برای این است که از یک طرف باور کنیم مسئله ی حدیث یک دانش تخخصی است و علوم و شئون گوناگونش تعریف شده است و در کتاب ها و کلاس های تخصصی در حال بحث است . و از طرف دیگر نباید از یک مسئله غافل شد و آن این است که مومنین شوق دارند که منتشر کننده ی احادیث معصومین (ع) باشند . پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند : بلغوا عنی ولو آیة یعنی از من پیام دین را منتشر کنید ولو در حد یک آیه باشد ؛ حدثوا عنی و لا حرج و لا تقولوا الا حقا : احادیث مرا نقل کنید , حرجی هم در آن نیست اما مواظب باشید که به جز حق چیزی منتشر نشود ؛ بعد در همین حدیث فرمودند و من کذب علی متعمدا فلیتبوء مقعده من النار : اگر کسی عمدا به من دروغ ببندد جای او در آتش خواهد بود .
در واقع خود پیامبر اسلام تشویق می کردند که مومنین خود عامل انتشار احادیث باشند حتی یک آیه و حدیث ؛ اما از طرفی هم فرموده اند که مراقب باشید از مرز حق و حقیقت خارج نشوید و پناه بر خدا از این که عالمانه و عامدانه بر معصومین دروغ ببندند که دیگر فرموده اند که جایش در جهنم است .
نقل و انتشار حدیث یک کار سهل ممتنع است ؛ یعنی نسبت به روایاتی که مفاد صریح و روانی دارند و در یک منبع خوبی هم استوار اند ؛ اگر مومنین انتشار دهند به عنوان یک کار سهل بسیار هم پسندیده است و ثواب دارد . اما از آن طرف نسبت به روایاتی که مقداری پیچیدگی دارند و یا مورد خاصی دارند , منبعی ندارد ؛ انتشارش آن هم در فضای مجازی یک کار ممتنع است یعنی حقیقتا مسئولیت های شرعی خطیری ممکن است به دنبال داشته باشد .
معتقدم مومنین و مومنات و آن هایی که دغدغه دین دارند اگر بدانند دارند حدیثی را ناقص یا نارسا منتشر می کنند ؛ و ما به آنها تذکر بدهیم بلافاصله رعایت خواهند کرد .قرآن در پایان سوره ی اعراف در وصف پرهیزکاران می فرماید : ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون ؛ این ویژگی آدم های اهل تقواست که اگر مثلا احساس نمایند پیامی را به نقص یا به اشتباه منتشر می نمایند و ما خطیر بودن دانش حدیث را به آنها تذکر دهیم , پا پس خواهند کشید . در واقع راه حل اول امر به معروف و نهی از منکر است که افراد را به خودشان می آورد . البته اگر کسی جهت غرض و مرض این چیز های غلط را منتشر نماید که بخواهد مفاهیم دینی را خدایی ناکرده زیر سوال ببرد یا تمسخر کند این ها نه زیر بار تذکرات بنده ی کارشناس خواهند رفت نه زیر بار نظارت دستگاه های نظارتی و شما هم می دانید در ایران ما فضاهای مجازی خیلی ساز و کار کنترلی ندارد .
انتشار احادیث ضعیف یا جعلی و بی سند خطرات و مضراتی هم دارد مثلا می تواند بی اعتمادی ایجاد نماید یا خطر تساهل و تسامح دینی را ایجاد بکند یا بدبینی ایجاد بکند البته بستگی به نوع حدیث و مطالبش دارد ولی به هر حال مضرات خود را خواهد داشت .
اما در مورد جمله ی ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش نکن چون ممکن است سحر توبه کرده باشد و تو ندانی توضیحاتی باید مطرح گردد . ما در تاریخ حدیث یک قاعده داریم من همیشه در کلاس هایم این مثال را میزنم و می گویم تا پایان قرن پنجم اگر حدیثی سرش به تنش می ارزیده است باید نوشته می شد , به طوری که هم در شیعه و هم در اهل سنت پایان قرن پنجم را ختم تدوین حدیث نام می برند . و از اول قرن ششم یک سنتی در بین اهل علم و اهل حدیث دائر شد که برای ذکر هرگونه حدیث چه صحیح باشد چه حسن باشد چه موثق باشد و چه حتی جعلی باشد همه موظف بودند که برای آن منبعی معرفی نمایند .
به یقین می گویم که تا پایان قرن پنجم دانشمندان به این جمع بندی رسیده اند که حدیث باید تدوین شده باشد و از قرن ششم حدیث باید بر اساس یک منبع مکتوب نقل شود . اگر کسی در قرن هفتم حدیثی نقل می کرد و نمی توانست منبعی برای آن ارائه نماید شائبه ی جعل جدید پیش می آمد . حتی اگر حدیث جعلی هم باشد باید منبعی داشته باشد . تا پایان قرن پنجم روش های دیگری مانند ارجاع به استاد بالادستی کاملا مرسوم و متداول بود ولی از ابتدای قرن شش حدیث مکتوب شد و ختم تدوینش اعلام شد تا جایی که ابن صلاح دمشقی در قرن هفتم گفته است که اگر امروز کسی حدیثی بگوید و ارجاع به یک منبع مکتوب نداشته باشد ما از او قبول نخواهیم کرد , این مطلب را هم خودش در مقدمه اش نوشته است و هم من در کتاب هایم آورده ام . دیگر در دوره ی متاخران که از قرن شش آغاز می شود و تا الان که دوره ی معاصر است دیگر نقل حدیث بدون ذکر منبع هیچ گونه پذیرشی برای کسی ندارد .
اما در مورد این جمله ای که اخیرا منتشر شده و آن را منسوب به امیرالمومنین (ع) کرده اند مضمونش با آموزه های اسلام سازگاری دارد . اسلام همان دینی است که وقتی کسی خدمت امام علی (ع) می آمد و اقرار به زنا می کرد امام علی (ع) اصلا نشنیده می گرفت و او التماس می کرد که مرا حد بزنید تا پاک شوم اما مثلا امام می فرمود برو و فردا بیا در واقع نوعی دست دست کردن است . اصلا اسلام دنبال این نیست که کسی اقرار به گناه بکند یا کسی بگوید من توبه کردم و ما بگوییم خیر تو دروغ می گویی ؛ خیر این ها پذیرفته نیست چرا که مسئله ی اشاعه ی فحشا پیش نیاید و قبح کار بد ریخته نشود . در آموزه های اسلامی , ما حسن ظن را داریم و تا جایی که می توانیم اگر کسی خطایی انجام داد باید ندیده و نشنیده بگیریم و به رویمان نیاوریم .
امام صادق (ع) مرتکب گناه کبیره را فاسق نام نمی بردند می گویند مسلمان ؛ می فرمایند اگر کسی گناه کبیره مرتکب شد لباس ایمان از تنش ساقط می شود ولی لباس اسلام و مسلمانی هنوز بر تن او هست . و در واقع او بین اسلام و ایمان در نوسان است در صورتی که معتزله به مرتکب شونده ی کبیره به راحتی نام فاسق می گذاشت و او هم می گفت حالا که من در جامعه فاسق شناخته شده ام , اتفاقا می زد به سیم آخر و این فرق آموزه های تشیع و مکاتب دیگر چون همین مکتب اعتزال است . در اهل سنت خوارج می گفتند مرتکب کبیره کافر است , مرجئه هم می گفتند مرتکب کبائر مومن است که اباحه گری را رواج دادند . اما امام صادق مرتکب کبیره را مسلمان می دانستند گرچه او دیگر مومن نیست چرا که یکی از نشانه های مومن تعبد به فرائض دینی است .
در حدیثی از امام کاظم (ع) در کتاب کافی کلینی نقل شده است و معمولا ذیل آیات افک در سوره ی مبارکه نور مطرح می گردد داریم که اگر پنجاه نفر شهادت بدهند که فلانی فاسق است و مرتکب کار زشتی شده است اما او خودش گفت من نکرده ام حتی با علم بر این که ممکن است او دروغ بگوید چون خودش گفته است من نکرده ام شما این فرد را تصدیق کنید و آن پنجته نفر را تکذیب نمایید .
پس به طور کلی مضمون این جمله ای که این روز ها منسوب به امیرالمونین می نمایند مطابق با مضامین دینی است اما چون هیچ گونه سند و منبعی ندارد همان طور که گفته شد پذیرفته و معتبر نیست و نباید به معصوم علیه السلام نسبت داده شود .
ما در ارتباط با روایاتی که الان و در قرن حاضر می شنویم و منبع و سند ندارند هیچ گونه ارزش و اعتبار علمی ندارند اما ما زمانی می توانیم به حدیثی اصطلاحا بگوییم جعلی است که علم به جعل پیدا کنیم البته علم هر کس برای خودش حجت است و علما هم گفته اند که ما حدیثی را جعلی می نامیم که یا در سندش یک کذاب وجود داشته باشد و یا کسی اقرار به جعل کرده باشد و یا اینکه مضمون حدیثی طوری مخالف معارف اسلامی باشد که هیچ راهی برای تفسیر و توجیه آن باقی نماند در واقع از این سه طریق طرقی هستند که علم به جعل حاصل می شود .
اگر حدیثی امروزه نقل شد و ما از طرق فوق ، علم به جعل پیدا نکردیم در اصطلاح علمی به آن جعل نمی گوییم اما می گوییم این جمله را به فلان معصوم (ع) منسوب نموده اند که هیچ سندی ندارد و به تبع هیچ اعتبار و ارزش علمی هم ندارد .
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات