ماجرای نامهای که با سربند «یاحسین» در کنار سرو ابرکوه به دست «جک استراو» رسید/ وزیرخارجه اسبق انگلیس نیمه کاره گذاشتن سفرش به ایران را چگونه توصیف کرد؟
جک استراو میگوید نزدیک سرو معروف ابرکوه چند مرد جوان با لباسهای مرتب و ریش آنکادرشده که بین 20 تا 30 سال داشتند و برای محرم لباس سیاه پوشیده بودند منتظر من بودند؛ سندی به من تحویل دادند که با روبان سبز بسته شده بود.
6 سال زمان برد تا جک استراو از صحبت خود پس از پیروزی حسن روحانی که مدعی شده بود «نسیم تغییر» در ایران را حس میکند عقب نشینی کند و به این نکته اعتراف کند که «ایرانیها حق دارند از روباه پیر عصبانی باشند» شاید این تغییر نگاه وابسته به سفری باشد که جک استراو در سال 94 به ایران داشت و رو در رو با مردم شهرهای مختلف در یزد و اصفهان و شیراز نظرات آنها را دیده و شنیده است و در هیچ کدام از شهرها نتوانسته احساس خوبی از مردم نسبت به انگلیسی ها داشته باشد.
به گزارش رجانیوز: «کار انگلیسی» عنوان کتابی است که وزیرخارجه اسبق انگلیس به تازگی در خصوص روابط میان ایران و انگلیس و دلایل بیاعتمادی ایرانیها به کشورش نوشته است. این عنوان از تکیه کلام معروف ایرانی ها در خصوص دشمنی و خباثت انگلیس وام گرفته شده است: «کار، کار انگلیسیها است»
اهمیت نوشته او از این جهت است که وی در دولت تونی بلر وزیرخارجه این کشور بوده و در مذاکرات هسته ای با ایران از زمان دولت اصلاحات حضور داشته و حتی با مقامات ایرانی روابط گرمی برقرار کرده بود. او اولین وزیر خارجه انگلیس بوده که توانسته به ایران پس از انقلاب سفر کند.
مردم ایران او را با شعارها و وعده های تو خالی اش در قبال تعلیق فعالیت های هستهای کشورمان می شناسند. استراو جمله معروفی دارد که در تحلیل توافق سعدآباد با ایران در زمان دولت اصلاحات گفته است: «ما میوه جنگ عراق را در سعدآباد چیدیم.»
هرچند ممکن است وی برای برخی غرب گرایان ایرانی به عنوان یک دیپلمات شناخته شود اما خود جک استراو میگوید درکشور خود چهره منفوری است و حتی او را به عنوان «جنایتکار جنگی» میشناسند. وزیر خارجه اسبق انگلیس که از تصمیم گیران اصلی حمله به عراق بوده می گوید: «برخی از اوقات در زمانی که سوار بر مترو هستم، مردم به من می گوید تو یک جنایتکار جنگی هستی و البته این مساله برای خانواده ام بسیار بغرنج تر است چرا که آنها در آن زمان مخالف جنگ بودند.»
رابطه غرب گرایان با وی آنقدر مثبت بوده است که او با قدرت گرفتن حسن روحانی در سال 92 و در همان روزهای اول دوباره به ایران پا گذاشت. مشاور روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک در سال 92 از دعوت جک استراو توسط دولت برای شرکت در مراسم تحلیف حسن روحانی خبر داد. در آذرماه همان سال جک استراو در قامت رئیس گروه پارلمانی دوستی ایران و انگلیس به تهران سفر کرده و با بسیاری از مقامات دولتی دیدار کرد. او پس از بازگشت به انگلیس، با انتشار یادداشتی در روزنامه ایندیپندنت نوشت: «اکنون میتوان نسیم تغییر در ایران را احساس کرد»
در مهرماه 94 هم تصاویری از حضور وی در خیابان های تهران منتشر شد. اتفاقا حضور وی در تهران همزمان با کنفرانس امنیتی مونیخ در مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت خارجه بود.
اما انتشار تصاویری که در حال گردش در شهرهای مختلف ایران بود بیش از همه جلب توجه کرد. سفرهای نامتعارف به شیراز، اصفهان و یزد قسمتی از تور ایران گردی این فرد بدنام انگلیسی بود.
خاطره جک استراو از سفر به یزد
بسیاری از تحلیل گران معتقدند وی که پس از انتخاب روحانی به ریاست جمهوری و همچنین سه ماه پس از امضای برجام به ایران آمده بود، درصدد بوده تا با سفر به شهرهای مختلف و دیدار با مردم ایران به ارزیابی دیدگاه مردم کشورمان نسبت به انگلیس و آنچه خود «نسیم تغییر» خوانده بود مبادرت ورزد؛ اتفاقی که البته نتایج مورد علاقه انگلیسی ها را در برنداشت.
جک استراو در کتاب «کارانگلیسی» خاطره سفر خود به یزد را با اشاره به مخالفت های متعدد مردم به حضور وی در ایران در سال 94 آغاز میکند. او خبر میدهد که در کنار سرو ابرکوه یزد نامه ای را از مردم در یافت کرده است: «نزدیک درخت، چند مرد جوان با لباسهای مرتب و ریش آنکادرشده که بین 20 تا 30 سال داشتند و همه برای محرم لباس سیاه پوشیده بودند منتظر من بودند. آنها سندی به من تحویل دادند که بهصورت رسمی با روبان سبز بسته شده بود. دو صفحه A4 بهزبان فارسی بود. این سند شخص مرا مورد خطاب قرار داده و توضیح میداد چرا از بودن من در ایران استقبال نمیشود»
استراو نوشته این نامه پس از پرسیدن اینکه با حضور در ایران بهدنبال راهانداختن چه فتنهای است به برشمردن اتهامات مطرح علیه «روباه پیر استعمار» پرداخته و شخص او را هم بهدلیل نقشش در مذاکرات هستهای و تحمیل تحریم علیه ملت ایران در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد محکوم کرده است.
او مینویسد بخشی از سند به شرح تقصیرهای او بهخاطر انگلیسی بودنش پرداخته و بر همین اساس او را بهطور موسّع مقصر فهرست طویلی از تحقیرهای تحمیلشده به ایران دانسته است: از قرارداد پاریس (در سال 1857)، قرارداد رویتر (1872)، امتیاز انحصار تنباکو (1890)، دزدی و غارت نفت ایران (از سال 1901 به بعد)، دخالت مخرب انگلیس در انقلاب مشروطه ایران (1906)، اشغال ایران بعد از جنگ جهانی دوم (1946ــ1941)، فروش سلاح به صدام در جریان جنگ ایران ــ عراق، حمایت از گروههای تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران گرفته تا حمایت از سران فتنه در جریان انتخابات سال 2009.
استراو علیرغم برشمردن این کینههای تاریخی ایران از انگلیس در روایتش در این فصل تلاش میکند مخالفتها با حضورش در ایران را «به بخشهایی از حکومت» نسبت دهد.
چه کسانی به جک استراو نامه نوشتند؟؟
در همین خصوص با احسان عابدی صحبت کردیم تا از زبان وی ماجرا روایت شود. وی از فعالان فرهنگی یزد است که ایده نامه نوشتن به جک استراو را مطرح کرده بود.
عابدی در این خصوص میگوید: «جک استراو در سفری به ظاهر تفریحی درست در ایام محرم به ایران آمده بود. تهران را گشته بود و به یزد رسیده بود. در یزد نامه ای به امضای جمعی از مجموعه های فرهنگی یزد به وی نوشته شد و پای سرو ابرکوه به دستش رسید. بعد از آن نامه، جریان مخالفتها در شهرهای دیگر از جمله شیراز شروع شد و استراو تحت فشار افکارعمومی قرار گرفت و سفرش را نیمه کاره رها کرد و رفت.»
این فعال فرهنگی در توضیح جزئیات این رخداد گفت: «وزیر سابق امور خارجه انگلیس با تمام خاطرات بدی که از او در ذهن داشتیم به ایران آمده بود و بعد از چند روز تازه حضورش در ایران رسانهای شده بود. خبرگزاری ها هم صرفا در همین حد که استراو به ایران آمده خبر کار می کردند. تا اینکه خبر رسید که استراو به یزد آمده! ایام محرم بود، درست زمانی که خون بچه شیعهها علیه ظلم و استکبار خود به خود به جوش میآید! نمیتوانستم تحمل کنم این مقام ضد ایرانی که در تحریم و تهدید مردم ایران و مقابله با انقلاب اسلامی نقش ایفا کرده بود، وسط محرم در یزد گردش و تفریح کند.»
وی تصمیم خود در خصوص نامه نوشتن به جک استراو را اینگونه روایت کرد: «شبی که از حضور استراو در یزد خبردار شدم، نامهای خطاب به او نوشتم و در آن صراحتاً گفتم که ما اصلا احساس خوبی نداریم که تو روی خاک ما قدم می زنی و زبانمان به خوش آمدگویی به تو نمیچرخد. بعد هم دلایل تنفر ایرانی ها از انگلیس را برایش ردیف کردم و از صد سال پیش تا زمان فتنه 88 بیشتر توطئه هایی را که انگلیسیها علیه مردم ایران کرده بودند نوشتم و گفتم به این دلایل ما از انگلیس بیزاریم.
ابتدا میخواستم متن نامه را به نام خودم در فضای مجازی منتشر کنم، اما به ذهنم رسید که بهتر است نامه را به صورت جمعی و جبههای منتشر کنیم تا بازتاب رسانهای بیشتری پیدا کند.»
نامه ای که با سربند یا حسین به دست جک رسید
وی از استقبال 40 تشکل دانشجویی و فرهنگی استان یزد از نامه به جک استراو گفت و البته از ناراحتی برخی رسانههای اصلاح طلب خبر داد و گفت: «تصمیم گرفتیم نامه را به دست خود جک استراو برسانیم. محل اسکان جک در یکی از هتل های لوکس و سنتی یزد بود، اما وقتی نامه چاپ و مهر شد فهمیدیم که او یزد را به سمت ابرکوه ترک کرده است. با بچه های انقلابی ابرکوه هماهنگ کردیم و نامه را به آنها رساندیم و آنها هم با سربند یاحسین رفتند پای سرو ابرکوه و استراو را پیدا کردند و به مترجمش گفتند به او بگوید جوانان یزدی برایش نامه نوشتهاند. استراو هم نامه را گرفته بود.»
احسان عابدی تاثیر حرکت جوانان یزدی در سفرهای بعدی وی را اینگونه توضیح داد: «استراو بعد از یزد به شیراز رفت. با بازتاب نامه یزدیها، بچههای انقلابی شیراز هم متوجه ماجرا شدند و چون فرصت داشتند برنامه ریزی کنند، برنامه تجمع روبروی هتل او را ریختند و جمعیت خوبی هم جمع کردند. با افزایش اعتراضات مردمی و فضای رسانهای، استراو ناچار شد دست زنش را بگیرد و به تهران برگردد و سریع ایران را ترک کند. در حالی که ظاهراً میخواست یک دور شهرهای مهم ایران را ببیند!»
ناراحتی اصلاح طلبان از نامه نویسی به جک استراو و یادآوری جنایت های انگلیس
عابدی اما از ناراحتی رسانههای اصلاح طلب و تلاش آنها برای برخورد با تشکل های مردمی خبر داد و گفت: «حتی از اداره فرهنگ و ارشاد با موسسات و تشکلهای امضا کننده نامه تماس گرفته شد و به بهانه اینکه این تشکلها حق فعالیت سیاسی ندارند و امضای این نامه فعالیت سیاسی حساب میشود، تهدید به باطل شدن مجوز آنها کردند که با مقاومت مجموعهها، ارشاد از این تصمیم خود عقب نشینی کرد.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات