فاطمه (س) در سرزمینی که غیرت و شرف را در حقیر دانستن زن می دیده اند، بزرگ ترین انقلاب معنایی و انسانی بشریت است.
تا پیش از فاطمه، در تمامی مظاهر تمدنی بشری که هر کدام به یکی از ادیان ابراهیمی می زیسته اند، زن جایگاهی دون نسبت به مرد دارا بود و خود نیز بدین باور بود، اما جایگاه زن آن نبود که خالق هستی مقرر فرموده بود.
فاطمه از نور زاده شد، رفته رفته سیاهی را با نور خویش محو ساخت تا نماد واقعی زن برای نوع بشر باشد، او بر عالم نور پاشید تا زهرای اطهر شد، زهرایی که اهمیت جایگاه زن را در نزد باری تعالی تا همیشه بشر به روشنی ماندگار سازد.
فاطمه نور حق، روشنای حقیقت و هدف خلقت است، پس نه با زبان و کلمه بلکه با صفای دل باید فاطمه را جست، باید نور فاطمه را با ضمیر پاک دید و منعکس کرد تا بار دیگر به مدد زهرای ازهرش، سیاهی و تباهی بشر رخت بربندد.
چرا فاطمه دردانه آفرینش است؟ چرا فاطمه کوثر عطا شده از عالم نور بر رسول مهربانی هاست؟ چرا خوشنودی فاطمه، خوشنودی حقیقت است؟ چرا رضای فاطمه، رضای حق است؟ آیا باید در نسبش جست؟ یا در ذریه اش؟
فاطمه فرزند آخرین مردی است که فخر عالم امکان است، فاطمه دختر آخرین فرستاده ی حق است. آیا این موهبت، معنای واقعی فاطمه است؟
فاطمه زاده زنی است که حق را پیش از همگان عیان دید و اولین مجذوب حقیقت نامیدندش، آیا این مقام، کفایت می کند معنای فاطمه را؟
فاطمه چراغ پر فروغ خانه اسدالله الغالب است، فاطمه همنشین شیر خداست، فاطمه جان بوتراب است و همسر مردی است که آزادگی بدو می بالد، آیا این شان رفیع، راهی است به معنای واقعی فاطمه؟
: فاطمه مادر دو مرد است که یکی حُسن و جمال و زیبایی را از رحمت خالق بر مخلوق به عاریت دارد و دیگری علم حقیقت بشری را تا ابد برافراشته است، فاطمه مادر سرور جوانان بهشتی است، آیا بس است این معنا، فاطمه را؟
: هر چند چنین جایگاهی منحصر به فاطمه بوده و جز فاطمه کسی توان رسیدن به این مقام را نداشته، مقامی که نازیده ی حق است، فرزند نبی است، همنشین وصی است، مادر امامت است، ولیکن فاطمه را در فاطمه بایستی جست.
صابر سهرابی،مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات