توسط نديم در شعر
کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشید و رفت تا که برگردم شنیدم ،از غمم نالید و رفت دیده بودم خواب مادر را شب میلاد من لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسید و رفت مادرم چندین بهار است،از کنارم رفته است مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت قوم و خویشانم مکرر،… بیشتر »
آخرین نظرات