فوت غمانگیز و تلخ مرحومه امینی، بیتردید همدردی فراگیر و دلسوزانهای را با خانواده وی فراهم آورده و ضرورت بررسی دقیق، کارشناسی شده و مبتنی بر مسئولیت و تعهد اخلاقی و قانونی را گوشزد میکند.
به گزارش رجانيوز به نقل از روزنامه جام جم، چند روزی میشود که ماجرای فوت مهسا امینی به موضوع و سوژه فضای رسانهای و فعالان سیاسی تبدیل شده است.
فوت غمانگیز و تلخ مرحومه امینی، بیتردید همدردی فراگیر و دلسوزانهای را با خانواده وی فراهم آورده و ضرورت بررسی دقیق، کارشناسی شده و مبتنی بر مسئولیت و تعهد اخلاقی و قانونی را گوشزد میکند. اما در خلال این اتفاق و حادثه، مطالب و نکاتی قابل طرح است که لزوم یک هوشیاری و مراقبت را بابت به حاشیه نرفتن پرونده فوت مهسا امینی، ضروری میسازد.
۱- مطالبهگری برای روشن شدن زوایای یک پرونده، نه تنها مذموم نیست، بلکه یکمسئولیت اجتماعی و اخلاقی محسوب میشود. بیشک، ترمیم نقاط ضعف، بازسازی وجهعمومی، بازنگری در برخی پروتکلهای فرآیند اقدامات انتظامی، بهنگامی در اطلاعرسانی و…مطالبههایی است همگانی، مطلوب و ماجور. اما این مطالبهگری خود آداب و اصولی را طلب میکند که الف- به دور از سیاسی کاری باشد ب- صادقانه و برای روشن شدن موضوع و رفع ابهامات باشد ج- تلاشها را برای مقصود و فرجامی سیاسی و جناحی کانالیزه ننماید.
۲- تاملی بر کنشهای برخی جریانهای سیاسی بهویژه اصلاحطلبان نشان میدهد این جریان، فوت خانم امینی را دستاویز شعارها و راهبردهای سیاسی این جریان قرار داده که اگر این نبود، مطالبه بررسی پرونده همان ابتدا، با گزاره «اجباری بودن قانون حجاب» و لزوم لغو این قانون، پرورده و محور مطالبه و اعتراض سیاسی این جریان نمیشد.
۳- تحلیل محتوای توییتهای برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب و محورهای رسانهای آنان که همسو با اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی شده نشان میدهد در وهله اول، نظام متهم به قتل شده و در گام دوم، همچون فساد، ظلم و قتل نیز به عنوان رویهای سیستماتیک، طرح و القا شده است. در این زمینه کافی است توجه داشته باشیم طرح کلیدواژهها و انگارههایی همچون، جنایت، هراس، خشم، نفرت، بیاعتمادی، تحقیر، بیعدالتی، اعتصاب، اعتراض و… بهوضوح نشان میدهد ماجرا از قرار دیگری است و اصلاحطلبان چگونه به دنبال تبدیل پروژه مزبور به موجی سیاسی هستند.
۴- تاکید بر جوان بودن، زن بودن، کُرد بودن و…مرحومه بیانگر آن است که جریان اصلاحات به دنبال فعالسازی چه چیزی بوده و تلاش دارند از خلال این پروژه به تعبیر خود چه «ناجبنشی» را در این پرونده، سوژه کنش سیاسی مشترک کنند.
۵- تصریح اصلاحطلبان بر این است که سوگ و اعتراض شکل گرفته را یک اقدام رنگین کمانی و متاثر از کنشگریهای محجبه تا بیحجاب، مذهبی سنتی تا نواندیش دینی و معنویتگرای غیرمذهبی و خداناباور و…تعریف کرده و عملا در اردوگاه خود، سخن از تشکیل یک جبهه اعتراضی سخن به میان بیاورند آنهم با قرائت فاتحه اما نه برای مرحومه که برای آنچه «سیستم» میخوانند.
۶- اصلاحطلبان در حاشیه مجلس که نه، اما پروژهای که برای مرحومه امینی در نظر گرفتهاند. باورهای پهلوگرفته خود با سکولاریسم، نگاه حداقلی به کارکردهای دین در عرصه اجتماع، ائتلاف بازسازی شده سروش تا گوگوش اما با هویت جبهه دینداران تا خداناباوران بخشی از پازلی است که اگر جز این بود، مرثیه امروز آنان خوانشی دینی داشت تا جنسی از عبور.
۷- تلاش اصلاحطلبان برای گسترده کردن ساحت اعتراضات، تکثر بخشیدن به معترضان با وجود برخی مشکلات کشور و گشودن مسائل جدید و تبدیل آن به پروژهای سیاسی با ردیف کردن نامها و یادهای اتفاقات گذشته، نشان میدهد در پس ذهن این جریان، تحلیلی مبتنی بر شرایط خاص و در حال گذار به دوران ویژه تصمیمگیری و…شکل گرفته است، لذا بیراه نیست اگر گفته شود ادامه کنشهای آنان نه اعتراض و نه مطالبه که حرکت در مسیر بیثباتی ارزیابی شود تا طی یک «ناجنبش»، پیشروی آرام خود را شتاب داده و با تولید فشار اجتماعی به زعم خود، مناسباتی را تغییر دهند.
۸- پر بیراه نیست اگر بگوییم رادیکالهای اصلاحطلب طی رونوشتی پنهان، در حال نفرتسازی هستند و آن را هم «سازنده» تعریف و تفسیر میکنند؛ نفرتی که به گمان آنان تولید انرژی و سوختِ کُنش میکند بیآنکه بدانند، تخریب میکند و چرخهای معویب میسازد رفتارشان و چه بسا برای آنان و هر آنچه از این مسیر صید میکنند، عاقبت «یوم التّناد» بسازد برایشان.
۹- همه ماجرا اما این نیست. اوضاع کنونی، وضعیتی است که عمیق بودن و درک بازیها از سوی برخی دلسوزان را نیز گوشزد میکند. متمایز بودن و ژست عدالتطلبی نباید منجر به مخرج مشترکهایی شود که رادیکالها از آن با عنوان ائتلاف مسألهمحور یاد میکنند. برای دلسوزان باید دعایی همراه کرد برای درک منطق موقعیت و آرزویی داشت برای فهم اتفاقات عجیبه و مهالکه غریبه.
موضوع: "پیاده روی اربعین"
فنرِ شوق مردم که دو، سه سال به واسطه کرونا جمع شده بود، امسال ناگهان رها شده. خیزش مردم متدین ایران به سمت اربعین خیرهکننده است. فقط روز پنجشنبه گذشته، ۴۷۷ هزار زائر از ایران وارد عراق شدهاند. بیسابقه است! با اینکه خبر پخش میشود که مرزها بسته است و شرایط زوار بد است اما باز هم عده زیادی به سمت مرزها سرازیر میشوند. این صحنه شگفتآور چه چیزی به ما میگوید؟
اگر نتوان این جوش و خروش عظیم مردم را اثبات «دینداری» مردم ایران دانست، قطعاً میتوان آن را ابطال انگاره «دینگریزی» مردم دانست. انگارهای که گروهی از اصلاحگران دین دست کم هشتاد سال است که برایش فکت جمع میکنند و در دوران جمهوری اسلامی هم مهمترین عامل آن را گره خوردن دین و دولت میدانند.
بعد از گذشتن ۴۴ سال از «گره خوردن دین و دولت» در ایران -که همواره اصلاحگران دین با آن مخالف بودند- اثبات انگاره دینگریزی مردم با چالشی جدی مواجه شده است. توجه داریم که این حجم عظیمی که به سمت اربعین میروند، نوک کوه یخی است که بیرون زده است. عده بیشتری، این سوی مرزها مجال رفتن پیدا نمیکنند و خود را «جامانده» میدانند. میدانیم که یک جامعه باید زیرساختهای معنایی دینداریاش بسیار نیرومند باشد که چند میلیون نفرش با وجود سختیهای مسیر این چنین پای در برگزاری یک آیین مذهبی بگذارند.
کار به جایی رسیده که همان کسانی که انگاره دینگریزی را تقویت میکردند، حالا بدون آنکه به روی خود بیاورند، تغییر فاز دادهاند و خودشان از سیاست مطالبه میکنند که در دینداری مداخله کند و با صرف امکانات بیشتر، استقبال مردم از یک آیین دینی را مدیریت کند!
کسانی که طرفدار انگاره دینگریزی مردم هستند، قطعاً فکتهایی برای ادعاهایشان میآورند؛ اما بحث این است که اگر دستکم هشتاد سال است که ما دچار روند دینگریزی هستیم و این روند با پیوند دین و دولت تشدید شده است، همان دینداری قبلی هم باید تا کنون از میان رفته بود؛ چه رسد به آنکه شاهد پدیدههای عجیبی مثل پیادهروی اربعین و اعتکاف و احیای شبهای قدر و … باشیم.
این پدیدهها، اگر نتواند دفاعی از دینداری مردم و مقاومتشان در برابر موج جهانی سکولاریزاسیون باشد، دستکم باید ما را به حیرت وادار کند و در انگارههامان شک کنیم. میدانیم که حیرت، مقدمه تفکر است و معالاسف در میان گویندگان این گفتار، چیزی به نام حیرت و تفکر وجود ندارد. پیشفرضها و پرسشها و پاسخها از پیش آماده است و با یک روکش علمی، مدام به دنبال خلق برچسبهای رسانهای هستند. حتی گاهی پز علمی و بیطرف را هم رها میکنند و رسماً سخن از «باید و نباید» میگویند و «تجویز» میکنند و برای مردم، حکومت، دین و خدا (!) تعیین تکلیف میکنند و فیالمثل میگویند: «مناسک باید در خدمت انسان باشد» یا «نباید بر طبل اربعین کوبید و آن را تبلیغ کرد» یا «اربعین نباید سیاسی باشد» و… .
درباره آینده احتمالی این گفتار: کمکم تحقیر مردم و دوری از دین، در این گفتار آشکارتر خواهد شد. تحقیر مردم، آنجایی است که مردم را تودهای احمق و بیاراده و مفعول فرض میکنند که موم دست تبلیغات سیاسیاند؛ و دوری از دین، آنجایی است که میفهمند دین را هر کاریش بکنند باز هم ذاتاً سیاسی است. یکی از این روشنفکران دینی شیکِ اصلاحطلب رسماً گفته بود به خاطر اطلاع از مقاصد جمهوری اسلامی، کربلا نمیروم!
سیدعلی سیدان، فعال رسانهای؛ پیرامون وضع اربعین امسال و چند خدشه به یک انگاره مشهور⇑
کلمات کلیدی: اربعین ،کربلا،پیاده روی اربعین،روشنفکری،دین زدگی
درحاشیه مراسم باشکوه اربعین حسینی:
راهپیمایی اربعین تجلی انسجام اجتماعی و تالیف قلوب مسلمین/ رسانههای غربی از بازتاب اخبار منفی چه هدفی را دنبال میکنند؟/«حب الحسین یجمعنا» کلید برادری و اخوت دو ملت ایران و عراق
اربعین حسینی به عنوان یک رویداد عظیم دینی_فرهنگی، مروج سبک زندگی ویژهای ذیل مختصات و معیارهای فرهنگ حسینی بوده که به مثابه یکی از شعائر دینی می توان آن را بی بدیل ترین اتفاق و رویداد حادث شده در عصر حاضر نیز تلقی کرد.
رویدادی که درپی یادآوری ارزش ها درمیان پیروان بوده و با شورآفرینی و ایجاد حس تعلق به مقام اباعبدالله، راهی برای جلب اهتمام بیشتر به این اصول یافته و سیرکنندگان مسیر را نیز به آن رهنمون می سازد.
همچنین راهپیمایی اربعین، بیشک دربرگیرندهی همهی افراد جامعهی انسانی بوده که گروههای مختلف ذیل چارچوبهای دینی و قومی را زیر بیرق سیدالشهداء جمع کرده و میان آنها حس نوعدوستی و جمعگرایی ایجاد میکند. کارویژه ای عظیم که منجر به ایجاد حس انسجام اجتماعی و تالیف قلوب مسلمین شده، جز با عنایت مقام اباعبدالله (ع) از عهدهی کسی ساخته نبوده و به سرانجام نمیرسید.
این انسجام اجتماعی، تقویت روح اخوت و برادری را نیز در پی داشتهاست که خود با گذر از انانیت ها و لغو همهی تمایزات مذهبی، قومی و ملی بهدست آمده و نتیجه ی حاصله و قابل تامل آن، همدلی میان زوار و نهایتا حذف همه ی مرزها و فاصله های به ارث مانده از دوران پرتنش و درگیری گذشته است.
مراسم پرشکوه اربعین حسینی با ظرفیت های دامنه دار و شگرف خود، علاوه بر ایجاد حس برادری و اخوت، می تواند شکاف های ارتباطی و ملی بهجا مانده از گذشته مانند کدورت های ناشی از جنگ بین ایران و عراق را رفع کرده و روابط بین زوار ایرانی و عراقی را بهبود دهد. معجزهی حسین (ع) به حدی دقیق و حساب شده عمل می کند که اکنون هیچ آثاری از آن کدورت های گذشته وجود نداشته و میان دو ملت چنان حس برادری و اخوتی حاصل شده که مثال زدنی و حیرت انگیز است؛ و این خود مصداق بارز و عینی "حب الحسین یجمعنا" است.
با همهی اینها اما برخی از جریانات داخلی و همفکران غربیشان سعی در سیاه نمایی و بازتاب منفی راهپیمایی اربعین و اخبار مربوط به آن را داشته و تلاش میکنند با پوشش چنین اخباری، دربرابر سیدالشهداء قد علم کرده و جلوی سیل جمعیت کربلایی آن حضرت را بگیرند.
رسانههای مختلفی که بر طبل سیاهنمایی کوبیده و هرکدام مقاصد مختلفی را دنبال می کنند، از هیچ سوژهای نگذشته و تمام تلاش خود را به کار میبندند تا به نحوی از آب گلآلود ماهی گرفته و دستگاه سخاوت و کرم اهل بیت را هدف قرار دهند.
یکروز بهمنظور ضربه زدن به نظام اسلامی آن را به استفاده از تمام ظرفیت های کشور برای اربعین متهم کرده و اینگونه بازنمایی میکنند که دولت و کارگزاران نظام از توجه به سایر بخشهای کشور کوتاهی کرده و کل کشور را فدای آئین اربعین میکنند؛ روز دیگر اما تمام این حرفهای خود را فراموش کرده و با بازتاب مشکلات طبیعی موجود در این راهپیمائی عظیم نظام را با برچسبهایی چون بی تدبیری و سوءمدیریت به باد انتقاد گرفته و خود را دلسوز زوار اربعین حسینی جا میزنند.
فیلم درگیری طرفداران دو تیم فوتبال در مصر را باعنوان حمله عراقیها به زوار ایرانی جا زده و منتشر کردهاند
مشخصا از چنین افراد گندمنما و جوفروشی که ذات رنگارنگ و به سان آفتابپرستشان دیر یا زود معلوم شده و برهمگان عیان میگردد، نباید توقع داشت که برای چند پاپاسی بیشتر از اهلبیت نیز مایه نگذاشته و ایشان را دستمایهی بازیهای رسانهای و سیاسی خود نکنند.
وگرنه پرواضح است که نه در عراق قحطی آمده و نه مردم از نبود آب آشامیدنی در تنگنا قرار دارند. همچنین مردم عراق درکنار برادران ایرانی خود چون میزبانانی کریم و باسخاوت، اوج مهماننوازی خود را به اثبات رسانده و به صورت خودجوش و در راه رضای خدا و اهل بیت، در قالب موکب هایی پرشمار، خدمات مختلفی اعم از بهداشتی، خوراکی، استراحتی و حمل و نقل ارائه داده و به زوار حسینی عرضه میکنند.
میزبانانی بخشنده و گشادهدست که از قرار دادن خانههای خود در اختیار زائران حسینی نیز دریغ نکرده و حتی حاضرند تمام زندگی خود را نیز برای آرامش خاطر و راحتی این دلدادگان حسینی تقدیم کنند. نوع میزبانی و پذیرایی عراقی ها از زوار اربعین جلوه ای بسیار زیبا از همدلی را به نمایش گذارده که وجود امام حسین (ع) حبل المتین و محور راستین برای پیوند مردم قلمداد می شود.
این استقبال و میزبانی در داخل کشور و شهرهای مرزی ما نیز قابل مشاهده بوده و ساکنان این مناطق که سابقه مهمان نوازی خود را در ایام جنگ تحمیلی نیز به اثبات رسانده اند، از این آزمون کربلایی هم سربلند بیرون آمده و به صورت خودجوش و در راه رضای خدا و اهل بیت، به ارائهی خدمات و پذیرایی از زوار امام حسین(ع) پرداختند.
مشکلات عبوری زائران اباعبدالله (ع) در مرزها نیز طی ساعاتی، سختی هایی را به مردم و زوار تحمیل کرد، که چندی بعد با مدد خود حضرت و عوامل این زمانیشان این مشکل نیز برطرف شده و تلاشهای موثر و مفیدی انجامشده تا شرایطی مناسب و خوب برای طیب خاطر زوار اباعبدالله فراهم شود.
هرچند، آنکه پای در این مسیر گذاشته و دل در گروی عشق اباعبدالله می نهد، خود به سختیهای موجود در مسیر آگاه بوده و میداند که برای تفریح و سیاحت این سفر معنوی را برنگزیده است. این سفر انتخاب آگاهانه رنجی است که درک آن احلی من العسل بوده و پویندگان طریق کربلا خود را به دریای عشق اباعبدالله(ع) انداخته و با امواج خروشان حسینی سوی معشوق سیر میکنند.
پیاده روی اربعین نشان داد، که می توان موانع سیاسی موجود را از بین برد و بین ملت ها پیوند ایجاد کرد، دشمنی ها را کنار گذاشت و برادری بوجود آورد، تمایزات را از بین برد و زیر یک پرچم سینه زد؛ اما همه ی این ها نیازمند ذات خالصانه و مخلصانه ی حرکت فرهنگی حادث شده و عدم توجه به اختلافافکنی دشمنان اسلام بوده که نشان اباعبدالله و بیرق باب الحوائج (علیهما السلام) نیز بر تارک آن خودنمایی میکند که با تحرکات رذیلانهی مشتی سودجو و فرصت طلب نیز تاثیری بر آن نداشته و مصداق بارز سنگ زدن به قطار درحال حرکت است.
آخرین نظرات