امیرالمؤمنین مستمرا از عثمان حمایت کردند و فرمودند آنقدر از عثمان حمایت کردم که ترسیدم گناهکار شده باشم و همزمان از جناب ابوذر که منتقد سرسخت روش عثمان بود نیز حمایت کردند.
صبح یکشنبه 26 آبان ماه، رهبر معظم انقلاب نکات راهبردی پیرامون متن و حواشی تصمیم متأخر دولت در سهمیه بندی بنزین فرمودند. پس از سخنان ایشان، شبهاتی در ذهن برخی نخبگان و خواص راجع به مواد و مفاد سخنان ایشان شکل گرفت که در این متن تلاش شده است منطق حِکمی مواضع ایشان برای دانشگاهیان، نخبگان و توده مردم تشریح گردد.
اول: عدم تغییر در تصمیمات بر اثر فشار اعتراض و اشوب
منطق عقلانی مدیریت حکم می کند تصمیماتی که روند قانونی و کارشناسی خود را طی کرده اند( فارغ از صحت و سقم) ، در صورت نیاز طی فرایند قانونی تغییر یابند نه تحت فشار اعتراض و اشوب؛ که در این صورت ثبات حکومت دچار اختلال می شود و این پیام به جامعه منتقل می شود که هر تصمیمی با اعتراض خیابانی و اشوب قابل تغییر است، ثبات حکومت مخدوش شود، سیستم بی اعتبار میشود. ضمن آنکه، اگر رأس حکومت به تصمیمات مدیران کشور بی اعتنایی کند، برای سایر تصمیمات در سایر سطوح چه اعتباری باقی می ماند. امام امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:
«إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا» (نهج البلاغه؛ خ175)
امام جامعه به هیچ کاری دستور نمی دهد و توقعی از مردم مطرح نمی کند، مگر آنکه قبل از دیگران خودش به آن پایبند باشد. تغییر تدبیر بر اثر آشوب و فشار، شجره ممنوعه هر حکومت عاقل و مدبری است.
دوم: اعتبار بخشی به ساختار رسمی کشور و قانون
منطق حِکمی و عقلی دیگر سخنان رهبر انقلاب در حمایت از تصمیم سران قوا درباره سهمیه بندی بنزین، اعتبار بخشی به ساختار رسمی کشور و قانون است، حضرت آقا در هر دوگانه ای که ساختار یا قانون کشور در یک طرف آن قرار بگیرند، طرف ساختار و قانون و نظم و انتظام را می گیرند (اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم)
در تبیین رفتار هوشمندانه متأخر امام خامنه ای، باید به یک مباحثه استراتژیک پرداخت و به یک سؤال راهبردی پاسخ داد که چرا رهبرانقلاب حفظ و تثبیت ساختارهای قانونی نظام اسلامی را بر هر چیزی مقدم می دارند؟
در بیان دلایل و حکمت های این رفتار پیچیده ولیّ خدا می توان مواردی را برشمرد. واضح است که این کار موجب «تثبیت» و «استحکام» بیشتر این ساختارها خواهد شد و این «تثبیت»، فوائد متعدّدی در بلند مدت به همراه دارد.
اولین و مهمترین فائده تثبیت ساختارهای قانونی نظام اسلامی، تقویت «قانون مداری» و جلوگیری از بی قانونی و ایجاد هرج و مرج در کشور است. بستر قانونی کشور، به مصداق آیه شریفه «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّه» (اعراف: 58)، همچون زمین پاکی است که همه محصولات کار حکومت بر آن استوار است.
یکی از مصادیق برجسته این مسئله، دفاع رهبرانقلاب از ساختارهای قانونی نظام اسلامی در انتخابات سال 88 و دعوت معترضین و فتنه گران به پیگیری مطالباتشان از راههای قانونی بود. اگر در آن فتنه، ایشان تحت تأثیر اعتراضات خیابانی و فشار فتنه گران، از ساختارهای قانونی نظام دفاع و حمایت نمی کردند، آنگاه جریان غیرانقلابی و فتنه گر به خود اجازه می داد در هر مسئله ای، از راههای غیرقانونی و ایجاد ناامنی، دیدگاه خود را به اکثریّت مردم و نظام اسلامی تحمیل نماید. درواقع باید گفت رهبرانقلاب با ایستادگی خود در برابر خواسته غیرقانونی فتنه گران، ساختارهای قانونی نظام در امر انتخابات را تثبیت و مستحکم نمودند؛ بگونه ای دیگر هیچ فرد یا جریانی به خود اجازه نمی دهد با ایجاد آشوب و ناامنی و یا از راههای غیرقانونی مطالبات خود را پیگیری نماید.
فائده دیگر استحکام ساختارها در نظام اسلامی این است که وقتی ساختارهای قانونی نظام اسلامی مورد پذیرش همه گروههای سیاسی درون نظام قرار گرفت، آنگاه ولیّ خدا با استفاده از ظرفیّت همین ساختارهای مورد قبول همه، بسیار راحت تر می تواند بحران ها و فتنه های احتمالی آینده را مدیریت نماید.
نکته دیگر آن است که هرچند استحکام ساختاری در برخی زمانها که جریانات غیرانقلابی بر آن ساختارها حاکمند، ممکن است در کوتاه مدت مضرّاتی داشته باشد، امّا زمانی که جوانان انقلابی به بلوغ فکری رسیده و بر ساختارهای استحکام یافته نظام اسلامی مسلّط شوند، آنگاه برکات و منافع فراوانی از همان ساختارهای مستحکم نصیب مردم خواهد شد.
ممکن است خضر زمانه ما به دلایلی، برخی ساختارهای درحال سقوط نظام اسلامی را مرمت نماید؛ ساختارهایی که ممکن است افراد و جریانات غیرانقلابی برآن حاکم باشند که در معیشت مردم نیز اختلال ایجاد نموده اند:
«فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ؛ پس موسی و خضر(ع)) به راه خود ادامه دادند، تا به قریهاى رسیدند؛ از مردم آنجا خواستند که به آنها غذا دهند، ولى آنها از مهمان کردنشان خوددارى نمودند؛ (با اینحال) آنها در آنجا دیوارى یافتند که مىخواست فرود آید، جناب خضر(ع)) آن را برپا داشت.» (کهف: 77)
ولیّ خدا ساختارها را، اگرچه موقتاً جریان غیرانقلابی از آن منتفع شوند، «اقامه» نموده و «استحکام» می بخشد تا زمانیکه جوانان انقلابی به «بلوغ فکری» رسیدند و بر آن ساختارها حاکم شدند، بتوانند از دل همان ساختارها، گنج های قیمتی برای مردم استخراج نمایند:
«وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ؛ و اما آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجى متعلق به آنها وجود داشت، و پدرشان مرد صالحى بود، پروردگار تو مىخواست آنها به «بلوغ» برسند، و گنجشان را استخراج کنند، این رحمتى از پروردگارت بود.» (کهف: 82)
رعایت مصلحتی به نام «حفظ و استحکام ساختاری و قانونی کشور» آنقدر مهم است که ممکن است در نتیجه آن و در مقاطعی از زمان، مردم و خود ولیّ خدا نیز متحمّل سختی هایی شوند.
براستی چرا یعقوب(ع)، که به گواهی آیات قرآن بدبینی شدیدی نسبت به پسرانش داشت، حاضر شد یوسف(ع) را همراه آنان به صحرا بفرستد و با این عمل خود، به پسرانش «اظهار خوش بینی» نماید؟ شاید اصلی ترین دلیل، یک چیز بود: «جلوگیری از فروپاشی ساختار خانواده»؛ خانواده ای که بر مبنای اعتماد و خوش بینی افراد به یکدیگر پایه گذاری شده و استحکام می یابد و فروپاشی آن می تواند امر دعوت پیامبر خدا را دچار اختلال نماید.
ساختارهای نظام اسلامی آنقدر مهم اند که برای حفظ و استحکام آنها، گاه یوسف ها هم باید متحمل سختی هایی شوند؛ و این همان مضمون جمله امام(ره) است که فرمود:
حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- و لو امام عصر(عج) باشد- اهمیتش بیشتر است.» (صحیفه امام(ره)؛ ج15، ص365)
نکته دیگر آن است که زمانیکه ولیّ خدا فرصتی ایجاد می نماید تا ساختارهای قانونی برآمده از رأی مردم، در مسائل مختلف حکومتی تصمیم گیری نمایند، آنگاه مردم نیز بطور طبیعی اشکالات و انتقادات خود را متوجه مسئولان آن نهادهای قانونی خواهند دانست، نه کلّ نظام اسلامی.
هرچند متأسفانه جریانات غیرانقلابی و نفوذی های دشمن در درون نظام اسلامی با انواع ابزارهای رسانه ای، به غلط اینگونه القاء می کنند که برخی مشکلات و ناکارآمدی ها، نتیجه عملکرد «انقلاب» مردم است نه «انتخاب» مردم. به عبارت دیگر، جریانات غیرانقلابی که بعضاً با رأی خود مردم به مسئولیت رسیده اند، همواره تلاش می کنند تا ناکارآمدی هایی را که خود مسبب آن بوده اند را به ولیّ خدا و اصل موجودیّت نظام اسلامی ربط دهند:
وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ؛ و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و موفقیّتی) برسد، مىگویند از ناحیه خدا است و اگر سیئة (و شکستى) برسد، مىگویند از ناحیه تو(پیامبر(ص)) است.» (نساء: 78)
بدیهی است که تنها راه حل در مقابله با این شبهات، تبیین و روشنگری برای مردم است.
سوم: مشی مبتنی بر اخلاق، فتوت و جوانمردی
مشی و ممشا و مشرب امام خامنه ای در تمشیت کشور، اداره امور، مبتنی بر اخلاق است، ایشون با فتوت و جوانمردی و مروتی که از امام و پدر جامعه انتظار میرود مسوولیت کلان تصمیمات سایر مسوولین را بر عهده گرفتند تا مسوولین امور اقتصادی و امنیتی، تحت حمایت ایشان، هر کدام به وظایف سخت خود در این روزها برسند، در واقع ایشان به دلیل تقوایی که دارند به ملاحظه حفظ آبروی مدیران ارشد کشور، از پایگاه اجتماعی بالای خود برای مدیران کف میدان عملیات اقتصادی و امنیتی هزینه کردند.
منطق قرآنی «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى»(کهف: 13) از برکات فتوت در هدایت جامعه حکایت می نماید. در دنیای سیاست ورزی غیراخلاقی مدرن و در میانه این همه سیاهی و زغال سنگ، رفتار حاکمان الهی مانند رگه های الماس می درخشد.
چهارم: دسته بندی و تفکیک نظرات کارشناسی و مردم معترض
ایشان با دسته بندی نظرات کارشناسی درباره این طرح به دو دسته کسانی که واجب می دانند و کسانی که مضر می دانند و همچنین با دسته بندی مردم به چهار گروه نگران، ناراحت، کسانی که مضر میدانند و کسانی که خیال می کنند مضر است، بر این نکته اشاره داشتند که دولت باید هم به نگرانیهای طیفهای مختلف مردم و هم به اشکالات متکثر و متضلع کارشناسان توجه و آنها را رفع کنند، ایشان در عین حال که فداکارانه از اصل تصمیم حمایت کردند نگرانی و ضرر بخشی از مردم را تایید کردند و دوبار اشاره داشتند که خودشان سلبا و ایجابا نظری در مورد جزئیات طرح ندارند.
پنجم: اشکال در جزئیات طرح
از تاکید ایشان بر ضرورت اهتمام فوری دولت بر رفع مشکلات و نگرانیها این نکته برداشت می شود که نحوه اعلام شوک آمیز طرح و زمان اجرا و عدم تمهید پیشینی نگرانیها و نداشتن پیوست اجتماعی و رسانه ای طرح مورد انتقاد ایشان است و این موارد، اشتباهات روشی دولت بوده است، نکته ای که در خبر دفتر رهبر انقلاب، از قول ایشان خطاب به رئیس جمهور منتشر شد که باید همزمان پول مردم به حسابشان واریز میشد مؤید این معناست که ایشان به روش کار دولت منتقدند.
منطق مظفر نخوانده هم می توان فهمید که «جهل به فعل»، «منافی علم به تبع» نیست؛ و تبعات این تصمیم حساس، قابل چیش بینی بود و البته اکنون هم برای جبران دیر نشده است.
ششم: مسئولیت این طرح، متوجه سران قواست
ایشان با استفاده از واژه هایی چون: «نظر کارشناس ها مختلفه، من هم در این زمینه صاحب نظر نیستم، لکن به آقایان گفتم اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند حمایت میکنم، در زمان امام هم سران سه قوه تصمیم میگرفتن و اجرا می شد و…» ضمن جلوگیری از ایجاد اختلاف در مسولان و شکل گیری حاکمیت دوگانه که بسیار در فتنه ها خطرناک است، با یادآوری سیره امام راحل، مسوولیت را متوجه سران قوا کردند و از آنها خواستند هر چه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند چون اگر گرانی اضافه شود برای مردم و مستضعفین مشکلات زیادی درست می کند.
هفتم: دفاع از ساختارهای حاکمیتی، نه جزئیات طرح
دوبار تاکید ایشان بر عدم کارشناس بودن در این زمینه نشان دهنده این نکته است که ایشان نقشی در جزئیات فرایند تصمیم گیری و مسیر اجرا نداشته اندو طبعا مسئولین دولتی و مجلسی و قضایی باید پاسخگوی عملکرد خود باشند، ایشان در واقع از ساختارهای حاکمیت و تصمیمات حاکمیتی حمایت و دفاع کرده اند نه جزییات طرح.
هشتم: ضرورت حفظ رسمیت دولت مستقر در شرایط فتنه و آشوب
حفظ رسمیت دولت مستقر و حمایت از آن تا زمانی که دولت قانونی کشور است، در شرایط نا امنی و آشوب و فتنه، از بدیهیات مدیریت کلان است، شرع و عرف و عقل حکم میکند دولت مستقر، تضعیف نشود، بهترین فرصت برای آشوبگران و دشمن خارجی، چه آمریکا و چه عربستان، ایجاد تزلزل در دولت و بی پشتوانه نشان دادن آن است. شرایط کنونی کشور مطلقا عادی نیست، فتنه گون و ملتهب است و ریسک تزلزل دولت، بسیار بالاست.
نهم: تاکید بر حاکم شدن فضای کارشناسی و نخبگی در اظهارنظرهای دلسوزان
ایشان متواضعانه با طرح این بحث که در این مورد سررشته ای ندارم به همه خواص ، تلویحا گفتند که اگر کارشناس این بحث نیستند، در اظهار نظر احتیاط و حتی اجتناب کنند و فضای کارشناسی و خبرگی و نخبگی و تخصصی را بر اظهار نظر همه خواص دلسوز حاکم کردند تا حرفهای احساسی و هیجانی و واکنشی فروکش کند
دهم: ضرورت درک پیچیدگیهای رفتار ولیّ
بر عقلا و نویسندگان انقلابی واجب عینی ست که طراحی چندوجهی و پیچیده امام جامعه در رعایت همزمان حفظ ساختارها و تعاطف با توده ها را تبیین عالمانه کنند.
امیرالمؤمنین مستمرا از عثمان حمایت کردند و فرمودند آنقدر از عثمان حمایت کردم که ترسیدم گناهکار شده باشم و همزمان از جناب ابوذر که منتقد سرسخت روش عثمان بود نیز حمایت کردند. امام صادق، گاهی به دونفر در پاسخ یک سوال واحد، بر اساس فهم متفاوت مخاطبین، دو نوع پاسخ میدادند، از این مثالها در سیره معصومین فراوان است. مومنین باید پیچیدگی کار ولی خدا را درک کنند و با این فهم و مفاهمه، به ایشان یاری برسانند.
یازدهم: رفتارهای چندضلعی و چند منبعی؛ از ضروریات مدیریت و رهبری
رهبری هم باید به شکل پربسامد، بازگوکننده درد و صدای طبقات متوسط و پایین دست مردم، مستضعفین، پابرهنگان و صاحبان انقلاب میشدند، هم اغتشاشات گسترده اراذل ضد انقلاب و منافقین آدمکش را محکوم میکردند، هم صدای تصمیم ساختار و حاکمیت را منعکس میکردند، هم پروژه دشمن بیرونی را افشا میکردند و هم به خواص و علما پیام حمایت کلی از اصل تصمیم و نقد تلویحی روش اجرا را منتقل میکردند، جمع همزمان این پنج جهت و پنج حیث در شرایط فعلی انصافا سخت است و البته امام خامنهای، رهبر روزهای سخت است و در سخنان ایشان، هرپنج ضلع به حد اعتدال و عدالت اشاره شد.
در تشریح دلیل یازدهم باید گفت که رفتار چندضلعی و چندمنبعی از ضروریات مدیریت و رهبری در شرایطی است که هم مردم که محرم حاکمیتند و هم دشمنان نامحرم، سخنان شما را میشنوند، مدیریت کلام، به ویژه در شرایط سخت و بحرانی، در واقع انتخاب و اولویت بندی بین دهها گزینه متعارض و گاهی متضاد، همراه با در نظرگرفتن دهها پارامتر و شاخص متنوع است،
گاهی اوقات گزینه انتخابی در کوتاه مدت ضررهایی دارد، اما خیر طولانی مدت آن موجب ترجیحش توسط مدیر عاقل جامعه می شود، پاره ای اوقات، ما به همه علل، عوامل، دلایل و پارامترهای دخیل در انتخابهای رهبری دقت نمی کنیم، رهبر انقلاب در هر تصمیم خود، نسبت آن تصمیم را با رشد معرفت مردم، طراحیهای دشمن، وضعیت منطقه، مسؤولین و ساخت حکومت، میسنجند.
یکی از مؤیدات و مستندات روایی دلیل یازدهم در لزوم عمل چندضلعی امام جامعه، حدیث امیرالمؤمنین است که خود تجسم عدالت و صداقت بود و فرمود:لا یقیم امرالله سبحانه الا من لایصانع و لایضارع و لایتبع المنافع؛ امر خدا را اقامه نمیکند مگر کسی که سه ضلع توأمان را رعایت کند :
1- سازشکار و محافظه کار نباشد،
2- همرنگ دیگران نشود و بازی دشمنان منافقان و متکاثران را نخورد،
3- از خواسته و هوای نفس خود تبعیت نکند.
دوازدهم: تبیین قاعده مشورت و توجه به نظرات مدیران در اداره نظام اسلامی
اصل مشورت با مدیران حکومتی و به رسمیت شناختن دیدگاههای آنان، منطق پیچیده و مؤثری دارد که باید واکاوی و کالبد شکافی شود. خداوند متعال در آیه ای از قرآن کریم به پیامبراکرم(ص) دستور می دهد تا در موضوعات گوناگون حکومتی، با اصحاب خود «مشورت» نمایند:
مشورت با اصحاب، چه پیش از نزول این آیه شریفه و چه پس از آن، سیره همیشگی و پرتکرار رسول خدا(ص) بود؛ به عنوان نمونه، رسول خد(ص) پیش از جنگ بدر، پیش از جنگ احد، در جنگ احزاب، چگونگی نبرد با یهودیان بنی قریظه، چگونگی نبرد با یهودیان بنی نضیر، در ماجرای حدیبیه، در فتح مکه و هنگامی که آمدن ابوسفیان به ایشان گزارش شد، در غزوه طائف، در غزوه تبوک و در برخی انتصابات، با اصحاب خود مشورت نمودند.
علاوه بر رسول خدا(ص)، سایر امامان معصوم(ع) نیز خود، ملتزم به این سیره بودند و مردم را نیز به آن دعوت می نمودند؛ همچنانیکه امیرالمؤمنین(ع)، دیگران را به مشورت دادن به خود توصیه می نمودند:
ایشان همچنین در پاسخ به ابن عبّاس که در موضوعی خاصّ به امام (ع) مشورت داد، فرمود:
امام(ع) همچنین در نامه به جناب مالک اشتر، او را به مشورت با دانشمندان توصیه می فرمایند:
وَ أَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَافَثَةَ الْحُکَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ بِلَادِکَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ؛ برای استوار ساختن آنچه امور شهرهایت را به سامان آورد و برپا داشتن نظام نیکویی که مردم پیش از تو برپا داشته بودند، با دانشمندان فراوان گفت و گو کن و با فرزانگان سخن بسیار بگو.» (نهج البلاغه، نامه 53)
در این میان، یکی از مظاهر و مصادیق «مشورت» ولیّ خدا، بخصوص در زمانه ما، اجازه و فرصت دادن به ساختارهای متعدّد نظام اسلامی و به رسمیّت شناختن آنها، برای اتخاذ تصمیمات کارشناسانه و عدم دخالت در «جزئیات» تصمیمات آنهاست؛ ساختارهایی که مسئولان آن، عمدتاً با رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم انتخاب شده اند و حتی ممکن است جریانات و افراد غیرانقلابی بر آن ساختارها حاکم باشند. این رفتار سیاسی ولیّ خدا، در برخی موارد، منشأ سوالات و ابهاماتی است. چراکه اولاً گستره مشورت های ساختاری ولیّ خدا، طیف گسترده ای از مؤمنین انقلابی تا ضعیف الإیمان ها و بیماردلان و حتی در مواردی منافقان را نیز دربر می گیرد و ایشان حتّی در برخی موارد، علی رغم مخالفت قلبی و فکری با دیدگاه مردم یا مسئولان، در مقام «عمل»، دیدگاه آنان را بر دیدگاه خود ترجیح می دهند؟
شاید بتوان یکی از نمونه های تاریخی این مسئله را پیشنهاد و اصرار جناب مالک اشتر به امیرالمؤمنین(ع) برای انتصاب و ابقاء ابوموسی اشعری در فرمانداری بصره دانست. امیرالمؤمنین(ع) در این باره می فرمایند:
«وَ اللَّهِ مَا کَانَ عِنْدِی مُؤْتَمَناً وَ لَا نَاصِحاً وَ لَقَدْ کَانَ الَّذِینَ تَقَدَّمُونِی اسْتَوْلَوْا عَلَى مَوَدَّتِهِ وَ وَلَّوْهُ وَ سَلَّطُوهُ بِالْإِمْرَةِ عَلَى النَّاسِ وَ لَقَدْ أَرَدْتُ عَزْلَهُ فَسَأَلَنِی الْأَشْتَرُ فِیهِ أَنْ أُقِرَّهُ فَأَقْرَرْتُهُ عَلَى کُرْهٍ مِنِّی لَهُ وَ تَحَمَّلْتُ عَلَى صَرْفِهِ مِنْ بَعْدُ؛ به خدا سوگند او (ابوموسی اشعری) نزد من مورد اطمینان و دلسوز نبود؛ کسانی که پیش از من زمامدار بودند، دلباخته او بودند و او را به ولایت و حکومت بر مردم گماشتند و من تصمیم داشتم او را عزل نمایم. اشتر از من خواست او را ابقاء نمایم؛ پس با کراهت او را ابقاء نمودم، ولی پس از آن تصمیم بر عزلش گرفتم.» (مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی؛ تحقیق: استاد ولی، حسین؛ غفاری، علی اکبر؛ ص296-295)
همچنین، نمونه دیگر مشورت امام حسن(ع) با مردم برای ادامه جنگ با معاویه و یا پذیرش صلح است؛ امام(ع) در این زمینه خطاب به مردم فرمود:
با سر دادن شعار «البقیة، البقیة»، خواهان پذیرش صلح شدند و حضرت نیز صلح را پذیرفت.(ر.ک: جزری، ابن الأثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ ج3، ص 406)
علیرضا معاف
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات