وضعیت سیدحسن نصرالله در ایران بسیار متفاوتر از نقاط دیگر جهان اسلام است؛ جنس عزیز بودن نصرالله در ایران از جنس عزیز بودن حاج قاسم سلیمانی است. آن خصائص خاصی که حاج قاسم را در میان مردم ایران به اوج محبوبیت رسانید، همه در سید حسن نصرالله نیز جمع شده است.
به گزارش رجانیوز، در حالی سیامین سالگرد دبیرکلی سید حسن نصرالله در حزب الله لبنان فرا رسیده که این چهره درخشان مقاومت از یک محبوبیت ویژه در ایران برخوردار است. احساس نزدیک بودن نصرالله به ایرانیان آنقدر خاص است که شاید سالهاست بسیاری در ایران، تابعیت لبنانی سید حسن نصرالله را نیز فراموش کرده اند و او را یک ایرانی مقیم در لبنان میدانند. به راستی دلیل این همه عزیز بودن این سید لبنانی در ایران چیست؟!
یک: در وهله اول باید یاددآوری کرد که محبوبیت نصرالله در لبنان و جهان عرب نیز ویژه است و به خصوص نظرسنجیهای که در شرایط کاهش حساسیتهای کاذب مذهبی در جهان عرب گرفته شده، به خوبی گویای محبوبیت این روحانی شیعه لبنانی در میان اعراب است. محبوب بودن نصرالله در جهان عرب البته غیر طبیعی نیست، زیرا او سالهاست موفقترین و راسخترین چهره عرب در مبارزه با اسرائیل است. در روزگاری که بسیاری از حکام و حتی برخی چهره های مذهبی عرب، یکی یکی ذلت ارتباط و مشروعیتبخشیدن به اسرائیل را میپذیرند، وجود فردی همانند نصرالله که سه دهه در خط مقابله با رژیم صهیونیستی بوده و قدمی عقبنشینی نکرده، برای مردم جهان عرب بسیار مغتنم است. همچنانکه معادلات سیاسی و حتی ژئوپولتیک فعلی لبنان و جهان عرب بدون حضور نصرالله حتما به گونهای دیگر بود.
دو: اما وضعیت سیدحسن نصرالله در ایران بسیار متفاوتر از نقاط دیگر جهان اسلام است؛ جنس عزیز بودن نصرالله در ایران از جنس عزیز بودن حاج قاسم سلیمانی است. آن خصائص خاصی که حاج قاسم را در میان مردم ایران به اوج محبوبیت رسانید، همه در سید حسن نصرالله نیز جمع شده است. با این تفاوت که نصرالله یک شهروند لبنانی هست ولی همه مزایای حاج قاسم از جمله ایثار صادقانه و بیمحنت برای دفاع از ایران و ایرانیان را بارها تکرار کرده و با همه وجود نشان داده که حرم بودن جمهوری اسلامی را باور دارد.
سه: در افکار عمومی ایران در بزنگاههای مهمی کاملا لمس شده که نصرالله بسیار جلوتر از حتی سربازان ایرانی، در دفاع از ایران قرار داشته و کم حوادث نبوده که سیدحسن و یارانش برای ایران هزینه جانی و مالی و آبرویی شدهاند. برای درک بیشتر کافی است بدانیم از برخی روسای جمهور آمریکا همانند اوباما تا خط ثابت تحلیل همه اندیشکدههای دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا یکی از جدی ترین دلایل عدم حمله نظامی به ایران را وجود نصرالله و حزب الله عنوان میکنند. چنین نقشی از طرف هر شخصیت خارجی در معادلات هر ملتی وجود داشته باشد، آن شخصیت به صورت کاملا طبیعی در اوج محبوبیت و عزیز بودن در آن کشور قرار خواهد گرفت.
چهار: از سوی دیگر، در افکار عمومی ایران سید حسن نصرالله از مصادیقی است که در سی سال گذشته هیچگاه موضع سیاسی او درباره ایران و به خصوص در برابر رهبر انقلاب کوچکترین تغییری نداشته است. این در حالیست که مردم ایران در این سالها چهرههای سیاسی در داخل جمهوری اسلامی تجربه کرده اند، که تغییرات 180 درجه ای نسبت به انقلاب و رهبری داشتهاند. این موضع ثابت و پایدار از سیدحسن یک چهره مورد اعتماد در جامعه ایران ساخته است.
پنج: بخش مهمی از محبوبیت نصرالله به برداشت قهرمانانهای است که از او در افکار عمومی ایران شکل گرفته است. البته قهرمان واقعی که تاکنون بارها آمریکاییها و صهیونیستها را در جنگهای سیاسی، رسانهای، اقتصادی و نظامی شکست داده است. ذائقه ملت ایران نیز در طول چهل و سه سال پس از انقلاب نشانداده که از جنس چنین قهرمانانی استقبال ویژه میکند. اما فراتر از کاراکتر قهرمان، نکته اساسی این است که نصرالله در حوزه مذهبی، جهادی و سیاسی چنان به یکرنگی و یگانگی با ملت ایران رسیده که مرزهای سرزمینی و حتی نژادی را درنوردیده و عملا تفکیک او از ایران و ایرانیان دیگر غیرممکن شده و در جهان هم را او با شناسنامهای مهر شده با آرم انقلاب 57 ایران میشناسند و بیراه نیست اگر بگوییم سید حسن نصرالله به بخشی از هویت فرهنگی، سیاسی، منطقه ای و بینالمللی ایران کنونی تبدیل شده است.
موضوع: "مظلومیت مردم غزه"
تقدیر یونیسف از بن سلمان؛ ای منتت توی سرم
قدر زِر، زِر زَن شناسد قدر گاوان گاو دوش!
شیرده عزیزم
حال که میخواهیم به موجب این تقدیرنامه از اقداماتتان در حق کودکان یمنی تقدیر کنیم، واژه کمآوردهایم و نمیدانیم واژهها را باید از کجایمان درآوریم که جیب ما سوراخ و دستهایمان کوتاه.
تقدیر تنها توراست آن زمان که به کودکان یمن آموختی که چشم ورم کرده را چطور میتوان با دو انگشت گشود و از آن پس هیچ کودک یمنی به دلیل ورم چشم از دیدن و چشم گشودن محروم نشد!
تقدیر توراست آن زمان که به کودکان یمن آموختی که جنازه خواهر کوچکشان را باید چطور به خانه بکشند که خانواده مهم است. خیلی مهم است و این مهم در سند ۲۰۳۰ به خوبی مورد تایید قرار گرفته.
تقدیر توراست آن زمان که کارخانه شیرخشک یمن را ترکاندی تا کودکان یمن از عنفوان کودکی یاد بگیرند باید روی پای خود ایستاد!
از این پس همه نهادهای بینالمللی هزینه تو خواهد بود بن! میخواهیم به موجب سندی توسعه، متد تربیت کودکت را در تمام کشورهای جهان حتی اروپا و آمریکا الزامی کنیم. البته فعلا در همان کشورهای خاورمیانه به صورت پایلوت اجرا باید کرد که نقاط ضعف و قوتش را آنالیزی باید.
اصلا از این به بعد امضای تو تضمین است! برو هر کجا را که خواستی بِمضا تا ما همه تحریمهایش را یک جا و بالمره لغو کنیم و نه تعلیق.
حتی میگوییم ای اف سی آل کثیر را بیاندازد در تنور و تمام پنالتیهای پرسپولیس هم اوت محسوب شود و داور بازی هم به دلیل کم کاری به کار در معدنهای نیجریه تبعید شود.
دیگر چه توان کرد که تو بزرگی و در آیینهی کوچک جا نمیشوی اصلا
مدیر اجرایی صندوق کودکان سازمان ملل متحد
امین شفیعی
یونیسف
منبع: باشگاه طنز انقلاب اسلامی
امام مهدی(عج) در غزه
به دنبال تو گشتم در میان دشت پوپک ها،
نشانی نیست از تو بین پیچک ها و میخک ها
گمانم آرزویم در پَسِ خروار آجرهاست؛
میان رد پوتینی ست در خون عروسک ها
کماکان؛ باز فردا مادری با کودکان بی جان،
سری گْم کرده دیشب در میان جیغِ موشک ها!…
صدا، دیوار، ساعت، پنجره، در سقف بی سقفی؛
زمان می ایستد ناگاه در باران پاتک ها!…
و هر شب سربداران را گلو در تیغ می برند
و می سازند با دستان خود انواع سوتک ها
زمین پْر می شود این گورهای دسته جمعی را
هنوزم مانده پستانک درون مْشت کودک ها
لباس سرخ بر تن،خیمه شب بازانه می رقصند
ورای این تریبون ها ، عروسک ها ، مترسک ها!…
به سوی لشگری از شیشه تا سنگی رها می شد
به هم می ریخت فرمول مثلث ها ، مشبک ها!…
و من این جاده را صد آستین از شرم می بارم
که می گشتم تو را هر روز در رویای پیچک ها!…
تو اینجایی و من دارم به دنبال تو می گردم؟!
نگو! داری تماشا می کنی بر این فلاش بک ها!…
بگو یک روز می آیی ؟! بگو یک روز می گیری
جلوی خنده زاییده ی منفور تلخک ها!…
کلاغان در تمام آسمان هر چند خشکاندند،
ز دست کودکان شهر ، نسل بادبادک ها!…
و صبحی خواهد آمد یک سبد خورشید خواهی چید؛
و می خوانند در آغوش زیتون ، جیرجیرک ها!…
میثم رنجبر
اين سمت : دروغ و ظلم کشتار و فريب
آن سمت : تمام مردم غزه غريب
ای صاحب ذوالفقار خونخواه حسين
دير است ، بيا ! أليس صبح بقريب؟
شریعتمداری: حاج قاسم با کسی شوخی ندارد
حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان “رصد نکرده به مرصاد آمدهاند!” نوشت:
۱- «ذونواس» پادشاه یهودی یمن در جایگاه مخصوصی که برای او تدارک دیدهاند، نشسته است و خاخامهای یهود، اطراف او به احترام ایستادهاند، مقابل جایگاه گودالهای خندقمانند و عمیقی در زمین حفر شده و آتش سوزان و پرحجمی که در گودال برافروختهاند تا چند متر بالاتر از سطح زمین زبانه میکشد. آن سوی میدان، جمع انبوهی از مردان، زنان و کودکان در حالی که غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زدهاند در محاصره سربازان و صاحبمنصبان مسلح سپاه ذونواس به زانو نشستهاند. شیون زنان، ناله دردناک مردان و گریه سوزناک کودکان فضا را آکنده است.
خاخام بزرگ یهود با اشاره «ذونواس» فرمان او را برای آخرینبار و با صدای بلند به اسرا ابلاغ میکند… زمان واقعه قبل از ظهور اسلام است، مردم یمن آن روزگار از سالها قبل به دین مسیح گرویدهاند و اکنون «ذونواس» پادشاه یهودی یمن، فرمان هولناک خود را از زبان خاخام بزرگ دربار خویش اعلام میکند؛… اسرا تنها دو راه پیش روی دارند، یا از مسیحیت اعلام انزجار کرده و به دین یهود درآیند و یا در آتش سوزان و پرلهیب بسوزند. اسرا، اما که از پیروان پاکباخته مسیح(ع) هستند، دست از ایمان خویش برنمیدارند و بعد… به فرمان پادشاه یهودی، تمامی آنان را زنده زنده به درون آتش انداخته و میسوزانند… کودکان نیز، به جرم آن که پدران و مادران آنها مسیحی مومن و خداپرست بودهاند، از زنده سوختن در آتش خشم پادشاه و خاخامهای یهود در امان نمیمانند…
ماجرای این واقعه هولناک در سوره مبارکه بروج اینگونه آمده است:
«والسماء ذات البروج… سوگند به آسمان که دارنده برجهاست و سوگند بهروز موعود و سوگند به گواهیدهنده و آنچه به آن گواهی دهند، که «اصحاباخدود» به هلاکت رسیدند. ]آنان که[آتشی از هیزمها افروخته و در حالی که بر کناره آتش نشسته بودند، بر آنچه بر سر مومنان میآوردند، نظاره میکردند، (اصحاباخدود) تنها به این علت از مومنان انتقام گرفتند که آنان به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند…»
«اخدود» به معنی شکاف زمین و گودال است و…
این جنایت شرمآور یهودیان سنگدل، اولین سند مکتوب از زندهسوزی دستجمعی انسانهاست.»(۱)
۲- «هولوکاست- HOLOCAUST» که ریشه یونانی دارد، به معنای قتلعام از طریق سوزاندن دستجمعی انسانها در آتش است و بسیاری از زبانشناسان این واژه را برگرفته از همان جنایت شرمآور یهودیان میدانند. جنایت هولناکی که علاوه بر تأکید وقوع آن در کلامخدا - که حجت و سند بلامنازع است- مورخان باستاننویس نیز در شرح وقایع مهم تاریخی در فاصله ظهور حضرت مسیح(ع) تا بعثت پیامبراعظم(ص) از این جنایت هولناک قومیهود یاد کردهاند.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم چند تن از اعضای آژانس بینالمللی صهیونیستها از جمله «پییر ویرال ناکه»، «سرژولز»، «فرانسوا برا ریدا» و… تحت مدیریت «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی داستان موهوم و بیپایه کشتار ۶ میلیون یهودی را جعل کرده و ادعا کردند که آنان در جریان جنگ جهانی دوم از سوی آلمان نازی به قتل رسیدهاند! و نام این واقعه دروغین و ساختگی را «هولوکاست» نهادند! اما از آنجا که میدانستند این ماجرای ساختگی با واقعیات انطباق نداشته و به آسانی قابل نفی و تکذیب است، در ژوئیه سال ۱۹۹۰ میلادی در فرانسه قانونی را به تصویب رساندند که براساس آن؛ «هرگونه تردید درباره «هولوکاست» اعم از تردید درباره رقم ادعایی ۶ میلیون یهودی کشته شده! وجود اتاقهای گاز و… جرم تلقی شده و انکارکننده به یکماه تا یکسال زندان و پرداخت ۲ هزار تا ۳۰۰ هزار فرانک جریمه نقدی محکوم میشود»!
و بعدها با فشار آمریکا و آژانس صهیونیستی این قانون در بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید و تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده بررسی اسناد تاریخی با ارائه اسنادی که هیچکس نمیتواند کمترین تردیدی در صحت آن داشته باشد، ماجرای هولوکاست مورد ادعای آژانس صهیونیستی را دروغ محض و یک داستان جعلی دانستهاند که از این تعداد پرشمار، تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند به دادگاه جلب شده و فقط به این جرم که نتیجه تحقیقات علمی آنان با آنچه آژانس بینالمللی صهیونیستها ادعا میکند، متفاوت است، به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و این در حالی است که داستان جعلی هولوکاست مورد ادعای صهیونیستها غیر از ادعای «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی، هیچ سند، شاهد و حتی قرینه دیگری ندارد.
۳- حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم غزه که قتلعام گسترده زنان و مردان و مخصوصا کودکان این باریکه را در پی داشته و کماکان ادامه دارد، هولوکاست واقعی دیگری - بعد از هولوکاست ذونواس در یمن- است که باز هم مانند همیشه تاریخ، از سوی صهیونیستهای درندهخو و کودککش صورت میپذیرد. نقطه آغاز «هولوکاست دوم» را میتوان و باید، سال ۱۹۴۸ میلادی- ۱۳۲۷ هجری شمسی- یعنی زمان اشغال سرزمین مقدس فلسطین دانست که از آن هنگام تاکنون با انواع جنایات وحشیانه از سوی این جرثومههای فساد و تباهی همراه بوده و امروزه در غزه به اوج خود رسیده است و به قول حضرت آقا در خطبههای پرصلابت نماز عید فطر امسال «آنچه امروز سردمداران رژیم صهیونیست انجام میدهند یک نسلکشی است، یک فاجعه عظیم تاریخی است».
هولوکاست اخیر صهیونیستها اما، نشانههایی با خود دارد که از پایان نزدیک - و یا دستکم نه چندان دور- رژیم خونریز صهیونیستی خبر میدهد. بخوانید؛
۴- صهیونیستها در میان بسیاری از مردم جهان با سه خصلت؛ «پولپرستی»، «سنگدلی» و «ترسویی» شناخته میشوند که دو خصلت سنگدلی و ترسویی آنها از پولپرستی آنان ریشه میگیرد. سردمداران رژیم اشغالگر قدس برای غلبه بر ترس نظامیان و سربازان خود به دو راهکار همزمان روی آوردهاند. اول؛ استفاده از انواع تسلیحات و تجهیزاتی که مانع از دسترسی مستقیم طرف مقابل به آنان شده و بتوانند با حفظ فاصله فیزیکی با حریف مقابله کنند. «زئیف شف» ژنرال بازنشسته و یکی از استراتژیستهای رژیم اشغالگر قدس بعد از شکست این رژیم از حزبالله در جنگ ۳۳ روزه گفته بود؛ مشکل ما این است که سربازانمان برای مقابله با مردم عادی و بیسلاح در پیادهروها تخصص! دارند ولی در میدان واقعی جنگ، ناکارآمد، ترسو و اهل فرار هستند.
رژیم صهیونیستی به عنوان دومین راهکار، اصرار دارد که از خود چهرهای هولناک، خونریز و بیرحم ارائه دهد تا از این طریق در تصمیم دشمنانش برای مقابله با جنایات صهیونیستها تردید ایجاد کند. روزنامه فرانسوی «اکسپرسیون» در شماره ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲ / ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۱ خود نوشته بود؛ «ژنرال موشه دایان معتقد بود که سران اسرائیل باید روشی در پیش بگیرند که دیگران از آنها تلقی یک «سگ هار» را داشته باشند، سگ هاری که بیملاحظه به هر که بخواهد حمله میکند و گاز میگیرد و میکشد»!
موشه دایان یک چشم خود را در جنگ جهانی دوم از دست داده بود. وی تا پایان عمر خویش- ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) - یک چشمبند سیاه به چشم داشت و حاضر به استفاده از چشم مصنوعی و یا عینک دودی نبود و اصرار داشت چهره مخوفی داشته باشد.
گفتنی است «نورمن دانیل» نویسنده و مفسر آمریکایی با اشاره به اقتدار ایران اسلامی، دوران رجزخوانی موشه دایان را پایان یافته میداند و مینویسد «اسرائیل سگ هار آمریکاست ولی باید توجه داشت که اگر این سگ را برای گاز گرفتن ایران بفرستیم، ایران علاوه بر سگ، صاحب سگ را هم به سختی تنبیه میکند».
و اما، این دو ترفند رژیم صهیونیستی- ارائه چهره وحشی و خونریز و درگیری فاصلهدار با حریف - امروزه در پی قدرتنمایی مثالزدنی مقاومت و اقتدار ایران در حمایت از آنان، کارایی اولیه خود را به شدت از دست داده است.
رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز عیدفطر با اشاره دقیق و حکیمانه به این نکته میفرمایند؛ «ببینیم، مردمی محصور از همه طرف، در یک نقطه کوچک و محدود، دریا به رویشان بسته، مرزها تماما به روی آنها بسته، آب آشامیدنیشان، برقشان، امکاناتشان غیرقابل اطمینان، همه از دشمنی دشمنان و از حمله دشمن و هیچکس هم به آنها کمک نمیکند در مقابل یک دشمن مسلح خبیث بیرحمی مثل رژیم صهیونیست و روسای پلید و خبیث و نجس آن ایستادهاند و مقاومت میکنند. این یک درس است.» و…
۵- بعد از پیدایش موج بیداری اسلامی در منطقه، دشمنان برای انحراف این خیزش بزرگ به سراغ سوریه رفتند و با بهرهگیری از تروریستهای اجارهای و چند ملیتی و برپایی کنفرانسهای زنجیرهای تحت عنوان «دوستانمردمسوریه»! کوشیدند فلش حرکت بیداری اسلامی را که علیه دیکتاتورهای دستنشانده منطقه بود، به سوی کشورهای حامی مقاومت منحرف کنند و به دولتهای عربستان، ترکیه، قطر و مصر السیسی نقش محوریت بدهند. این پروژه در مواردی نیز با موفقیتهایی همراه بود و توانست در میان برخی از نیروهای مقاومت منطقه شکاف و تفرقه ایجاد کند. حمله اسرائیل به غزه که شماری از رسانههای غربی از آن با عنوان «حماقت بزرگ» یاد میکنند، پروژه انحراف در مسیر بیداری اسلامی را نه فقط با بنبست روبرو ساخت بلکه به حرکتی معکوس تبدیل کرد که به عنوان کمترین نتیجه آن میتوان به رسوایی عربستان، مصر، ترکیه، قطر و سایر دولتهای سازشکار منطقه، احساس نیاز نیروهای مقاومت به اتحاد و ائتلاف برای مقابله با وحشیگریهای دشمن مشترک صهیونیستی، خروش یکپارچه ملتهای مسلمان و افکار عمومی جهانیان علیه جنایات اسرائیل، افشای هویت واقعی و صهیونیستی تروریستهای اجارهای و مخصوصاً داعش، و… اشاره کرد و در رأس همه این دستاوردها باید از اثبات عملی دیدگاه و نظر ایران و ولی امرمسلمین جهان یاد کرد که رژیم صهیونیستی را کانون فتنه و آشوب در منطقه معرفی کرده و اصلیترین مسئله جهان اسلام را مقابله جدی و همهسویه با این جرثومه فساد و تباهی دانسته بودند.
این نکته نیز گفتنی است که چند سال قبل نتانیاهو از موج بیداری اسلامی با عنوان زلزله ۹ ریشتری در اطراف اسرائیل یاد کرده بود و امروزه این زلزله ۹ریشتری به درون مرزهای فلسطین اشغالی راه یافته است.
۶- پیش از این رهبر معظم انقلاب با صراحت به حضور و حمایت ایران اسلامی از حزبالله و مقاومت فلسطین در جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه اشاره داشته و تاکید کرده بودند از هر حرکت و اقدامی علیه رژیم اشغالگر قدس حمایت میکنیم. این روزها اما، حضرت ایشان برای محو رژیم جعلی اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان، «نقشه راه» و «فرمول» مشخصی همراه با جزئیات بیشتر نیز ارائه دادهاند که مسلح کردن مردم فلسطین در کرانه باختری روداردن از جمله با اهمیتترین آنهاست. اعلام این نقشه راه از یکسو واکنش توام با وحشت رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی و منطقهای صهیونیستها را به دنبال داشته است و از سوی دیگر در حالی که هنوز اقدام عملی قابل توجهی برای مسلح کردن کرانه باختری صورت نپذیرفته است، فلسطینیهای ساکن این منطقه به خروش سنگینی علیه اشغالگران دستزدهاند تا آنجا که صاحبنظران بسیاری از این حرکت با عنوان انتفاضه سوم یاد میکنند.
در همین حال پیام سردار قاسم سلیمانی فرمانده صاحبنام و پرصلابت سپاه قدس به مقاومت و تاکید ایشان که خلع سلاح مقاومت موهوم است و زمین و آسمان و دریا را برای صهیونیستها به جهنم تبدیل میکنیم، که بعد از تصریح حضرت آقا به مجهز کردن و مسلح کردن کرانه باختری صورت گرفت و در نوع خود بیسابقه بود، عرصه را بر صهیونیستها و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آنها تنگتر و سختتر کرده است. آنها به خوبی میدانند که رهبر معظم انقلاب در عملی کردن نقشه راهی که اعلام داشتهاند جدی و سازشناپذیرند و سردارسلیمانی نیز بارها نشان داده است که در پیگیری فرمان ولی امرمسلمین با کسی شوخی ندارد و در تبدیل آسمان و زمین و دریا به جهنم برای صهیونیستها اهل گزافه نیست… و همه این شواهد حکایت از آن دارند که منطقه آبستن حادثه بزرگ و جدیدی به نفع جهان اسلام است. شاید همان پیچ بزرگ تاریخ که رهبر معظم انقلاب از آن خبر داده بود.
۷- و در پایان، توضیح این نکته ضروری است که صهیونیستها برخلاف آنچه ادعا میکنند «یهودی» و پیرو حضرت موسی علیهالسلام نیستند. همانگونه که اوباما مسیحی نیست و برخی سران کشورهای اسلامی از اسلام بویی نبردهاند. خصوصیات و عملکرد صهیونیستها با فرعون و فرعونیان یعنی دشمنان حضرت موسی(ع) انطباق کامل دارد که شرح آن به درازا میکشد و تنها به عنوان مثال میتوان گفت؛ «کودککشی» بخشی از هویت مشترک فرعون و صهیونیستهاست که در هر دو از ترس و سنگدلی آنان ریشه میگیرد. فرعون از ترس تولد حضرت موسی علیهالسلام، کودکان را با قساوت قلب به قتل میرساند و صهیونیستها از ترس گسترش جمعیت فلسطینیها دست به کشتار بیرحمانه کودکان میزنند و دهها ویژگی مشترک دیگر که یهودیان بارها از آن ابراز برائت کرده و میکنند.
(۱) برگرفته از یادداشت نگارنده در کیهان ۲۳ آذرماه ۱۳۸۴
آخرین نظرات