پیوند: http://iusnews.ir/!/
حالم بد میشه که ما قراره یک ملت باشیم که رحماء بینهم ولی حواسمون نیست که خیلی از خواهر و برادرامون از حق طبیعی ازدواج محرومن! و حتی نمی توانند ابراز کنند چون دون شأن یک دختر است!
صنم سلطانی// هیچ وقت فکرشو نمی کردم که یک روزی ازدواج، بشه دغدغه ی من! چه برسد به اینکه بخواهم به خاطرش چنین حرف هایی بزنم! بچه تر که بودم وقتی می دیدم یک دختر راجع به ازدواج حرف می زند تو دلم فکر می کردم داره کار زشتی می کنه! الان هم سخته برام بخوام این حرف ها رو بزنم حتی اگر هیچ وقت هیچ کس نفهمه این حرف ها رو کی گفته! هنوز هم سخته برام که حتی بخواهم پیش خودم اعتراف بکنم چه قدر از این قضیه زجر می کشم چه برسد به اینکه فکر کنم این حرف رو باید فریاد هم زد!
سخته برام نه به خاطر اینکه حرف زشت یا بدی دارم می زنم، چون تو فرهنگ و جامعه ی ما این قدر از حرف زدن یک دختر راجع به ازدواج تابو درست کردن که آدم عذاب وجدان پیدا می کند حتی اگر بخواد تو خلوت خودش بهش فکر بکند چه برسد به اینکه بخواهد حاضر بشه تو جامعه بلند بلند راجع بهش حرف بزند!
یادمه حاج آقا پناهیان می گفت مومن اونیه که بین کار خوب و خوبتر کار بهتر رو انجام بده، نه اینکه خودش رو به انجام کارای خوب دم دستی قانع و راضی کند!
وقتی تو اینستا می چرخم و عکس مثلا بچه مذهبی ها رو می بینم که با زن و بچه خودشون خوشن و قربون صدقه بچه شون می رن و پست می زارن از کارای فرهنگی مختلف شون، که فیلم ساختن و کتاب نوشتن و نمایشگاه برپا کردن و هزار و یک کار فرهنگی ای که خیلی ها نمی توانند! وقتی دوستای متاهلم رو می بینم که سرگرم زندگی متاهلی شونن و یادشون رفته دغدغه ها و نگرانی های دوران مجردی شون رو حالم بد میشه! حالم بد میشه که ما قراره یک ملت باشیم که رحماء بینهم ولی حواسمون نیست که خیلی از خواهر و برادرامون از حق طبیعی ازدواج محرومن! و حتی نمی توانند ابراز کنند چون دون شأن یک دختر است!
چون بعدش هزار و یک تیکه و متلک از صدا و سیما و سریال های طنز و فامیل و دوست و آشنا روانه خواهد شد! حالم بد میشه وقتی می بینم اونایی که خودشون رو حزب اللهی میدونن تا پل خودشون از خر می گذره یادشون می ره که خیلی از همین آدم های دور و برشون مثل اونا یک نیاز طبیعی و اساسی دارن که برآورده نشده و تا رفع نشه خیلی از کارای دیگه زندگی شون هم لنگ خواهد ماند! بدتر از اینها وقتیه که فکر می کنن وقتی از ازدواج حرف می زنی، حرفت ناشی از نیاز جنسیه!(درسته که حتی اگر ناشی از همین هم باشد نه گناهه نه قبیح! اما ای کاش بفهمند که همه ی کمبودهایی که از ازدواج نکردن حاصل می شه فقط جنسی نیست! به خصوص برای یک دختر)
خنده م می گیره از ژست بعضی مذهبی های خودعمار پندار که واسه ی هر اتفاق ریز و درشت فرهنگی و اقتصادی کلی خودشون رو به زمین و زمان می زنند اما فکر می کنند هیچ وظیفه ای در قبال حق ازدواج دیگران ندارند! خنده ام می گیرد وقتی خودشون رو ولایی می دانند اما از رهبر فقط اون حرفی رو می شنوند که خودشون دوست دارند! نومن ببعض و نکفر ببعض. خنده م می گیرد بی حجاب ها رو تقبیح می کنند، وقتی اونایی که ماهواره می بینند رو نهی می کنند، کلی فلسفه می بافن در راستای انواع و اقسام تئوری های اقتصادی و سیاسی غرب اما حتی به روی خودشون نمیارن که چنین مشکل جدی ای هم وجود دارد! بعد هم خودشون رو نخبه سیاسی و فرهنگی می دانند!
نه آقایون و خانوم های مذهبی! شما نخبه نیستید، عمار هم نیستید، نخبه اونه که شاه گره رو باز کنه، گره ای رو باز کنه که اگر باز بشه چندین مشکل هم زمان حل میشه، چون خیلی از مشکل ها اصلا ناشی از گره خوردن همین جای کاره!
خواهران و برادران، به خصوص متاهل ها و مذهبی ها و مادرها! ما اگر ازدواج نکنیم به زندگی مون ادامه می دیم هر چند به سختی! سعی می کنیم به وظایفمون عمل کنیم، هر چند به مشقت که خدا خودش گفته بر من توکل کنید تا شما را بی نیاز کنم. اما بدانید اگر قصوری از ما سر زد، شما نمی توانید طلبکار باشید که مقصرید. اگر دلخوشید که یک نماز شما 70 برابر نماز یک مجرد ثواب دارد این رو هم یادتون باشه که چه بسا شما در محروم شدن این آدم ها از حق ازدواج گناهکارید!
اگر دغدغه ازدواج و عدم آرامش ناشی از آن به من و امثال من اجازه ی پویا بودن و کار اساسی که نه، حتی بعضا اجازه انجام کارهای روزمره رو هم نمی دهد شما مسئولید! اگر توی کشور مسلمونِ متمدنِ با فرهنگِ 2400 ساله ی من، یک دختر مذهبی باید بشیند منتظر تا یکی بهش درخواست ازدواج بدهد و حق تصمیم گیری برای زندگی ش رو ندارد، و اون یک نفر هم معلوم نیست مشغول کدوم کار فرهنگی و سیاسی و علمی ای است یا حواسش به کدوم ناز و غمزه تو کوچه پس کوچه های شهر پرته! تقصیر شما هم هست! تقصیر شما هم هست که منِ دختر حتی از ابراز چنین نیازی باید خجالت بکشم و به روی خودم هم نیارم که من هم آدمی هستم با همه ی نیاز های انسانی!
من گله مندم از شما..
نظر از: خادم المهدی [عضو]
باید فریاد بزنیم باید جیغ بکشیم هرچند هیچ فایده ایی ندارد.
http://fatemiye-sarable.kowsarblog.ir/
نظر از: خادم المهدی [عضو]
سلام
منم با شما موافقم
خیلی از جوانها که دیگر جوان نیستند و پا به میانسالی گذاشتن قربانی شدند
قربان بی مسئولیتهای بعضیها
هیچ کس هم به رخ خودش نمی آورد
نمیدانم من و امثال من به کی اعتراض کنیم
به خدا که از من و مانند من بی صبر میخواهد صبر پیشه کنم و در این دنیای بد و پرگناه میخواهد تقوا پیشه کنم
یا به ائمه که هرچه فریاد میزنیم جوابی نمیشنویم چون محکومیم به گنه کار بودن محکومیم به نا امید بود
یا به مسئولین که خودشان را گاها از معصومین بالاتر میدانند و در اعتراض لیست بالا بلندی به تو ارائه می دهند
من میترسم از روزی که به جرم نا امیدی روانه جهنم شویم
به من جوان بگویید به چه امیدوار باشم به جیب خالیم، به نداشتن تکیه گاهی تو زندگی و….
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات