ادامه سخنان آقای رحیم پور ازغدی
جهاد اسلامی ، همان جنبش نفی خشونت است
حال که چنین است پس چرا جنگ را گرامی میدارید؟ بُعد دوم جنگ را گرامی میداریم نه بُعد اول را. بُعد هابیلی را نه بُعد قابیلی بُعد جنایت و جنگ و خشونت و نابودی و مرگ ، بزرگداشت ندارد، اما بُعد مقاومت و ایثار و فداکاری، جهاد، شهادت، شجاعت و حماسه دفاع از انسان مظلوم، دفاع از عزت و بزرگی یک ملت، این بُعد دوم وچهره هابیلی جنگ است که دیگر مقدس می شود و تا ابد آن را گرامی باید داشت.
ما در هفته دفاع مقدس گرامیداشت جنگ و خشونت ، گرامیداشت مرگ و جنایت نداریم. این گرامیداشت زندگی و رشادت و کرامت است. دفاع مقدس ، دفاع از زندگی بود. آن سوی جبهه که آمریکا ، شوروی ، انگلیس ، فرانسه و اسرائیل و رژیمهای فاسد و خائن منطقه، بویژه آل سعود بود، سوی چهره جنایت بود، این طرف اما بچههای مردم با دستهای خالی ، چه زیبا ایستادند و چه زیبا رفتند. ما این زیبایی را گرامی میداریم.
رسانههای دشمن میگویند اینها هفته دفاع مقدس میگیرند و این طرفداری از جنگ و مرگ است و خشونت را گرامی میدارند! نخیر؛ “دفاع” اسلامی، جنبش “نفی خشونت” است. “جهاد"، جنبش ضد خشونت و حفاظت از جامعه انسانی است. جهاد میآید تا کسانی را که میخواهند با خشونت با بشر مواجه شوند عقب بزند. جهاد، دفاع از جان انسان و از کرامت اوست.
در نگاه قرآن و اسلام، جهاد این است. کربلا هم همین بود. پیش از آن هم سه جنگ بر امیرالمؤمنین(ع) تحمیل کردند ظرف ۴ سال و اندی، که کل حکومت امیرالمؤمنین(ع) به اندازه یک دوره ریاست جمهوری بود، دربرابر سهجنگ تحمیلی!
عاقبت نیز خودش را ترور کردند. جنگ و خشونت همواره از سوی دشمنان اسلام آغاز شده است. همه جنگها تحمیلی است ، تحمیل بر جبهه مؤمنین و عدالتخواهان و اهل توحید.
پیامبران هرگز به دنبال جنگ نبودند. اما وقتی با شبه آدمهای جنگطلب و فاسد و دیکتاتور روبرو میشوند که جواب کلمه را با گلوله میدهند، جواب امر به معروف را با شمشیر میدهند، در برابر آنان باید شمشیر کشید و با قدرت ، از انسان و حقیقت دفاع کردو این چهره دوم جنگهاست که چهره ای بسیار مقدس و انسانی و در اوج ارزشهای توحیدی است. و مرز میگذارد میان آنها که میترسند و آنها که نمیترسند، آنها که دروغ میگویند و آنها که راست میگویند، آنها که حرف میزنند و آنها که عمل میکنند.
هیچ جا رسواتر و واضح تر از جنگ ، آدمها از یکدیگر جدا نمیشوند. در سالهای جنگ هم خیلیها حرف میزدند و کم بودند آنانکه وارد عمل و عملیات میشدند. اکثر آدمها معمولا حرف میزنند اما چه کسانی میجنگیدند؟ در خانوادهای همین چند روز پیش ، مادر فوت کرد که مادر ۷ شهیدبود. آیا اینها آدمهای کوچکی هستند؟ از دل جنگ، چنین آدمهای باکرامتی بیرون آمدند.
پس جنگ ، مثل هرپدیده انسانی دیگری، دو بُعدی است، بُعد سیاه و بُعد سفید. وجه هابیلی و وجه قابیلی. از بُعد هاببلی دفاع میکنیم و بُعد خشونت و جنایت و مرگآفرینی و طغیان علیه حق وحقوق را محکوم میکنیم.
قرآن میفرماید محارب با خدا است هر کس که امنیت مردم را سلب کند. خشنترین حکم قرآنی در مورد کسانی است که امنیت مردم را سلب و انسان را تهدید میکنند. قرآن میفرماید اینان را بشدت سرکوب کنید. خب این یعنی دفاع از امنیت و حرمت انسان.
انقلاب بدون ضد انقلاب ، انقلاب نیست
نکته دیگر ، اهمیت ومعنای اتفاقاتی است که در تاریخ یک مبارزه میان جبهه انقلاب و ضد انقلاب میافتد. همه انقلابها، ضد انقلاب دارند، اصلاً اگر ضد انقلاب نداشته باشد که دیگر انقلاب نیست، اگر یک وقت دیدید چیزی به اسم انقلاب مانده که دشمن ندارد بدانید آن شبه انقلاب است، انقلاب نیست.
انقلاب، قطعاً ضد انقلاب درست میکند زیرا منافع نامشروع کسانی را در داخل و خارج کشور به خطر میاندازد ،ایدئولوژیهای فاسد و جبهههایی را زیر سؤال میبرد پس حتماً دشمن پیدا میکند. همه، دوست و دشمن دارند و هیچ کس در دنیا نیست که دوست و دشمن نداشته باشد. اغلب ما مردم، دوستان و دشمنان خود را برسر منافع مادی میشناسیم .
قرآن میفرماید دوستی و دشمنیها را بر محور طمع مادی خود قرار ندهید وگرچه همه افراد ، بی استثنا، دوست و دشمن دارند، اما ملاکها وشعارهایشان وترجیحات و منافعشان متفاوت است زیرا اصل برای هرکسی ،منافع خوداوست. حق و باطل و عدل و ظلم در نظر اغلب ما آدمها معیار دوستی ودشمنی نیست.
اکثر ما مردم در اغلب اوقات به دنبال آنیم که چه بما میرسد؟! پس همه دوست و دشمن دارند. یزید دوست و دشمن دارد، حسین(ع) دوست و دشمن دارد. اصلا خدا ، دوست و دشمن دارد. شیطان هم، دوست و دشمن دارد. هیچ موجودی بدون دوستی و دشمنی نیست. بحث در این است که دوستان و دشمنان تو چه کسانی اند؟ وچرا ؟ چرا با تو دوست یا دشمنند؟ چرا با من دوست و با تو دشمنند؟ چرایی و کیستی و چیستی دوست و دشمن است که مهم است و الا همه دوست و دشمن دارند.
در منطق قرآن و اهل بیت(ع) ، یک علامت مهم مؤمن، اعم ازجامعه دینی، حکومت دینی و شخص متدیّن، این است که حبّ و بغضی که اکثربشر برای قدرت ، شهوت ، شهرت و ریاست دارند او برای الله دارد، برای عدالت و توحید دارد. دوستی و دشمنیاش بر مبنای حق و عدل است نه آنچه صرفا و نقدا برای شخص او سود بیاورد.
این فرق مهمی است. اینست حبّ فیالله و بغض فیالله. جنگ برای خدا معنایش همین است یعنی بر سر ثروت و قدرت و تسلّط بر دیگران و انتقامهای شخصی و نژادپرستی و قومیتپرستی و چنین خواسته ها و کینهها نباشد. ما با هیچ کس جنگ خصوصی نداریم. آنها هم بخواهند چنین جنگی باما شروع کنند ما تا بتوانیم نمیگذاریم جنگی درگیرد مگر از باب دفاع مجبور شویم. اما مرزجهاد فیسبیلالله ، با قتال در راه طاغوت همینجاست.
به این جهاد و این سبک جنگیدن باید افتخار کرد زیرا هدف آن کشتار انسانها ، تسلط بر اموال و خانهها و سرزمین دیگران نیست ، دفاع از انسانها و از حقوق مادی و معنوی آنهاست.
سرفصل صدور انقلاب هم همین است. صدور انقلاب، “نهی از منکر” در بعد جهانی است، اقامه قسط در سطح جهان است تا حدی که بتوانیم.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات