فنرِ شوق مردم که دو، سه سال به واسطه کرونا جمع شده بود، امسال ناگهان رها شده. خیزش مردم متدین ایران به سمت اربعین خیرهکننده است. فقط روز پنجشنبه گذشته، ۴۷۷ هزار زائر از ایران وارد عراق شدهاند. بیسابقه است! با اینکه خبر پخش میشود که مرزها بسته است و شرایط زوار بد است اما باز هم عده زیادی به سمت مرزها سرازیر میشوند. این صحنه شگفتآور چه چیزی به ما میگوید؟
اگر نتوان این جوش و خروش عظیم مردم را اثبات «دینداری» مردم ایران دانست، قطعاً میتوان آن را ابطال انگاره «دینگریزی» مردم دانست. انگارهای که گروهی از اصلاحگران دین دست کم هشتاد سال است که برایش فکت جمع میکنند و در دوران جمهوری اسلامی هم مهمترین عامل آن را گره خوردن دین و دولت میدانند.
بعد از گذشتن ۴۴ سال از «گره خوردن دین و دولت» در ایران -که همواره اصلاحگران دین با آن مخالف بودند- اثبات انگاره دینگریزی مردم با چالشی جدی مواجه شده است. توجه داریم که این حجم عظیمی که به سمت اربعین میروند، نوک کوه یخی است که بیرون زده است. عده بیشتری، این سوی مرزها مجال رفتن پیدا نمیکنند و خود را «جامانده» میدانند. میدانیم که یک جامعه باید زیرساختهای معنایی دینداریاش بسیار نیرومند باشد که چند میلیون نفرش با وجود سختیهای مسیر این چنین پای در برگزاری یک آیین مذهبی بگذارند.
کار به جایی رسیده که همان کسانی که انگاره دینگریزی را تقویت میکردند، حالا بدون آنکه به روی خود بیاورند، تغییر فاز دادهاند و خودشان از سیاست مطالبه میکنند که در دینداری مداخله کند و با صرف امکانات بیشتر، استقبال مردم از یک آیین دینی را مدیریت کند!
کسانی که طرفدار انگاره دینگریزی مردم هستند، قطعاً فکتهایی برای ادعاهایشان میآورند؛ اما بحث این است که اگر دستکم هشتاد سال است که ما دچار روند دینگریزی هستیم و این روند با پیوند دین و دولت تشدید شده است، همان دینداری قبلی هم باید تا کنون از میان رفته بود؛ چه رسد به آنکه شاهد پدیدههای عجیبی مثل پیادهروی اربعین و اعتکاف و احیای شبهای قدر و … باشیم.
این پدیدهها، اگر نتواند دفاعی از دینداری مردم و مقاومتشان در برابر موج جهانی سکولاریزاسیون باشد، دستکم باید ما را به حیرت وادار کند و در انگارههامان شک کنیم. میدانیم که حیرت، مقدمه تفکر است و معالاسف در میان گویندگان این گفتار، چیزی به نام حیرت و تفکر وجود ندارد. پیشفرضها و پرسشها و پاسخها از پیش آماده است و با یک روکش علمی، مدام به دنبال خلق برچسبهای رسانهای هستند. حتی گاهی پز علمی و بیطرف را هم رها میکنند و رسماً سخن از «باید و نباید» میگویند و «تجویز» میکنند و برای مردم، حکومت، دین و خدا (!) تعیین تکلیف میکنند و فیالمثل میگویند: «مناسک باید در خدمت انسان باشد» یا «نباید بر طبل اربعین کوبید و آن را تبلیغ کرد» یا «اربعین نباید سیاسی باشد» و… .
درباره آینده احتمالی این گفتار: کمکم تحقیر مردم و دوری از دین، در این گفتار آشکارتر خواهد شد. تحقیر مردم، آنجایی است که مردم را تودهای احمق و بیاراده و مفعول فرض میکنند که موم دست تبلیغات سیاسیاند؛ و دوری از دین، آنجایی است که میفهمند دین را هر کاریش بکنند باز هم ذاتاً سیاسی است. یکی از این روشنفکران دینی شیکِ اصلاحطلب رسماً گفته بود به خاطر اطلاع از مقاصد جمهوری اسلامی، کربلا نمیروم!
سیدعلی سیدان، فعال رسانهای؛ پیرامون وضع اربعین امسال و چند خدشه به یک انگاره مشهور⇑
کلمات کلیدی: اربعین ،کربلا،پیاده روی اربعین،روشنفکری،دین زدگی
نظر از: پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب [عضو]
سلام وخدا قوت استفاده کردیم
پاسخ از: نديم [عضو]
سلام ممنون از توجه شما
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات