رواج شبکههای اجتماعی فرصتها و تهدیدهای فراوانی را ایجاد کرده است. سرعت در انتقال اخبار، وقایع و تحلیلها از جمله جذابیتهایی است که در سالهای اخیر توانسته مردم را به پیام رسانهای مختلف هدایت نماید.
با وجود این سوءاستفاده از فضای اطلاعرسانی آزاد و البته بدون قید و بند میتواند بستر نشر شایعات را نیز فراهم آورد. «آمدنیوز» شاید شناخته شدهترین کانال تلگرامی بود که با پمپاژ اخبار جعلی، هدفمند و ناامیدکننده تلاش داشت تا دست به فضاسازیهای سیاسی و امنیتی علیه نظام و انقلاب بزند. البته این کانال ضدانقلاب با دستگیری تأسیسکننده آن در بیرون از مرزهای کشور و انتقال به ایران و در نهایت محاکمه، فروپاشید، اما این سبک از بیاخلاقی رسانهای و ویژگیهای آن برای بعضی از جریانهای سیاسی مورد توجه قرار گرفت، تا جایی که افرادی با طمع تأثیرگذاری در سیاستهای کشور، ایجاد اختلاف بین مسئولان عالی کشور و همچنین بهره بردن از تخریب چهرههای اثرگذار اقتصادی، نظامی و سیاسی به سوءاستفاده از این بستر روی آوردند. از جمله ویژگیهای این شکل از فعالیت رسانهای، میتوان به ادعای «دسترسی به اخبار درگوشی»، «اشراف اطلاعاتی» و در نهایت «ژست امنیتی» اشاره کرد. این مؤلفهها میتواند به خبرسازیهایی جذاب منتهی شود که توجهها را به خود جلب کند و جای واقعیت بنشیند. کانالهای تلگرامی «نیمه محرمانه»، «سرائر» و «سایه نویس» را میتوان از این دست فعالیتهای مخرب رسانهای دانست که ترجیح دادهاند شیوه آمدنیوز را برای رقابتهای مخرب سیاسی به کار ببرند. مسئولان این کانالها با وجود سابقه طولانی در فعالیت نابهنجار سیاسی بالاخره چندی پیش به دام افتادند.
بازداشت عاملان
«گرداب»، سایت فرماندهی امنیت سایبری سپاه پاسداران چند روز قبل در اطلاعیهای اعلام کرد که با مجموعه اقدامات فنی و اطلاعاتی چند ماهه پاسداران گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه، ادمینهای کانالهای نیمه محرمانه، سرائر و سایهنویس به اتهام انتشار اسناد طبقهبندی شده و تشویش اذهان عمومی دستگیر شدند. به گفته گرداب افراد بازداشت شده درصدد بودند از طریق انتشار اسناد طبقهبندی شده، اعتماد بخشی از مخاطبین را کسب کرده و سپس با انتشار اخبار گزینشی و کذب، در میان مسئولان کشور ایجاد اختلاف نمایند. در این خبر همچنین آمده است که دستگیرشدگان سه نفر هستند که در مدت فعالیت خود، با سوءاستفاده از خلأ قانونی موجود در مدیریت فضای مجازی کشور و از بستر پیام رسان تلگرام، اقدامات مذکور را صورت داده بودند.
به نام «نیمهمحرمانه» به کام «دشمن»
نگاهی به برخی محتواهای منتشر شده در این کانالها نشان میدهد یکی از اهداف آنها در یکسال گذشته تخریب دولت سیزدهم و همچنین نیروهای جریان انقلابی، حاشیهسازیهای سیاسی و تلاش برای اختلافافکنی بین مسئولان کشور بوده است. در یکی از آخرین پروژههای تخریبی علیه دولت سیزدهم کانال «نیمه محرمانه» ماجرای حواشی سفر خانواده رئیس مجلس شورای اسلامی به ترکیه را به اطرافیان رئیس جمهور منتسب کرد. این کانال تلگرامی در این خصوص نوشت: «بررسیهای «نیمه محرمانه» نشان میدهد بالا گرفتن اختلاف دولت و مجلس خصوصاً بر سر استیضاح وزرای رفاه و صمت عامل اصلی انتشار خبر سفر خانواده قالیباف به ترکیه بوده است. پیش از این نیز بازنشر فایل صوتی فرماندهان سپاه توسط اطرافیان رئیس جمهور بهقصد عقب راندن مجلس، تخفیف چهره قالیباف، مهیا ساختن چهرهای جدید برای ریاست مجلس و تغییرات معادلات پارلمان برای انتخابات ۱۴۰۲ انجام شده بود که بیش و پیش از قالیباف باعث لطمه به نظام اسلامی، سپاه و تذکر رهبر انقلاب شده بود.»
این دروغگویی آشکار برای اختلاف افکنی بین قوه مجریه و قوه مقننه در شرایطی که کشور به تازگی با تحولخواهی انقلابی در ابعاد گوناگون امیدواری را به جامعه تزریق کرده است، توسط این شبهرسانه پیگیری میشد. خط خبری این کانال تلگرامی مورد استقبال رسانههای ضدانقلاب هم قرار گرفت و پس از منتشر شدن یک فایل صوتی در شبکه سعودی ایران اینترنشنال این پروژه خواسته یا ناخواسته با سرعت بیشتری به سمت اهداف خود حرکت کرد.
«نیمه محرمانه» تلاش میکرد وانمود کند که اخبار خود را از درون دولت تأمین میکند و از این طریق جلب توجه بیشتری کند. خبرسازیها در خصوص نارضایتی آیتالله رئیسی از روزنامه ایران، خبرگزاری ایرنا و سخنگوی دولت از همین رو انجام میشده است. نیمه محرمانه بارها از نزدیک بودن کنار گذاشتن بهادری جهرمی از مسئولیت خبر میداد تا تصویری متزلزل از تیم رسانهای دولت سیزدهم ارائه دهد. خبرهای متعدد از جمعبندی منفی آیتالله رئیسی از عملکرد وی تا جایی پیش رفت که این کانال تلگرامی دو ماه پیش خبر داد: «دولت برای جایگزینی علی بهادری جهرمی با افراد مختلف شروع به رایزنی کرده و بهنظر میرسد طی هفتههای آینده علی بهادری جهرمی در جایگاه فعلی نباشد». گذشت زمان نشان داد که چه اندازه این اخبار، جعلی و سست بوده است.
جایگزین شدن محمدرضا فرزین با احسان خاندوزی نیز از جمله اخباری بود که کذب بودن خود را به سرعت نشان داد، اخباری که تلاش داشت تا آیتالله رئیسی را تحت تأثیر فشارها و لابیهای دولت روحانی معرفی نماید! نیمه محرمانه نوشته بود: «فرزین با استفاده از کانالهای مختلف در جهت ادراکسازی غیرواقعی برای رئیسی بر آمده و در جدیدترین اقدام دست به دامان طیب نیا (وزیر اقتصاد دولت روحانی) شده است. فرزین بعد از جلسات مختلف با طیبنیا وی را مجاب کرده که برای او تماسهای زیادی با مسئولین بگیرد و به آنها بگوید خاندوزی توانایی اداره وزارت اقتصاد را ندارد و فرزین را جایگزین آن کنید.»
هجمه سیاه به کارنامه دولت
کانال خبری سرائر نیز بارها با هجمههای عجیب علیه عملکرد اقتصادی دولت و همچنین وزرای جوان و انقلابی به صورت غیرمنصفانه به دولت سیزدهم حمله کرده است. سیاهنمایی با تیترهایی همچون «دولت سیزدهم پیشتاز افزایش قیمت دلار» نشاندهنده پروژه سیاهنمایی و تخریبی گسترده بوده است.
با معرفی مدیران متخلف دولت روحانی از سوی وزارت کار به قوه قضائیه حجم خبرسازیهای «سرائر» علیه این وزارتخانه به شکل عجیبی بالا گرفت. اظهارات وزیر در خصوص مدیران ناکارآمد دولت روحانی باعث شد تا این کانال تلگرامی مدیران اتوبوسی سابق را با عنوان «چند فعال رسانهای» معرفی کند که برخورد با آنها آوردهای ندارد. اعتراض این کانال تلگرامی به مقابله با انتصابات رانتی بیش از یکصد فعال توئیتری و رسانهای در هیأت مدیره شرکتها و جایگاههای مختلف نشاندهنده حلقه ارتباطی «سرائر» با برخی شبکههای خاص رسانهای و مسئولین گذشته را نیز فاش کرده است.
سایهنویس بدون سایه حمایت
سایهنویس نیز با همین خط و مشی تکراری تلاش میکرد با ارائه نقلهای غیرقابل اطمینان از دولتمردان در جلسات خصوصی خود را به عنوان مطلع نشان دهد. جالب آنکه اکثر نقل قولها به اعتراف ضعف و ناتوانی توسط دولتمردان اشاره داشته است. به عنوان نمونه سایهنویس نوشته بود: «اخیراً در جلسهای که برخی از رسانهایها با رئیسی داشتهاند نسبت به مسأله انتصابات و از بین رفتن سرمایههای اجتماعی حاصل از این انتصابات جنجالی و همچنین مسأله عملکرد ضعیف برخی وزرا انتقاداتی مطرح شده است.» حتی این کانال تلگرامی مدعی شده بود آیتالله رئیسی از بین رفتن سرمایههای اجتماعی در ماجرای انتصابات در خصوص وزرا را پذیرفته است!
به هر صورت آنچه توسط این شبه رسانهها در ارتباط با دولت سیزدهم انجام میشد خروجی جریانهایی بوده است که در باجگیری سیاسی از دولتمردان ناکام مانده بودهاند، جریانهایی که سعی میکردند از طریق فشارهای رسانههای و سیاسی و همچنین تخریب چهرههای مصمم و غیرقابل نفوذ زمینه را برای حضور خود در مناصب مختلف فراهم آورند. از سوی دیگر، یکی از مهمترین راهبردهای مشترک افراد پشت پرده این کانالها، تخریب افراد جریان انقلابی خارج از دولت، از جمله دکتر سعید جلیلی بود. بهطور مثال، سایهنویس بیشترین اخبار جعلی درباره نماینده رهبرانقلاب در شورایعالی امنیت ملی را منتشر میکرد و از این طریق با نشر اخبار جعلی در تلاش برای فاصلهگذاری میان نیروهای انقلابی و بدنه کارشناسی آن، با دولتمردان بود.
منبع: روزنامه ایران
موضوع: "سید ابراهیم رییسی"
با فرا رسیدن اولین روز با فوتیهای صفر کرونایی، موجی از شبههافکنی در خصوص سهم دولت قبل در ابرپروژه واکسیناسیون عمومی از سوی حامیان روحانی به راه افتاده است. اما انتشار آمار جزئیات واکسنهای مورد استفاده در کشور نشان میدهد که سهم روحانی در این ماجرا بسیار کمتر از آن میزانی است که هواداران او ادعا دارند.
طبق اطلاعات موجود، روحانی در ۷ ماه ۲۲میلیون و رئیسی در ۴ ماه ۱۳۸میلیون دوز واکسن تامین کردند. همچنین از ۲۰۵میلیون واکسن کشور، تنها ۲۲میلیون دوز آن در دولت روحانی خرید و وصول شده است.
از ۱۱۰ میلیون دوز سفارش روحانی، تنها ۲۲ میلیون در دولت خودش و ۱۸ میلیون از آن در دولت رئیسی و ۷۰ میلیون دوز از واکسنهای سفارش روحانی اساسا وصول نشده است.
نکته مهم در این میان آن است که تنها ۱۸میلیون از واکسنهای رئیسی مربوط به خریدهای دولت روحانی بوده است.
فضیلتهای دولت انقلابی در پیام نوروزی رهبری
[1]. «دولتِ متفاوت»؛ عبور از گذشتۀ تلخ
رهبر انقلاب فرمودند: «این دولت، ریل جداگانه از دولت قبلی دارد.» آری، «دولت انقلابی» نسبت به «دولت اعتدالگرا»، تمایزها و گسستهای فراوان دارد؛ چنانکه یک «چرخشِ گفتمانی» رخ داده و سیاستهای رسمی، در مدار و مجرای دیگری قرار گرفتهاند. پارهای از دولتها در امتداد یکدیگر هستند و تنها در برخی از شئون، متفاوت هستند، امّا برخی دیگر، آنچنان مستقل و خویشبنیاد هستند که باید آنها را یک «نقطۀ عطف» شمرد. بهاینترتیب، سیاستهای دولتی از قلمرو «اسلام رحمانی» به قلمرو «اسلام انقلابی» تغییر یافته است و بهجای نظریۀ دوگانۀ ساختگیِ «آشتی با دنیا/ قهر با دنیا»، دوگانۀ «پیشرفت برونزا/ پیشرفت درونزا» در مباحث رسمی، رونق پیدا کرده است.
[2]. «دولتِ مردمی»؛ بازگشت به امر اجتماعی
رهبر انقلاب فرمودند: «این دولت، دولت مردمی و علاقمند به حرکتهای مردمی است.» گرایش به بازگرداندن قدرت به مردم و به کمک طلبیدن آنها برای اصلاح امور، واقعیّتی است که تاکنون در برنامههای این دولت، تجلّیها و نمودهایی داشته است. در دولت قبل، تنها در «حلقههای بسته و محدود»، تصمیمگیری میشد و سیاستها، «جنبۀ محرمانگی» داشت. خصوصیّت تکنوکراتها همین است که از مردم، گریزان هستند و «شرکای سیاسی و اقتصادیِ» خویش را بر «مردم» ترجیح میدهند. آری، آنها در خطابههای سیاسی، از مردم سخن میگویند و مردمفریبی میکنند، امّا در عمل، از مردم بیگانهاند و برای مردم، ارزش و اعتباری قائل نیستند. در نظر اینان، مردم حقیر و رعیّت هستند و باید از جیب خویش، «حقوقهای نجومی» به مدیران تکنوکرات بپردازند تا این «ذخایر نظام» (!) بر کرسی قدرت تکیه بزنند و مردم را مفتخر به حضور خویش کنند.
[3]. «دولت امیدآفرین»؛ در انتظار آیندۀ روشن
رهبر انقلاب فرمودند: «این دولت، امیدهایی را در مردم زنده کرد.» جامعۀ ما هم دچار «بیاعتمادی سیاسی» است و هم گرفتار «ناامیدی اجتماعی»، و این هر دو، حاصل «سیاستهای غلطِ دولت اعتدالگرا» در طول هشتسال گذشته است. این دولت تنبل و کممایه، ضربۀ سخت و تلخی به «سرمایۀ اجتماعیِ انقلاب» زد و بخشهای مهمّی از مردم را به چالۀ «سرخوردگی» و «انفعال» و «پریشانی» افکند. مردم به تحوّل رأی دادهاند و در انتظار تحوّل هستند و میخواهند زندگیِ روزمرّهاشان، به تجربۀ شیرین و خوشایندی دست یابد. «اقتصاد برجامی»، معیشت مردم را به آتش کشید و هیچیک از وعدههای انتخاباتیِ خویش را عملی نکرد، بلکه برعکس، تلاطمها و بحرانهای بزرگی پدید آورد. اینهمه، سببسازِ عبور مردم از تکنوکراتهای مدّعی و تنبل شد و نیروهای انقلابی را به قدرت رسانید. اکنون این دولت با امیدهای شکلگرفته و چشم به آینده دوخته روبروست.
[4]. «دولت پُرتحرّک»؛ پانهادن به میدانِ کنشگری
رهبر انقلاب فرمودند: «این دولت، تحرّک دارد.» اینکه دولت از نیروهایی تشکیل شده باشد که «میدانی» باشند و «گزارشخوان» و «دفترنشین» نباشند، زمینۀ بسیار مناسبی برای اتّفاقات مبارک و شیرین است. ما از تجربۀ دولت «نشسته» و «خسته» و «فرسوده» عبور کردهایم و اینک با نیروهایی مواجه هستیم که «در صحنه» و «عینی» هستند و «از بالا به پایین» نگاه نمیکنند. «پویایی» و «جنبش» و «فاعلیّت»، خصوصیّتی است که گرهها را خواهد گشود و آیندۀ خوشایندی را رقم خواهد زد، برخلاف دولت قبل که حتّی با وجود اعتراضهای اجتماعیِ گسترده نیز تکان نمیخورند و احساس مسئولیّت نمیکردند. از نظر اجتماعی، مردم احساس کردهاند که به این دولت، دسترسی دارند و فریاد و انتقاد و اعتراضشان در صحنه شنیده میشود و «پاسخگوییِ عینی»، یک واقعیّت است.
[5]. «دولت عملکننده»؛ تحقّقِ گشایشهای تدریجی
رهبر انقلاب فرمودند: «این دولت، پیشرفت خواهد کرد؛ هرچند مشکلات بهتدریج برطرف میشوند و امسال بخشی از اینها برطرف شود.» نباید انتظار داشت که دشواریهای تحمیلشدۀ هشتساله، بهصورت «دفعی» و «ناگهانی» رفع شوند و ناگهان، روزهای خوب از راه برسند، بلکه باید «صبوری» ورزید و «توقع نامعقول» نداشت. «کمکاریها و ندانمکاریهای هشتسال»، در عرض یک سال برطرف نخواهند شد و خطاهای راهبردیِ گذشته، «شتابان» زائل نخواهند شد. برخی کسانیکه بدخواه و بددل هستند و میخواهند دستاویزی برای فضیلتسوزی و خدعهگری بیابند، «توقعهای ناموجّهِ» خویش را مطرح میکنند و به این واسطه، مدّعی میشوند که دولت انقلابی، «ناکام» و «عاجز» مانده است؛ حالآنکه باید در عین حسّاسیّت نسبت به جهتگیریها و انتصابها، انتظار «معجزه» نداشت و از مدار «انصاف» خارج نشد. پیشبینیِ آیتالله خامنهای این است که دولت به سبب خصوصیّاتش، قادر خواهد بود که وعدهها و شعارها را محقّق کند.
وضعیت سیدحسن نصرالله در ایران بسیار متفاوتر از نقاط دیگر جهان اسلام است؛ جنس عزیز بودن نصرالله در ایران از جنس عزیز بودن حاج قاسم سلیمانی است. آن خصائص خاصی که حاج قاسم را در میان مردم ایران به اوج محبوبیت رسانید، همه در سید حسن نصرالله نیز جمع شده است.
به گزارش رجانیوز، در حالی سیامین سالگرد دبیرکلی سید حسن نصرالله در حزب الله لبنان فرا رسیده که این چهره درخشان مقاومت از یک محبوبیت ویژه در ایران برخوردار است. احساس نزدیک بودن نصرالله به ایرانیان آنقدر خاص است که شاید سالهاست بسیاری در ایران، تابعیت لبنانی سید حسن نصرالله را نیز فراموش کرده اند و او را یک ایرانی مقیم در لبنان میدانند. به راستی دلیل این همه عزیز بودن این سید لبنانی در ایران چیست؟!
یک: در وهله اول باید یاددآوری کرد که محبوبیت نصرالله در لبنان و جهان عرب نیز ویژه است و به خصوص نظرسنجیهای که در شرایط کاهش حساسیتهای کاذب مذهبی در جهان عرب گرفته شده، به خوبی گویای محبوبیت این روحانی شیعه لبنانی در میان اعراب است. محبوب بودن نصرالله در جهان عرب البته غیر طبیعی نیست، زیرا او سالهاست موفقترین و راسخترین چهره عرب در مبارزه با اسرائیل است. در روزگاری که بسیاری از حکام و حتی برخی چهره های مذهبی عرب، یکی یکی ذلت ارتباط و مشروعیتبخشیدن به اسرائیل را میپذیرند، وجود فردی همانند نصرالله که سه دهه در خط مقابله با رژیم صهیونیستی بوده و قدمی عقبنشینی نکرده، برای مردم جهان عرب بسیار مغتنم است. همچنانکه معادلات سیاسی و حتی ژئوپولتیک فعلی لبنان و جهان عرب بدون حضور نصرالله حتما به گونهای دیگر بود.
دو: اما وضعیت سیدحسن نصرالله در ایران بسیار متفاوتر از نقاط دیگر جهان اسلام است؛ جنس عزیز بودن نصرالله در ایران از جنس عزیز بودن حاج قاسم سلیمانی است. آن خصائص خاصی که حاج قاسم را در میان مردم ایران به اوج محبوبیت رسانید، همه در سید حسن نصرالله نیز جمع شده است. با این تفاوت که نصرالله یک شهروند لبنانی هست ولی همه مزایای حاج قاسم از جمله ایثار صادقانه و بیمحنت برای دفاع از ایران و ایرانیان را بارها تکرار کرده و با همه وجود نشان داده که حرم بودن جمهوری اسلامی را باور دارد.
سه: در افکار عمومی ایران در بزنگاههای مهمی کاملا لمس شده که نصرالله بسیار جلوتر از حتی سربازان ایرانی، در دفاع از ایران قرار داشته و کم حوادث نبوده که سیدحسن و یارانش برای ایران هزینه جانی و مالی و آبرویی شدهاند. برای درک بیشتر کافی است بدانیم از برخی روسای جمهور آمریکا همانند اوباما تا خط ثابت تحلیل همه اندیشکدههای دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا یکی از جدی ترین دلایل عدم حمله نظامی به ایران را وجود نصرالله و حزب الله عنوان میکنند. چنین نقشی از طرف هر شخصیت خارجی در معادلات هر ملتی وجود داشته باشد، آن شخصیت به صورت کاملا طبیعی در اوج محبوبیت و عزیز بودن در آن کشور قرار خواهد گرفت.
چهار: از سوی دیگر، در افکار عمومی ایران سید حسن نصرالله از مصادیقی است که در سی سال گذشته هیچگاه موضع سیاسی او درباره ایران و به خصوص در برابر رهبر انقلاب کوچکترین تغییری نداشته است. این در حالیست که مردم ایران در این سالها چهرههای سیاسی در داخل جمهوری اسلامی تجربه کرده اند، که تغییرات 180 درجه ای نسبت به انقلاب و رهبری داشتهاند. این موضع ثابت و پایدار از سیدحسن یک چهره مورد اعتماد در جامعه ایران ساخته است.
پنج: بخش مهمی از محبوبیت نصرالله به برداشت قهرمانانهای است که از او در افکار عمومی ایران شکل گرفته است. البته قهرمان واقعی که تاکنون بارها آمریکاییها و صهیونیستها را در جنگهای سیاسی، رسانهای، اقتصادی و نظامی شکست داده است. ذائقه ملت ایران نیز در طول چهل و سه سال پس از انقلاب نشانداده که از جنس چنین قهرمانانی استقبال ویژه میکند. اما فراتر از کاراکتر قهرمان، نکته اساسی این است که نصرالله در حوزه مذهبی، جهادی و سیاسی چنان به یکرنگی و یگانگی با ملت ایران رسیده که مرزهای سرزمینی و حتی نژادی را درنوردیده و عملا تفکیک او از ایران و ایرانیان دیگر غیرممکن شده و در جهان هم را او با شناسنامهای مهر شده با آرم انقلاب 57 ایران میشناسند و بیراه نیست اگر بگوییم سید حسن نصرالله به بخشی از هویت فرهنگی، سیاسی، منطقه ای و بینالمللی ایران کنونی تبدیل شده است.
یانات رهبر انقلاب اسلامی در سال 1367 و در جمع رزمندگان لشکر نجف اشرف ایراد شده است. پایگاه حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای بمناسبت فرا رسیدن ایام عزاداری سیدالشهدا اقدام به بازنشر این سخنرانی کرده است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فى الارضین.
خدا را شکرگزارم و بسیار خوشحالم که توفیق دست داد تا شما عزیزان رزمندهى لشکرِ نجف را از نزدیک و دستهجمعى زیارت کنم. ما لشکر شما را و رزمندگان این لشکر را و فرمانده شما را و افتخارات شما را و فداکاریهایتان را میشناسیم؛ یقیناً لشکر شجاع و خطشکن و قوى و سرافراز شما تقریباً از اوّل جنگ تا امروز، یکى از بهترین و فداکارترین لشکرهاى سپاه اسلام بوده و انشاءالله بعد از این هم خواهد بود.
امروز به مناسبت شروع محرّم الحرام و چون میبینیم که مردم ما در اوّلین روزهاى سال هجرى جدید هستند و دیروز و امروز با یاد سیّدالشهدا (علیه الصّلاة و السّلام) نَفَس معنوى خودشان را تازه کردهاند، جا دارد که قدرى دربارهى محرّم و عاشورا صحبت کنیم، بعد از آن هم یک مختصرى راجع به مسائل جارى و موقعیّت و موضع جدید جمهورى اسلامى مطالبى را عرض میکنم.
در موردِ محرّم باید عرض کنم که محرّم در حقیقت پرچم اسلام شد، در حقیقت شاخص قرآن شد؛ خیلیها ادّعا میکردند که مسلمانند، خیلیها بودند که قرآن را تلاوت میکردند و شاید به صورت رسمى و با آب و رنگ علمى راجع به مطالب قرآن حرفهایى هم میزدند امّا آن چیزى که در طول تاریخ پُرافتخار تشیّع توانسته مرزى باشد میان حق و باطل، میان اسلام حقیقى و اسلام مجازى، محرّم بوده است. شاید بعضى از مسلمانها با حقیقت محرّم و عاشورا درست آشنا نباشند امّا حقیقتاً در یک دوران طولانیاى از تاریخ، بهترین مسلمانان، حتّى مسلمانانى که در زمرهى تشیّع نبودند، قدر محرّم را میدانستند.
محرّم در نظر عارفانِ به محرّم -یعنى در نظر کسانى که محرّم را میشناسند- در حقیقت شاخص بیدارى امّت مسلمان بود. چند چیز را محرّم به محرّمشناسها نشان داد و ثابت کرد: یکى این که محرّم به همهى مسلمانان عالم و به آنهایى که توانستند درس محرّم را بفهمند نشان داد که براى دفاع از اسلام و از قرآن، هر کسى در هر شأن و مقامى باید از جان خودش بگذرد. مسلمانى که ادّعاى طرفدارى از اسلام میکند امّا در راه دفاع از اسلام حاضر نیست یک سیلى بخورد، حاضر نیست براى دفاع از قرآن مصالح شخصى خودش را قربانى بکند، نمیتواند ادّعا بکند که مسلمان واقعى است! دیگر از حسین چه کسى بالاتر؟ محرّم نشان داد که کسى در حدّ عظمتِ شخصیّتِ حسینبنعلى، آن جان عزیز، آن انسانى که همهی دنیا به برکت و طُفیل او به وجود آمده بود، این انسان با این عظمت و چنین مغتنم، بردارد بهترین انسانهاى زمان خودش را -از حبیببنمظاهر و مسلمبنعوسجه و دیگرِ شهداى کربلا در آن روزگار هیچکس بهتر نبود- فرزندانش را بردارد و خود را و همهی آنها را آماده کند براى قربانى شدن و از این بالاتر حاضر بشود که زنان و دختران و ناموس الهى و حرم پیغمبر، مثل زنهاى کفّار و بیگانگان اسیر بشوند و شهر به شهر گردانده بشوند. اینها را که حسینبنعلى در آئینهى روشنِ دلِ منوّرِ خود میدید، و میدانست این جورى خواهد شد، در عین حال همه را برداشت، همهی موجودیاش را برداشت، حتّى امام سجّاد را هم برداشت -منتها خدا امام سجّاد را به عنوان ذخیرهى امامت نگه داشت- همه را آورد به قربانگاه. این یک درس شد؛ این درسِ اوّل و بزرگترین درس محرّم است؛ درسى که هر انسان مؤمن به خدا و اسلام را باید به تکلیفش آشنا کند که آنجایى که پاى دفاع از اسلام در میان است، حتّى عزیزترین جانها هم باید خودشان را آمادهى قربانى شدن کنند.
در کنار این درس، محرّم درسهاى دیگرى هم دارد؛ یک درس دیگر محرّم این است که وقتى موجودى براى خدا و اسلام جان خودش را فدا میکند -ولو در آن وقتى که جان خودش را قربان میکند در کمال غربت باشد، مثل غربت حسینبنعلى- این شمع فروزان و این نهال بالنده هرگز از صحنهى روزگار محو نخواهد شد و این خون هرگز نخواهد خشکید؛ این هم درس دیگرى است. اگر کسى در وضع حسینبنعلى به شهادت میرسید، به حسب طبیعت باید بکلّى فراموش میشد امّا حسین فراموش نشد! نه فقط فراموش نشد، که خون او هر روز جوشانتر شد، هر روز دلهاى بیشترى را برانگیخته کرد. در یک بیابان دورافتاده، دور از چشم همه، در اطراف یک عدّه لشکرِ فریبخوردهى اغفالشده و دلبهدنیاداده، زیر فشار تبلیغاتِ رسمىِ دستگاهِ جبّارِ حاکم، بعد هم با آن فشار شدیدى که روى دوش مردم میآمد که مبادا یاد حسینبنعلى را زنده کنند، با همهی این شرایط و اوضاع و احوال، این خون خشک نشد، این جان عزیز فراموش نشد، هر روز که گذشت این شهادت دنیا را بیشتر روشن کرد؛ لذا محرّم ماه بیدارى و روشنگرى است.
مولوى نقل میکند که شاعرى وارد شهر حلب شد، دید مردم در و دیوار را سیاهپوش کردهاند؛ فکر کرد شاید شاهى، شاهزادهاى، امیرى، بزرگى از دنیا رفته. گفت بروم مدحى بگویم و پولى بگیرم؛ خواست بپرسد این شخصی که مرده چه کسى بوده. از یکى پرسید چه کسى مرده که در و دیوار شهر سیاهپوش است؟ آن مرد به قیافهاش نگاه کرد و گفت تو در این شهر غریبى؟ گفت: بله. گفت: بله، فهمیدم غریبى و نمیدانى چه خبر است؛ ماه محرّم است! شاعر پرسید: ماه محرّم مگر چیست؟ گفت: ماه محرّم، ماه شهادت حسینبنعلى است و ما به آن جهت سیاهپوشیم. شاعر در جواب او بنا کرد حرفهایى زدن که مولوى اینها را در کتاب مثنوى به زیبایى بیان کرده؛ ازجمله میگوید: اینها که به شهادت رسیدند، حسینبنعلى که کشته شد، روز جشن و شادى آنها است:
زانکه ایشان خسرو دین بودهاند
وقت شادى شد چو بُگسستند بند
سوى شادِروان دولت تاختند
کُنده و زنجیر را انداختند
آنها شاد شدند و دوستانشان باید به شهادت آنها شاد بشوند، امّا مردم حلب! شما امروز فهمیدید که حسین به شهادت رسیده؟ امروز فهمیدید که باید عزادارى کنید؟ پس چطور در ظرف این چند صد سال -در آن روز، چند صد سال از شهادت امام حسین میگذشت، [این] مال قرن هفتم است- دنیاى شما و دنیاى اسلام نفهمیدند که حسین شهید شد و چرا شهید شد! شما خواب بودید.
پس عزا بر خود کنید اى خفتگان
زانکه بد مرگیست این خواب گِران
راست میگوید؛ آنهایى که نفهمیدند حسین چرا شهید شد، نفهمیدند که چرا این عَلَمى که در دست حسین بود، برافراشته شد و تکلیف پیروان حسین در قبال این رسالت چیست، باید بر خودشان گریه کنند و دنیاى اسلام متأسّفانه در طول قرنهاى متمادى از این حقیقت غافل ماند و شما اوّلین ملّتى بودید که در زمان مناسب و در لحظهى نیاز، این حقیقت را بهروشنى فهمیدید و به دنیا نشان دادید و ملّت ما پشت سر امام حکیم و بزرگوار و الهى خود فهمید که شهادت حسین یعنى درس غلبهى خون بر شمشیر و این درس را به کار بستید و ملّت ما این درس را به کار بست و خون را بر شمشیر پیروز کرد.
و عزیزان من، رزمندگان، جوانان مؤمن و بااخلاص! بدانید وَالله اگر جنگ ایران و عراق هم تمام بشود، در مبارزهى جهانىِ انقلابِ اسلامى با کفر و استکبار جهانى همین حربه خواهد بود که ملّت اسلام را به پیروزى قطعى خواهد رساند؛ ما، هم در تجربهى مبارزهى ملّت ایران با نظام منحوس شاهنشاهى از تبعیّت از سیّدالشهدا (علیه السّلام) استفاده کردیم، هم در جنگ با متجاوزین عراقى این تجربه را به کار بستهایم و هم در طول مبارزه با استکبار جهانى باید همیشه این یادمان باشد. ملّت ما با فداکارى، با نترسیدن از مرگ، با ترجیح دادن مصلحت اسلام بر مصلحت خود خواهد توانست این بار سنگین را به منزل برساند و این راه طولانى را طى کند. این باید درسى باشد که ما فراموش نکنیم؛ ما مسئولین کشور هم باید فراموش نکنیم، شما رزمندگان هم باید فراموش نکنید، روحانیّت هم باید فراموش نکند و کلّ ملّت هم همواره باید این درس را به یاد داشته باشند؛ این درس محرّم است.
در طول این روزهاى عزیز -[یعنی] روزهاى دههى عاشورا و بعد از عاشورا- هر وقت بر حسینبنعلى دل سوزاندید و گریه کردید، یادتان باشد که چرا بر حسین گریه میکنید، یادتان باشد که پیام این اشک و این عزادارى چیست؛ جورى نباشد که ما هم غافل بمانیم تا مجبور بشویم بر خودمان عزادارى کنیم و حسین را نشناسیم؛ البتّه ملّت ما بحمدالله حسین را شناخته، مخصوصاً جوانهایمان و رزمندگانمان. این دربارهی محرّم.
آخرین نظرات