«ميگويند روزي ملانصرالدين براي خريدن نان به نانوايي رفت و چون صف نانوايي شلوغ بود، فكری به ذهنش رسيد و داد زد که در كوچه بالايي آش نذري ميدهند. مردم عوام براي گرفتن آش نذري ، صف نان را رها كردند و به سوي آدرس غلط روان شدند. هنگامي كه همه رفتند، ملا در يك لحظه پيش خود فكر كرد، نكند واقعا دارند آش نذري می دهند و ما بينصيب بمانيم، لذا بدون اين كه نان بخرد، خود نيز به دنبال عوام به سوي محل خيالي برای گرفتن آش راهی شد.»
حالا حکایت مسوولان ماست که گویا خودشان هم باورشان شده که در آدرس غلطی که به خارج از کشور می دهند آش نذری می دهند!
آقای روحانی ۲۰ مهر ۱۳۹۴ در آستانه تصویب برجام فرموده بود که تحریمها عامل گرانی ۲۰ درصدی اجناس است. آقای روحانی دیروز وعده داد اگر FATF باشد اجناس ۲۰ درصد ارزان تر میشود.
آقای رییس جمهور! با وعده ارزانی بیست درصدی قبلی تان، قیمت ارز بیش از دویست درصد رشد داشت!
خدا به داد ملت برسد با این وعده بیست درصد ارزانی جدیدتان….
من اما وقتی از “ارزانی بیست درصدی” سخن میگویید، یاد غنی سازی بیست درصدی می افتم که حاصل خون شهریاری ها و احمدی روشن ها بود و متاسفانه “ارزان” و “تقریبا هیچ” معامله اش کردید در برجام تان…
نمی دانم چرا بعد از تجربه و عبرت برجام هنوز هم اصرار دارید که مشکلات اقتصادی کشور در تعامل با خارجی ها حل می شود. شما به جای این بیست درصدهای فرضی و بعضاً خیالی، اگر با اهرم شفافیت و اصلاح نظام بانکی، نقدینگی را کنترل میکردید، امروز به جای بیست درصد، جلوی رشد دویست درصدی قیمت ارز و به تبع آن رشد بی سابقه قیمت کالاها و مسکن را گرفته بودید.
نه جهش قیمت ارز در سال 91 ریشه خارجی داشت و نه جهش سال 97، اما افسوس که هم در سال 91 دشمن (اوباما) توانست کاهش ارزش پول ملی را به حساب توانمندی خودش در تحریم ها بزند و هم سال 97 کاهش شدید ارزش پول ملی به حساب شدت تحریم های ترامپ گذاشته شد! همانطور که عرض شد، ریشه مشکلات و جهش قیمت ارز به رشد بی مهابای نقدینگی در نظام بانکی و حرکت آن به سمت فعالیتهای سوداگرانه و غیرمولد مربوط می شود، اما چرا برخلاف کارشناسان، مردم گمان میکنند ریشه مشکلات از مقاومت ما و تحریم های آمریکاست؟! همان ماجرای آدرس غلط آش نذری و رها کردن صف نان است!
باید گفت که ما بیش از آنکه از قدرت اقتصادی آمریکا ضربه بخوریم از قدرت رسانه ای و موج سازی در افکار عمومی آنها ضربه خوردیم. اما افسوس بیشتر آنجاست که چه در سال 91 و دولت وقت و چه در سال 97 ، دولتهای مان هم بدشان نمی آمد که ضعفهای مدیریتی و ناکارآمدی اقتصادی خود را به گردن تحریم ها بیاندازند و به جای آنکه نظام بانکی و خلق نقدینگی و عدم شفافیت را اصلاح کنند دائما از شدت تحریم ها گلایه کردند. وقتی هم رسانه ها و دولتمردان آمریکایی از تحریم های فلج کننده سخن می گویند و هم در داخل مسوولان برای شانه خالی کردن از ضعف های مدیریتی شان (و برخی هم به خاطر اشتیاق زیادشان به دوستی و رابطه با آمریکا) آدرس غلط اثربخشی تحریم ها را می دهند، باید هم مردم و جامعه ایران در برابر تحریم ها شرطی شوند و اقتصاد ما اسیر هیجانات تحریم ها.
البته سهم دولت قبلی و دولت فعلی در ایجاد این فضا یکسان نبود، همانطور که میزان اشتیاق به مذاکره با آمریکا در این دولتها تفاوت داشت. ضمن آنکه نقش جدی صحبتهای تعدادی از کاندیداها در مناظرات انتخابات ۹۲ در خصوص اثربخشی تحریم ها را نیز نباید فراموش کرد، آنچنان که خانم هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش، شگفتی و خوشحالی خود را از آن صحبتها پنهان نمی کند!
به هر حال ای کاش این همکاری و منافع مشترک ناخواسته ی داخلی ها و خارجی ها در بزرگنمایی اثر تحریم ها را پایانی باشد و دولتمردان به فکر مذاکره برای رفع «تحریم های داخلی» و «خودتحریمی ها» بیوفتند! مسوولان محترم اگر خوب بنگرند و اهل برنامه ریزی علمی و مجاهدت انقلابی باشند در می یابند که هم صف نان و هم خرما و هم آش همین جاست. همین نزدیکی ها… پس آدرس غلط ندهند و بیش از این خود را نفریبند که ملت به خوبی داستان را فهمیده است!
محسن مقصودی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات