نیروهای مقاومت حماس حمله غافلگیرانه ای به رژیم جعلی و غاصب اسرائیل می کنند و ضربه سختی به آنها می زنند بعد از آن اسرائیل دست به جنایات گسترده می زند ،نسل کشی میکند ،مردم بی دفاع اعم از زن و کودک را در خانه هایشان ،در مدارس ،در بیمارستانها قتل عام می کند. وقتی مردم دنیا به جنایات این رژیم وحشی جنایتکار اعتراض می کنند ،می گویند اسرائیل از خودش دفاع کرده و حماس مقصر است که حمله را آغاز کرده است و با بی شرمی تمام می گویند: حماس تروریست است! حماس تروریست است که از مردمش از وطنش از خانه اش دفاع می کند اما اسرائیل جنایتکار که این همه جنایت می کند و علنا نسل کشی می کند و به هیچ نهاد بین المللی هم پاسخگو نیست ،از خودش دفاع کرده و تروریست نیست! واقعا خنده دار است البته خنده تلخ و غم انگیز! انگار تاریخ و مردم دنیا فراموش کرده اند که این صهیونیستها بودند که هفتاد و پنج سال پیش این سرزمین مقدس را غصب کرده ،خانه هایشان را ویران کرده،آنها را از خانه و کاشانه هایشان آواره کرده و قتل عام کرده است! حالا چطور می شود که اسرائیل جنایتکار حق دفاع از خود دارد ولی فلسطینی های عزیز با وجود این همه ظلمی که به آنها شده است ،حق دفاع از خود ندارند! عجب! مثل دزدی که وارد خانه ای شود ،صاحبخانه را از خانه شان بیرون کند و تعوادی از آنها را به قتل برساند و تعدادی از آنها را در انباری خانه زندانی کند ،و اگر بعد از مدتی این خانواده بخواهند خانه شان را پس بگیرند و این اشغالگران را از خانه شان بیرون کنند و با این دزد بی همه چیز درگیر شوند و در این درگیری ،آقای دزد آسیب ببیند ،و همه به صاحبخانه حمله کنند که تو حق نداری به این آقا حرفی بزنی ،او الآن صاحب این خانه است و تو باید حق و حقوق او را رعایت کنی !!! اصلا دعوا نکنید و با همدیگر بسازید و خانه را بین خودتان تقسیم کنید! شما با شنیدن این داستان چه حالی می شوید ؟ حکایت فلسطین و اسرائیل مانند همین داستان است! به همین مسخرگی! به همین خنده داری! به همین غم انگیزی! ✍زهرا_ندیم #دلنوشته #برای_غزه
موضوع: "پاسخ به شبهات"
به مناسبت نیمهشعبان/
گفتوگوی اختصاصی با استاد کورانی: قیامی از آذربایجان در تایید امام زمان شکل خواهد گرفت/ پادشاه اردن، آیا کاندیدای سفیانی است؟
بنده به ایران آمدم و مدت دو سال هم در جنگ شرکت کردم و دوستانی مانند عماد مغنیه و ذوالفقار هم بودند و در زمینه دفاع برای زمینهسازی ظهور حضرت اقدماتی انجام دادم.
گروه معارف رجانیوز: استاد علی کورانی از معدود علمایی است که به صورت تخصصی در زمینه مسائل مهدویت و تاریخ اسلام به پژوهش پرداخته است. وی از موسسین حزب الله لبنان بوده و در زمان جنگ ایران و عراق حضور داشته، گفتوگویی خواندنی در خصوص علایم ظهور و نقش ایران در ظهور امام زمان و مباحث مربوط به سفیانی و اسرائیل را با ایشان در پیش رو خواهید خواند.
به عنوان اولین سوال، کتاب عصر ظهور به زبانهای مختلفی در سطح جهان ترجمه شده و گسترش یافته است. این کتاب چهل سال قبل تألیف شده و پیشگویی هایی در خصوص انقلاب اسلامی ایران و حوادث فلسطین داشتهاید. اما انتقاداتی در داخل کشور نسبت به آن صورت گرفته است. در خصوص بازتابهای بینالمللی این کتاب مطالبی بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین أفضل الصلوة والسلام علی سیدنا ونبینا وحبیبنا وشفیعنا محمد وآله الطاهرین
عذرخواهی میکنم اگر فارسی بنده، سلیس و روان نیست. اما سعی خواهم کرد مقصود خویش را بیان کنم. الحمد لله بنده از جوانی نسبت به امام زمان علاقمند بودم و در نجف بدنبال احادیث مهدوی و تقریبا حدیثی باقی نماند مگر اینکه آن را بررسی کرده باشم. شیعه را با امام زمانش میشناسند.
انقلاب ایران، اولین زمینه سازان ظهور
بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، حال بنده تغییر پیدا کرد. چرا که اهل سنت و شیعه متفقالقول هستند که اولین زمینهسازان ظهور امام زمان اهل سرزمین مشرق و قوم سلمان، اهل قم، اهل خراسان و اهل طالقان (نه به معنای شهر طالقان بلکه اهل جبال البرز) هستند. حدود نه عنوان حدیث اهلبیت(ع) وجود دارد که مردم ایران را توصیف کرده است. شیعه و سنی متفقالقول هستند که شروع زمینهسازان ظهور از خراسان و ایران هستند.
وهابیت معتقد بودند، طالبان یاران مهدی موعود هستند
چند سال قبل در میان وهابیت ادعا کردند که مهدی در میان ما ظهور کرده است و او را نزد آقای بنباز مفتی عربستان بردند ولی او گفت: شروع کار، مهدی از مشرق است. سرمایهگذاری کردند بر روی چچن (شیشان) بنابراین خودشان هم قبول دارند.
مراحل قیام ایرانیان از انقلاب تا ظهور
در روایات آمده است که یاران امام زمان از خراسان هستند و اهل پرچمهای سیاه هستند و برخی در اهل سنت معتقد شدند طالبان همان یاران مهدی موعود هستند اما بعدها از حرفشان عدول کردند. روایت رایات سود با شرط بخاری و مُسلم، صحیح است. و احادیث مختلف آن را در مستدرک الحاکم و غیره میتوانید ببینید.
شیعه هم بر طبق اعتقادات خودش، روایاتی دقیقتر و صحیحتر از امام باقر(ع) دارد که میفرماید: «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ». (نعمانی، الغیبة، ص273).
حضرت فرمودند: کأنّی با علم امامت میبینیم قومی از سرزمین مشرق، قیام کردند و حقوق خودشان را از جهان خواستند، یعنی در امور ما دخالت نکنید و اجازه بدهید در حکومت و روش زندگی مستقل باشیم، اما با آنها مخالفت میشود (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ)، وقتی میبینند که دنیا به آنها اجازه نمیدهد حقوق خودشان را داشته باشند، سلاح بدست میگیرند و دشمن را تهدید میکنند، اینجاست که دشمنان میپذیرند اما ایرانی ها نمیپذیرند و شروطی دارند و سرانجام آنها پرچمشان را نمیدهند مگر به دست مهدی موعود.
این روایت، تفصیلاتی نیز دارد که مستدرک الحاکم روایت میکند و سند آن به شرط بخاری و مسلم صحیح است. از ابن مسعود نقل میکند: اطراف پیامبر نشستیم در حالی که ایشان سرحال بودند ایشان به همه سؤالات پاسخ میدادند و اگر سؤالی هم نبود خودشان شروع به صحبت میکردند و الحمدلله بسیار سرحال بودند. اینجا بود که از درب حیات مسجد کودکانی وارد شدند که در میان آنها حسنین هم بودند و تا چشم پیامبر به آنها افتاد اشکشان جاری شد. ما از این تغییر حالت شان سؤال کردیم و ایشان فرمودند «إنّ أهلبیتی اختار الله لنا الآخره علی الدنیا» اهلبیت من بعد از من مبتلا به انواع فشارها و بلاها میشوند و من سفارش میکنم به قرآن و اهلبیتم و این امر ادامه دارد تا زمینهسازان امام مهدی، این روایت از اهلسنت است،
علت مهاجرت به ایران
وقتی من شنیدم که انقلاب ایران واقع شد به یاد چنین روایاتی افتادم و همان زمان تصمیم گرفتم که به ایران بیایم. البته مؤیدات مختلفی هم وجود دارد مانند روایت رجل من قم و برای این رهبر ایران، اصحاب قلوب کزبر الحدید که اینها با دشمنانشان مقابله میکنند و پیروز میشوند و زمینه را برای ظهور حضرت آماده میکنند که البته روایت آن مرسله است اما گفته میشود ارسال روایت در حالی که قرائن مؤیدی هم دارد. لذا بنده از ابتدای مسئله انقلاب ایران شکی نداشتم که این مسئله زمینه ساز ظهور حضرت است اما اینکه سؤال میشود این امر چه مقدار طول میکشد بنده عرض میکنم نمیدانم، اما همینقدر میدانم که این انقلاب زمینهساز ظهور حضرت است. بنده به ایران آمدم و مدت دو سال هم در جنگ شرکت کردم و دوستانی مانند عماد مغنیه و ذوالفقار هم بودند و در زمینه دفاع برای زمینهسازی ظهور حضرت اقدام کردم.
پیشبینی آقای کورانی از توقف جنگ ایران و عراق
بنده کتاب عصر ظهور را قبل از فتح خرمشهر نوشتم که منتشر شد. در این کتاب توصیف را بر طبق روایات انجام دادم و همچنین نقش انقلاب اسلامی ایران را هم گفتم و پیشبینی کردم که این جنگ متوقف میشود که برخی ناراحت شدند. روزی مرحوم سیداحمد خمینی تماس گرفتند و راجع به توقف جنگ سؤال کردند که چرا اینطور گفتید؟ گفته شد: صرفا احادیث را تحلیل کرده است.
این کتاب در ایران، معروف شد و تاکنون صد وبیست بار به چاپ رسیده است اما اشکالاتی هم دارد. بنابراین کار دایرة المعارف و فرهنگ موضوعی امام مهدی(عج) را در چهل فصل به انجام رساندم. یک فصل مربوط به ایرانیان است، یک فصل مربوط به عربستان است، یک فصل مربوط به یمن و فصلی هم مربوط به عراق است و تمامی این چهل فصل احادیث مهدوی هستند.
آیتالله خامنه ای، رهبر زمینهسازان ظهور
به هر حال بنده به جهت فعالیت در زمینهسازی ظهور حضرت به مشرق هجرت کردم و به امام خمینی و رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنه ای افتخار میکنیم که فرماندهان و رهبران زمینهسازان ظهور هستند. آنچه که بنده نسبت به سیاست خارجی هم اطلاع دارم اینطور است که محور مقاومت در حال تشکیل است که همه یاوران امام زمان هستند و در برابر آنها هم محور سفیانی هم وجود دارد و مؤیدات و قراینی هم وجود دارد.
رایات سود و پرچمهای سیاه، آیا از احادیث جعلی است؟
سوالی مطرح است که احادیث رایات سود، در تراث شیعی اصالت ندارد و بیشتر متاثر از روایات عامه است. پاسخ میفرمائید؟
اصل احادیث رایات سود از اهلبیت، صحیح السند است. اما وقتی بنیعباس قیام کردند توسط ابومسلم خراسانی بر علیه بنیامیه ادعا میکردند که الرضا من آلمحمد و میگفتند ما فردی از اهلبیت را برای حکمرانی میخواهیم این حدیث رایات السود را برایشان آوردند و به ابومسلم نوشتند که پرچمهای سیاه داشته باشید و لباس سیاه هم بپوشید اینجا بود که روایت پیامبر اکرم به نفع عباسیون مصادره شد. بنابراین ادعای مهدویت از همان زمان بوده است. بعنوان مثال منصور عباسی هم نام پسرش را مهدی قرار داد تا از این مسئله سوءاستفاده کند.
ابنکثیر هم از متعصبین اهلسنت است، میگوید رایات السود دو مورد است، رایات السود بزرگ بنیعباس هستند، اما رایات السود صغار در زمان ظهور مهدی از خراسان حرکت کرده و به عراق میآیند و با مهدی بیعت میکنند. در واقع، عباسیان رنگ سیاه را انتخاب کردهاند میخواستند حدیث پیامبر را مصادره کنند. لذا اصل این حدیث، صحیح است.
آیا انقلاب ایران، همان بنیعباس ثانی است؟
به مناسبت اینکه فرمودید بنیعباس، سوالی که مطرح است امروزه در فضای مجازی، خیلی تبلیغ میکنند که انقلاب امام خمینی همان بنیعباس آخرالزمان است. آیا صحیح است؟
امیرالمؤمنین(ع) خبر دادند که حکومت بنی عباس بدست مغول از بین میرود. بنیعباس مدت 520 سال حکومت کردند و بدست هلاکوخان مغول در سال 560 هجری سقوط کردند. اما خط فکری و اعتقادی بنیعباس در برابر اهلبیت بود. لذا به تمام دولتهای مخالف با اهلبیت میگویند بنیعباس. و الا بنی عباس تمام شدند اما منش و رفتار سیاسی آنها باپرجا هستند و حکومتهای مخالف شیعه و اهل بیت، مقصود است.
اگر گفته شود انقلاب ایران زمینهساز ظهور است، آیا این تطبیق منهیعنه است؟ یا چون زمان برای ظهور، تعیین نشده ست، اشکالی ندارد؛ اصولا چه تطبیقهایی، منع شده است؟
اهلبیت(ع) گفتند قطعاً زمینهسازان ظهور حضرت مهدی ایرانیان و خراسانیان و اهل قم و از سرزمین مشرق هستند و این ثابت شده است. بنده در کتاب شرح دادهام که مراحل دولت آنها شش مرحله است. همچنین عباسیون مخالف ایرانیان هستند، چرا که عباسیون با خط اهلبیت مخالفت دارند.
آیا خراسانی، سید و از بنیهاشم است؟
جناب استاد کورانی، در مصاحبهای فرموده بودید که خراسانی، سید نیست و این مساله در میان مخالفان انقلاب، خیلی بازتاب داشت. مجددا توضیح می فرمائید؟
ابدا اینگونه نگفتم. خراسانی، حاکم ایران است، همانطور که در یمن و عراق هم حاکم وجود دارد. در خصوص خراسانی که خدمت امام عصر میرسد و با ایشان بیعت کند، روایات شیعی، نگفتهاند که او سید است یا سید نیست، پس نفی نمیکنم بلکه روایات، ساکت است.
در سال ظهور، یمانی اهدی الرایات است
در روایات آمده است در سال ظهور، در ایران کشمکش اتفاق میافتد. سفیانی ظاهر میشود، اهالی سوریه و اردن و فلسطین را میگیرد و غربیون به او کمک میکنند. در این اوضاع امام ظاهر میشوند و به یمانی در یمن اشاره میکنند. یمانی هم میگوید من زمینه ساز دولت مهدوی هستم. در مدت که امام به یمانی ارجاع میکند در ایران اختلاف پیش میآید و عدهای میگویند ما به یمانی ارجاع نمیکنیم و دو خط در ایران ایجاد میشود. خط خراسانی و فرمانده نیروهایش شعیب بن صالح که همراه او سادات زیادی هستند سادات برای تأیید این سید خراسانی و فرمانده نیروهایش قیام میکنند و خط دیگر هم مخالفین آنها هستند.
قیام آذربایجان در تایید حکومت ایران قبل ظهور
امام فرمود «لابد لنا من آذربایجان» در این مرحله آذربایجان قیام میکند اگر آذربایجان قیام کرد و خراسانی و … را تأیید کرد اینجاست که ما پیروز میشویم. مانند اینکه انتخاباتی برگزار شود و خراسانی و یارانش پیروز بشوند. اینجاست که خراسانی و یارانش خدمت امام میرسند. در آن وقت امام به عراق میرسد.
اشاره فرمودید به قیام آذربایجان. اما فقط در نسخه مرحوم مجلسی در بحارالانوار، نسخه «لنا» است اما در سایر نسخهها و کتب متقدم نسخه «لنار» است یعنی آتشی از آذربایجان. کدام صحیحتر است؟
اینجا خطای نساخین وجود دارد. چرا که در ادامه میگوید: «لابد لنا من آذربیجان» یعنی اذا قام اهل آذربیجان، شما آماده باشید، اگر قیامی در آذربایجان در یاری امام عصر، شکل میگیرد چرا ادامه حدیث میفرماید: «کونوا احلاس بیتوکم»؟ از شرکت در آن برحذر باشید.
(مکث استاد…) این یعنی خودتان را نکشید، یعنی انتخابات مهمی در ایران صورت میگیرد که در این انتخابات، کشمکشی ایجاد میشود که خراسانیان پیروز میشوند.
رجفه الشام: زلزله یا جنگ در سوریه؟
همزمان با زلزله ترکیه، مجددا بحث رجفه الشام دوباره در میان منتظران، داغ شده است. آیا شما کماکان معتقد هستید رجفه، مقصود زلزله ویرانگری با بیش از صدهزار کشته است؟
رجفه، ظاهراً جنگ سوریه است. چرا که روایاتی داریم که زلزله و خسف بعد از رجفه است. به تازگی مراجعه کرده ام که در این روایات آمده است و بعد از آن یک یا دو خسف است، یک خسف در حرستا و نزدیک دمشق است. یک خسف هم در جابیه.
در این صورت، زلزله ترکیه و سوریه منطبق بر این مسئله نیست. برخی خیال میکنند رجفة همان زلزله است، اما دو حدیث از امامان معصوم داریم که رجفة را غیر از زلزله دانسته اند. اما برخی رجفة را به زلزله تفسیر کرده اند. اما بنده اخیراً نگاه کردم و معتقدم رجفه میت اختلاف رمحان و جنگ است و از نظر قبلیام در کتاب عصر ظهور، عدول کردم.
استاد کورانی: یمانی از یمن است
جریان مدعی مهدویت و یمانی وجود دارد و احمد اسماعیل بصری ابتدا خودش را یمانی معرفی کرد و بسیاری از امتیازات امام دوازدهم را برای خودش مصادره کرد. با اینکه در دیدگاه مشهور آمده است که یمانی از یمن است چگونه اتاق فکر غربی ها و مستشرقین غربی که این جریان را پرورش دادند ایشان را به جای یمن از عراق معرفی کردند؟
این مسئله موافق با تعصبی است که برخی افراد دارند و میگویند یمانی از عراق خواهد بود. این نسبتها بدلیل حس ملیگرایی است و میگویند یمانی از خودمان است اما در احادیث داریم یخرج الیمانی من الیمن و نیز در روایات داریم: «یخرج کاسر عینه بصنعاء»، یک نفر قیام میکند و چشمان او مانند چشم آهو، شکسته است و او موفق نمیشود و یمانی بعد از او میآید.
در میان ایرانی ها سؤال میشود که مردم یمن شیعه دوازدهامامی نیستند. آیا ممکن است یمانی در جایی ظهور کند که پیروان او اثنیعشری نباشند؟
خود یمانی، شیعه است و امام او را راهنمایی میکند که چطور کار کند و مسئله را به گونه متحول کند که تمام یمن به سمت امام گرایش پیدا کنند.
برخی استدلال میکنند یمانی لازم نیست از یمن خروج کند، بلکه اصالتا یمنی باشد، نیز کافی است.
در روایات آمده است که او از خود یمن قیام میکند و از احادیث ظاهر میشود که او نائب الخاص و واجب الاطاعة است. یعنی او با امام ارتباط دارد و امام به ایشان ارجاع میکند. البته یمانی باید معجزاتی از امام داشته باشد تا باور کنیم.
حوادث مصر قبل ظهور
وارد تحولات جغرافیای ظهور میشویم. نقش مصر در تحولات عصر ظهور را چگونه میبینید؟
در مصر، زمینه ولایت اهلبیت و ظهور اهلبیت بسیار قوی است. با اینکه وهابیون فعالیت زیادی در آن کشور داشته اند، اما توده مردم مصر محبّ اهلبیت هستند.
یک تحول جهانی با ندای آسمانی داریم. یعنی جهان به زبانهای مختلف میشنود که یا اهل الارض کفاکم ظلماً جائکم المهدی، ای اهل عالم، ظلم کافی است و مهدی آمد و با او بیعت کنید. وقتی این ندا به زبانهای مختلف دنیا شنیده میشود، اینجا موجی در جهان ایجاد میشود. این موج در مصر هم هست، لذا روایاتی داریم که وقتی حضرت مهدی به عراق میرسند و برای جنگ با سفیانی در بیتالمقدس حرکت میکند، هیأتی از مردم مصر میآیند که پرچم سبز دارند و با امام بیعت میکنند و یک حکومت موافق امام تشکیل میدهند و در خصوص ترکیه هم همینطور است که از حضرت میخواهند کسی را بفرستند تا بین توده مردم در ترکیه، صلح برقرار کند که حضرت وفد و نمایندگانی را میفرستند.
پادشاه اردن، آیا کاندیدای سفیانی است؟
از پادشاه اردن بهعنوان کاندید سفیانی یاد میشود؛ نظر صریحتان را بفرمائید.
ابداً، اینطور نیست. امام علی میگوید: پسر تو از ذریه معاویه است و حاکم سوریه و طرفداران او حاکم اردن را سرنگون میکنند و اردن را به سفیانی ملحق میکنند در فلسطین هم همینطور است.
هرچند فلسطین قبل از سفیانی، به دست ایرانیون آزاد میشود و با هم متحد میشوند، اما بعد از خروج سفیانی، تحت تأثیر او قرار میگرند ولی بخشی از فلسطینیها با سفیانی متحد میشوند. فتنه سفیانی زود تمام میشود و حدود پانزده ماه طول میکشد اما اردن و سوریه و فلسطین به دست او میافتد.
پادشاه اردن، مادرش یهودی است و خودش موردحمایت غربیها و سالها آمریکا در مرز اردن و سوریه، مانو نظامی برگزار میکنند و جنوب سوریه در اشغال غربیها است. و نسب پادشاه اردن که گفته میشود به پیامبر میرسد، دروغین و جعلی است.
پادشاه اردن، نمیتواند سفیانی باشد. سفیانی اموی و از فرزندان منصوص معاویه است. اما پادشاه اردن، سید و نسبش، حسنی است و به فرزندان امام حسن میرسد.
نابودی اسرائیل، قبل یا بعد از ظهور؟
سخن از فلسطین شد، به نظر شما، نابودی اسرائیل در چه موقع خواهد بود؟
مرحله اول نابودی اسرائیل، قبل از ظهور است. یعنی جنگی میان ایران و اسرائیل صورت میگیرد که مدتی نمیگذرد در حالیکه اسرائیل درخواست آتشبس میکند و با خواسته های ایران موافقت میکنند و رفراندمی برگزار میشود که یهود و عرب، دولت دموکراتیک عربی تشکیل بدهند، این دولت بدست فلسطینیان تشکیل میشود ولی غربیها، رها نمیکنند تا کار را به سفیانی میرسانند.
ورود نظامیان غربی به ایران؟
آیا ورود نیروهای نظامی غربی به ایران در تراث مهدوی ذکر شده است؟
من چنین چیزی ندیده ام. جنگ استخر، روایت ابن حماد است که مرسله است و اعتباری ندارد و از ائمه(ع) هم روایتی نداریم که به خراسانیان حمله ای بشود. بلکه خراسانیان جهان را تهدید میکنند که میفرماید «حملوا سیوفهم علی عواتقهم»، این روایت استخر ابن حماد، شاذ است، حتی اینکه گفته ارتش سفیانی، کوفه و نجف را میگیرد هم ثابت نیست و احتمال بداء است. لذا در روایات اشاره ای نسبت به حمله خارجی به ایران ندیده ام.
موت ابیض و موت احمر دوسوم جمعیت دنیا قبل از ظهور
آیا احادیث مرگ و قتل بیش از نیم از مردم جهان، باورپذیر است؟ یا در دسته روایات جعلی، قلمداد میشود؟
حوادثی در سال ظهور و بعد از ظهور حضرت ایجاد خواهد شد. شما حساب کنید که چنانچه جنگی میان چین و هند اتفاق بیفتد آیا امکان ندارد که چنین جمعیتی از بین بروند؟ البته این جنگ، دور از مسلمین بیان شده و ارتباطی با مناطق اسلامی ندارد.
طول عمر امام زمان
آیا میشود کسی بیش از هزار سال عمر کند؟ این مسئله را چطور برای جوانان تبیین کنیم؟
شخصی آلمانی گفته است اگر کسی روش زندگی و غذایی امیرالمؤمنین را انتخاب کند میتواند بیش از هزار سال عمر کند. این تحقیقات علمی است. ضمن اینکه باید بدانیم که خداوند میتواند راحتتر از تمدید یک گذر نامه عمر شخصی را تمدید کند. در خصوص حضرت خضر چه میگوییم که به اتفاق همه مسلمین ایشان هم زنده هستند. الآن جناب خضر سه هزار سال دارند. در حالیکه امام زمان حدود 1200 سال دارند.
اصالت رومی مادر امام زمان
وهابیون تلاش دارند اندک پیوند میان مسلمانان و مسیحیان را که بواسطه نفی رومی بودن مادر امام زمان وجود دارد را از بین ببرند و از برخی احادیث که میگوید مادر امام زمان، کنیزی از کشور دیگری بوده یا در میان خاندان اهلبیت زندگی میکرده است. نظرتان را بفرمائید.
روایات صحیح السند که قابل انکار نیست اینطور است که فضل بن شاذان نقل میکند از شخصی که موثق است از امام عسکری که سؤال کرده است یابن رسول الله لک ولد؟ فرمود سیکون لی ولد، آلان فرزندی ندارم، من من؟ قال من أبنتی ابن قیصر، ابن قیصر یشوعا و ابنتی ابن قیصر یعنی ملیکة که مادر امام زمان هستند و روایات صحیح السندی داریم و حتی روایاتی از دفن ایشان هست که بعد از تولد امام زمان بود که امام حسن عسکری مسائل آینده را بیان کردند و ایشان عرض کردند یابن رسول الله من طاقت این مسائل را ندارم و دعا کنید که در زمان حیات شما از دنیا بروم و شما من را غسل بدهید و امام هم همین کار را کردند و ایشان را در کنار امام هادی دفن کردند و ایشان خواسته بودند که بر سنگ مزارشان بنویسند هذا قبر امّ محمد.
مکان ظهور: مکه یا کوفه؟
برخی احتمال میدهند که چون امام زمان در سرزمین حجاز یاوری ندارند بنابراین از کوفه و نجف قیام میکنند.
اجماع مسلمین در برابر این احتمالات، بسیار محکم است. شیعه و سنی معتقدند قیام حضرت از مکه و از کنار کعبه است و ایشان از مکه به مدینه حرکت میکنند و بعد دمشق و بعد قدس و به سمت آزادی فلسطین است. این روایات بسیار محکم است و مطالبی که به غیر از این گفته میشود شذوذات است که اعتباری ندارند.
برائت از امام علی در کوفه و بصره، قبل ظهور
در الغیبة نعمانی گفته شده است ظهور رخ نمیدهد جز اینکه دو برائت نامه از کوفه و بصره در برائت از امام علی صادر میشود، با اینکه بافت عراق، بافت شیعی است. چگونه بپذیریم؟
وقتی امام زمان وارد کوفه میشوند در کوفه سه پرچم وجود دارد. در حالیکه امروز در کوفه تنها یک پرچم است و آن هم پرچم عراق است. مردم بصره در زمان معاویه، عثمانی بودند و چندین برائت نامه نسبت به امیرالمؤمنین نوشته اند.
بتریه، تولّی دارند و میگویند ما هم محبّ اهلبیت و هم محبّ صحابه هستیم. اما برائت از امیرالمؤمنین، خیلی جدی است و اگر کسی چنین برائتی نداشته باشد او را میکشند. در تاریخ آ مده است که نامههای بسیاری از معاویه به والی بصره نوشته شد که از افراد برائت نامه نسبت به امیرالمؤمنین بگیرید و در غیر این صورت او را بکشید. بنابراین، تعجبی ندارد.
شیصبانی عراق: صدام یا شخصیت شیعی؟
در زمره حوادث عراق، از شیصبانی یاد شده است. میگویند همان صدام است. اما برخی بر شخصیت شیعی در عراق که فتنه به پا خواهد کرد، تحلیل میکنند. نظر شما چیست؟
این تحلیل دوستان عراق است. روایت مرسل است. شیصبانی، به معنای شیطانی است. روایت میگوید او قبل از سفیانی است و از صفات او گفته میشود که «یقتل وفدکم». یعنی خوبان شما را میکشد و به غیر از صدام شخص دیگری را به این صورت نداریم و منطبق بر صدام میشود.
*مصطفی امیری، دانشآموخته حوزه علمیه قم
نامه وزیر بهداشت به رهبر انقلاب اسلامی؛
وزیر بهداشت در نامه خود به رهبر معظم انقلاب آورده است: بی تردید دوباره بر می گردیم به روزهائی که مردم عزیز کشورمان با سلامتی و شادمانی در کنار هم زندگی کنند و دیری نخواهد پایید تا بر چهره نازنین فرمانده مهربانمان لبخند رضایتمندی بنشانیم.
گروه سیاسی-رجانیوز: روز گذشته پس از فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی در تقدیر از کادر درمانی کشور که در خط مقدم مبارزه با کرونا هستند، سعید نمکی وزیر بهداشت در نامهای به حضرت آیتالله خامنهای، از حمایت ها و قدردانی ایشان سپاس گذاری کرده است. نمکی در این نامه نوشته است: بی تردید دوباره بر میگردیم به روزهایی که مردم عزیز کشورمان با سلامتی و شادمانی در کنار هم زندگی کنند و دیری نخواهد پایید تا بر چهره نازنین فرمانده مهربانمان لبخند رضایتمندی بنشانیم.
متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
حضرت آیت ا…العظمی خامنه ای
مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
سلام علیکم؛
فراز اول فرمایشات حکیمانه امروزتان که همچون پیش، مایه وفاق و همگرائی ملی بود پس از چند هفته تلاش شبانه روزی و نفس گیرمان در مدیریت بیماری کرونا بخصوص در استانهای مرزی و پرمشکل کشور که به لطف پروردگار به مهار نسبی آن نیز انجامید بارانی لطیف بود بر تنهای رنجور و دلهای داغدیده مان اما آهنگ محزون صدایتان در فراز دوم که غمگینانه از افتادن آتش دوباره بیماری بر نیستان وجود هموطنانمان گفتید و سوز دل مهربانتان را از داغ فقدان عزیزانمان بر زبان جاری فرمودید وجودم را گداخت و نگاشتن سوز دل را تنها راه علاج این رنج جان گداز یافتم.
اگر در دوره اول بیماری سربازان حضرتعالی بعنوان مدافعین سلامت در کنار دیگر عزیزان دستآوردی شگرف در اوج تحریم و تنگدستی نثار ملت شریف ایران کردند علاوه بر همه جان فشانیها، همدلیها و هم افزائیهای مردم و کارگزاران نظام، حمایتهای بزرگ منشانه رهبری مهربان و فرزانه بود که یقین دارم در تاریخ این سرزمین بعنوان برگ زرین بی بدیل، جاودانه به یادگار خواهد ماند.
اینجانب بعنوان سربازی کوچک که از روزهای قبل از ورود بیماری به کشور خدمتگزار بودهام و یاد هر روزش را در دفتر خاطراتم مینگارم، گرانبهاترین اوراق این نگارش را سرشار از ردپای کلام، عمل و محبت حضرتعالی می بینم و امروز که پس از آنهمه بردباری و حمایت، بجای شادمانی و رضایت، اندوه در آهنگ صدایتان می شنوم، برایم بسیار، بسیار غم انگیزست.
قبل از این موج جدید بلاخیز پیش بینی ایام را بدلیل غفلت های ساده انگارانه به محضرتان تقدیم کرده بودم دلم نمی خواست آنچه می دیدم، تحقق یابد. دلم می خواست در عالم پیش بینی و رویا بماند همچون انسانی که خوابی تلخ می بیند و در عالم بیداری خوشحال می شود که خواب بود ولی متأسفانه به حقیقت پیوست.
اما بگویم عزیز دل…
هنوز دیر نشده است، تا خدا هست که یاریمان کند، شما هستید که نصیحت و دعایمان کنید، مردمی هستند که حرفهایمان را بشنوند و همراهیمان کنند، قوای سه گانهای هستند که دست در دست هم حمایتمان کنند، نیروهای مسلح، سازمانهای مردم نهاد و خیرینی هستند که دستمان را بگیرند، جوانان و دانشگاهیان فرهیخته ای هستند که در راه پیشگیری و درمان، معجزه خلق کنند. مدافعین عاشق سلامتی هستند که مهر بورزند و خسته نشوند، مادران و پدران شهدائی هستند که دعای نیمه شبانشان عطر دلانگیز کاروانمان باشد هراسی از هجمه بیماری نداریم و یقین داریم که مهارش میکنیم و بیتردید دوباره بر میگردیم به روزهائی که مردم عزیز کشورمان با سلامتی و شادمانی در کنار هم زندگی کنند و دیری نخواهد پایید تا بر چهره نازنین فرمانده مهربانمان لبخند رضایتمندی بنشانیم.
انشاءالله
دکتر سعید نمکی
ما هم معتقدیم اعتماد مردم آسیب دیده؛ اما نه به اسلام و انقلاب که به برخی مسئولان/ از حضور فرزندان همحزبیهای خود که با پول ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بی خبرید؟/ اگر تصور میکنید که مردم مسئولان دروغگو و لافزن را نمیشناسند، خود را فریب دادهاید
برادران کدامیک از مسئولان بلندپایه و به شدت تحت حمایت جنابعالی پروندههای فساد اقتصادی میلیاردها دلاری دارند؟ نمیدانید یا تجاهل میفرمائید؟! دستکم میدانید فرزندان کدامیک از همین قماش در کار عتیقه هستند و با سوءاستفاده از مسئولیت پدران خود بین ایران و اروپا و آمریکا هروله میکنند؟!
دیروز آقای موسوی خوئینیها نامه سرگشادهای خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته و در آن به مسائلی اشاره کردهاند که اگرچه، با توجه به هوشیاری مثالزدنی ملت، درک میزان صحت آن به آسانی برای عموم مردم امکانپذیر است ولی نگارنده به دو علت، پرداختن به این نامه سرگشاده را ضروری تلقی میکند.
اول؛ آنکه ایشان در صدر نامه نوشتهاند «مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم» یعنی نگارنده نیز به عنوان یکی از آحاد ملت مخاطب نامه ایشان هستم و حق پرداختن به آن را دارم.
دوم؛ اینکه نامه یاد شده همانگونه که در ادامه خواهد آمد، دقیقاً -تاکید میشود که دقیقاً-بازگویی آرزوهای برباد رفته دشمنان اسلام و انقلاب است و از این روی مخاطب نگارنده در این وجیزه، قبل از آنکه آقای موسوی خوئینیها باشد، دشمنان بیرونی نظام هستند که اصرار دارند نظر ایشان را به قاطبه مردم ایران نسبت دهند! که البته در اولین دقایق بعد از انتشار نامه، با آب و تاب به همین سو رفتهاند!
و اما، درباره نامه یاد شده گفتنیهایي هست. ولی قبل از آن به این کلام حضرت امیر علیهالسلام توجه کنید.
۱- در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از یاران امیرالمومنین علیهالسلام بودند به تحریک معاویه (دقت کنید) آتش جنگ را برافروخته بودند. بهانه آنها خونخواهی عثمان بود و حال آنکه طلحه و زبیر به گواه همه مورخان از قاتلان عثمان بودند و در مقابل، حضرت امیر(ع) - بازهم به گواه تاریخ - فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به دفاع از خلیفه سوم فرستاده بود. اینگونه بود که امیر مومنان(ع) درباره این دو فرمودند « إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوه وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ … آنها حقی را مطالبه میکنند که خود وانهادهاند و خونی را میطلبند که خود ریختهاند»! حالا بخوانید و ببینید! چگونه آقای خوئينیها تمامی مشکلات و بلاهایي که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند را به کلیت نظام نسبت میدهند!
۲- آقای خوئینیها خطاب به رهبر معظم انقلاب مینویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند»! ایشان توضیح نمیدهد که این بیاعتقادی نسبت به اسلام و نظام و انقلاب است یا عملکرد برخی از مسئولان نظام؟! اگر بیاعتقادی نسبت به اصل نظام است، در مقابل دهها نمونه اخیر که مردم با حضور چند ده میلیونی خود بر وفاداری و اعتقاد راسخ خویش به اسلام و انقلاب و مخصوصاً رهبر انقلاب تاکید ورزیدهاند چه پاسخی دارند؟! مثلاً درباره حضورچند ده میلیونی ملت از همه طیفها در سوگ سپهبد شهید سردار سلیمانی چه پاسخی دارند؟! حمایت همهجانبه آنان از اقدامات نظام در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش را چگونه تفسیر میکنند؟! و… ما هم بر این باوریم که اعتقاد مردم آسیب دیده است اما اعتقادشان به کدام مقوله با آسیب روبهرو شده است؟!
۳- مینویسند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند»! باز هم توضیح نمیدهند کدام مدیریت کلان مورد نظر ایشان است؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده به مردم دادهاند که حتی به یکی از آنها نیز عمل نکردهاند؟! کدامیک از مدیران ارشد نظام هر روز یک دروغ تازه بر زبان آورده و حتی زحمت یک عذرخواهی خشک و خالی هم به خود ندادهاند؟! اگر تصور میکنید که مردم این طیف از مسئولان دروغگو و لافزن را نمیشناسند، خود را فریب دادهاید و اگر میدانید که نام و نشان و مسئولیت این عده را میدانند، چرا جرأت بیان آن را ندارید؟!
۴- نوشتهاند: « تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوهبر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابل انکار شدهاند»! جناب خوئينیها! تورم روزافزون و کاهش درآمد اقشار گسترده را چه کسانی به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند؟! یعنی حضرتعالی نمیدانید که دولت تحت حمایت شما و حزب و گروه شما عامل اصلی همه این نابسامانیها و پلشتیهاست؟!
ادعای دلسوزی شما برای فرزندان مردم این مرزو بوم، قبل از آنکه تعجبآور باشد خندهدار است! تعجبآور است چون بعید است شما از حضور فرزندان همحزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بیخبر باشید! و خندهدار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیتالمال را به روی مبارک خود نمیآورید! راستی جناب خوئينیها، برادران کدامیک از مسئولان بلندپایه و به شدت تحت حمایت جنابعالی پروندههای فساد اقتصادی میلیاردها دلاری دارند؟ نمیدانید یا تجاهل میفرمائید؟! دستکم میدانید فرزندان کدامیک از همین قماش در کار عتیقه هستند و با سوءاستفاده از مسئولیت پدران خود بین ایران و اروپا و آمریکا هروله میکنند؟! یعنی شما از این موارد که همه عالم باخبرند، خبر ندارید؟! اگر اجازه بدهید نام و نشان آنها را برایتان بازگو کنیم و از روابط آنها با شما و حزبتان پرده برداریم. اگرچه با توجه به اطلاع مردم از این پلشتیها نیاز چندانی به این بازگویی نیست، جز آنکه شاید باعث خجالت شما بشود!
آقای خوئینیها! این جملات برایتان آشنا نیست؟! «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند،
انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!…»! اینها فقط بخشی از پاسخ رئیسجمهور تحت حمایت شما و حزبتان است که در مقابل انتقاد به گرانی و تحمیل فاجعه برجام و تورم افسارگسیخته و… نثار منتقدان کردهاند! راستی آقای خوئينیها جنابعالی در آن هنگام کجا بودید که غیر از حمایت از دولتی که آن را در اجاره خود میدانستید، لام تا کام سخنی نمیفرمودید و کاغذ به نامهنگاری سیاه نمیکردید؟!
۵- نوشتهاند « البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است»!
این بخش از نامه یاد شده نکتهای افزون بر مطالب قبلی ندارد غیر از اینکه در این بخش، به جان کلام و انگیزه اصلی خود از نگارش این نامه با صراحت بیشتری پرداخته است و آن «نامطلوب بودن وضع فعلی و ضرورت تغییر آن» است! این خواسته و آرزویی است که مقامات رسمی آمریکا دقیقاً با همین تعبیر خواستار آن بودهاند. توضیح آنکه بعد از فاجعه برجام و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، جمهوری اسلامی ایران تصمیم قاطع گرفت که مسیر حرکت خود را بدون توجه به تحریمها تعریف کرده و دنبال کند که مبارزه با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیتها و امکانات داخلی و… از جمله آنهاست.
این حرکت نظام برای آمریکا که اصرار بر فشار حداکثری بر ایران داشت نه فقط ناخوشایند که به گفته خود آنان (از جمله وزیر خزانهداری آمریکا و…) ناامیدکننده بود. تا آنجا که حتی صدای فاکسنیوز، شبکه تلویزیونی پنتاگون و حامی سینهچاک ترامپ را نیز به هوا بلند کرده است. حالا خودتان قضاوت کنید، در این حال و هوا سخن از «شرایط نامطلوبی که باید تغییر کند» چه مفهومی دارد و آیا تکرار آرزوی دشمنان نیست؟! اشتباه نکنید سخن از تغییر دولت نیست چرا که اولاً: دولتی با خصوصیات دولتهای یازدهم و دوازدهم ایدهآل موسوی خوئینیهاست و برای پایان دوره آن عزا گرفتهاند و ثانیاً: دولتهای یاد شده هرگز برای آمریکا خطرآفرین نبودهاند که بماند…!
۶- همین جا باید گفت که نگارنده قصد داشت به آقای خوئینیها بگوید؛ قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را ولی پشیمان شدم زیرا احترام ایشان برای حضرت عباس علیهالسلام به جِد مورد تردید است! میپرسید چرا؟! عرض میکنم، آقای خوئينیها بعد از فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به شدت از سوی مردم زیر سؤال بود که به عنوان یک روحانی، چرا در مقابل اهانت فتنهگران به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام سکوت کرده و موضعی نگرفته است و به میرحسین موسوی عتاب نکرده است که چرا اهانتکنندگان را «مردمان خداجوی»! نامیده است. ایشان به این پرسشها پاسخ نداد ولی ۲ سال بعد از فتنه ۸۸ در سايت شخصي خود نوشت که با حرمتشکني روز عاشورا موافق نبوده است ولي براي پيشگيري از سوءاستفاده ديگران ترجيح داده است که مخالفت خود را علني نکند!
در اظهارنظر ايشان دقت کنيد. چه ميبينيد؟ آيا اظهارات وي مفهومي غير از اين دارد که آقاي موسويخوئينيها، حفظ آبروي خود و قبيله مدعي اصلاحات را به دفاع از ساحت مقدس امام حسين(ع) ترجيح داده است؟!. و آیا به کسی که برای شخصیت! خود بیشتر از ساحت امام حسین(ع) ارزش قائل است میتوان درباره قسم
حضرت عباس(ع) سخنی گفت؟!
۷- در همین فاصله که نامه ایشان منتشر شده و استقبال گسترده دشمنان را در پی داشته است، برخی از هم حزبیهای بسیار نزدیک وی از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه وی بازگوکننده آرزوهای آمریکاست بهشدت ابراز نگرانی کرده و یکی از آنها نامه خوئینیها را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته است. نگارنده در صورتی که این افراد اجازه بدهند -که امیدوارم بدهند- نام آنها را فاش خواهم کرد.
۸- آقای خوئینیها در بخش دیگری از نامه خود به روش اداره کشور از سوی عالیترین مقام نظام انتقاد کرده است که برای پیشگیری از اطاله کلام پرداختن به آن را به فرصت دیگری میگذاریم و در این محدوده فقط به دو نکته کوتاه بسنده میکنیم. اول آنکه به یقین برای تودههای عظیم مردم ایران و تمامی مسلمانان دلباخته انقلاب در سراسر جهان اسلام باعث افتخار است که امثال شما با مدیریت ایشان موافق نباشید و با شخصیت برجستهای که طی سه دهه پوزه دشمنان را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است مخالف باشید. شخصیتی که حتی دشمنان تابلودار هم علیرغم کینههای دیرینه نمیتوانند توانمندی و دهها خصوصیت برجسته و بینظیر ایشان را نادیده بگیرند و ثانیاً درباره مدیریت جنابعالی اگرچه گفتنیهای فراوانی هست که به آن خواهیم پرداخت ولی فقط به عنوان یک نمونه به تفسیر تحریف شده شما از قرآن در مسجد جوزستان اشاره میکنیم که با اعتراض شدید دانشمندان دینی از جمله شهید مطهری روبهرو شد و جنابعالی را از خطر تفسیر بیمایه و تحریف شده قرآن بر حذر داشتند که البته توجه نکردید و نهایتاً یکی از شاگردان دست پرورده شما اکبر گودرزی بود که استاد مطهری را شهید کرد و دیگری شهید مفتح را و… این قصه سر دراز دارد…
۹- و بالاخره، انتظار از خوانندگان آن است که یک بار هم که شده نامه آقای خوئینیها را بخوانند و اگر فقط یک نکته -تاکید میشود که فقط یک نکته- از آن را با خواستههای رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل متفاوت یافتند، نگارنده را هم بیخبر نگذارند.
با رسانه بیمار و زباله گرد داخلی چه میتوان گفت؟ شاید تنها یک نکته: ظرفیت درست خواندن و جرئت اندیشیدن داشته باشید. چرا نمیتوانید متن این دو سخنرانی را منتشر و نقد کنید تا منصفانه قضاوت شوند و قضاوت شوید؟
گروه سیاسی-رجانیوز: دفتر طرحی برای فردا در پاسخ به انتشار یک فیلم جعلی و جملهای به نقل از وی توسط رسانههای ضدانقلاب و بازنشر آن توسط برخی از رسانهها و شخصیتهای اصلاحطلب اطلاعیهای صادر کرد.
متن این اطلاعیه به شرح زیر میباشد:
بسمه تعالی
۱. ویروس «جعل خبر» و سپس تغذیه از آن و توهین به شعور مردم متاسفانه درحال گسترش است اما در دنیای دروغ، به جواب درست نمیتوان رسید. روزنامهنگاری بنام مسیح مهاجری نیز به زنجیرهایها پیوسته و در روزنامهاش به دروغ نوشته است آقای رحیمپور بعد از ماجرای قتل اخیر یک سیاهپوست در آمریکا، توصیه کرده به آمریکا برویم و جنبش سیاهان را هدایت کنیم و چون این کلیپ با زیرنویس انگلیسی درسطح وسیع در آمریکا منتشر شده و دولت آمریکا هم(لابد چون زبان انگلیسی بلدند) از سخنان او مطلع شدهاند ، موجب واکنشهای منفی داخلی و خارجی و خطری برای منافع ملی شده است!
عقل رسانهای را میبینید؟!
و اما ماجرا چیست؟
این سخنرانی، شش سال قبل(۱۳۹۳) انجام شده و در سال گذشته با عنوان «نیم نگاهی به نظریه مقاومت بین الملل» و در تبیین مبانی «دیپلماسی عمومی» و ضرورت گفتگو با افکار عمومی غرب، پخش شده است.
ناگهان در هفته گذشته، یک کلیپ گزینشی و ترکیبی سه دقیقهای از آن، ابتدا در رسانههای اسرائیلی و ضد انقلاب خارج کشور همچون شبکههای سلطنتطلب و سپس در داخل توسط کسانی چون مهاجری و تاجزاده و پنج رسانه زنجیرهای داخل کشور که معمولا گرسنه دروغ و لجن هستند، منتشر و عینا با همان تحلیل رسانههای دشمن، تکرارشد.
روح جرج فلوید بیچاره هم از ماجرا بیخبر!
بهویژه که این سخنرانی ۶ سال پیش از این و در پاسخ به تهدیدهای صریح و مکرر حاکمیت ایالات متحده مبنی بر دخالت در امور داخلی ایران و حمایت از اغتشاشات و تلاش برای براندازی جمهوری اسلامی، متقابلا به شکافهای درون جامعه آمریکایی و کینههای طبقاتی و نژادپرستی بسیار عمیق آمریکا اشاره و مستدلا توصیه میکند که با افکار عمومی در غرب و به ویژه آمریکا در این باب باید سخن گفت و نباید از «دیپلماسی عمومی» غفلت کرد.
۲. مورد دیگر، جملهسازی در مورد پوشش زن و برهنگی در عرصه عمومی بود که یک مطالبه مردانه ازسوی مردان فاسد است که بنام «حقوق زن»، طرح میشود. سخنی کاملا درست که این داخلیها پای شبکههای ماهواره، آن را با قرائت آنسوی آبیها میشنوند و بازتاب میدهند.
اما برای چندمین بار به اطلاع میرساند آقای رحیمپور هیچ صفحهای در اینستاگرام و توئیتر نداشتهاند و متاسفانه بیش از چهل صفحهی مجازی در توئیتر، اینستاگرام، فیسبوک و دیگر شبکههای مجازی بنام آقای رحیمپور و بدون اطلاع و هماهنگی مدتهاست که مشغول فعالیت هستند و هیچکدام به تماسهای ما پاسخ نمیدهند و برخی از این صفحات، کاملاً دشمنانه و به قصد تحریف و تخریب فعالیت میکنند.
پلیس محترم فتا نیز که حواسشان به همه جا هست در پاسخ به تقاضای ما برای بستن این صفحات غیرقانونی یا دسترسی به مسئولین صفحات فیک و تقلبی که غالبا درخارج از کشور بوده و در مطالب، دست میبرند و با نشر سخنان و تصاویر دیگران و گاه بیربط و غلط انداز، کارشان تهیه خوراک برای بیماران رسانهای است، درپاسخ فرمودند ما نمیتوانیم در حریم شخصی آنان دخالت کنیم و باید ازطریق دادگاه اقدام کنید.
پس این دفتر نیز فعلاً چارهای جز تکذیبهای گاه به گاه ندارد تا در آینده چه شود.
اما با رسانه بیمار و زباله گرد داخلی چه میتوان گفت؟
شاید تنها یک نکته: ظرفیت درست خواندن و جرئت اندیشیدن داشته باشید. چرا نمیتوانید متن این دو سخنرانی را منتشر و نقد کنید تا منصفانه قضاوت شوند و قضاوت شوید؟
کاش «رسانه» باشید نه «دستگاه تولید زباله».
تا تکذیبیه بعدی درود بر هر که به برتری حقیقت ایمان دارد.
دفتر طرحی برای فردا (نشر آثار حسن رحیم پور)
آخرین نظرات