گفتگوی خبرنامه دانشجویان جوان با دکتر حشمتالله قنبری، مورخ و تحلیلگر تاریخ اسلام درباره فرصتها و تهدیدها ی مذاکرات هسته ای
لطفا تحلیل و برداشت خودتان از فرآیند مذاکرات و دستاوردهای مذاکرات 2 سال اخیر را بیان کنید.
ابتدا فرارسیدن عید عظیمالقدر رمضان عید سعید فطر را به ملت بزرگ ایران شادباش عرض میکنم و از خداوند متعال عاجزانه درخواست میکنم یکماه عبادت در ضیافت الهی خود را در تراز اولیایش از مسلمانان عالم پذیرا باشد، همچنین یک خدا قوت صمیمانه به گروه مذاکرهکننده هستهای عرض میکنم، انشاءالله خدا پاداش اخلاص و مجاهده آنها را از خزانه خاص خویش مرحمت فرماید اما در پاسخ حضرتعالی چند نکته قابل عرض است. اول اینکه اصل مذاکرات و گفتوگو و انذار مقتدرانه با دشمن یک وظیفه دینی و استراتژی درست و قابل دفاع است، لذا بالغ بر 12 سال تلاش و مذاکره در دولتهای مختلف، خواست و محصول اراده نظام جمهوری اسلامی است و اگر این 12 سال پرماجرا و پرفراز و نشیب دارای دستاورد موثر نبود اولا فرصت چنین گفتوگو و مذاکره عزتمندانهای در اختیار دولت محترم فعلی قرار نمیگرفت، ثانیا گروه مذاکرهکننده مزیتی برای ارائه کردن در مذاکرات نداشتند، در همین دوران 12 ساله علم و دانش هستهای در کشور ما به نقطهای رسید که در کنار ذلتناپذیری و صلابت ملت ایران، به عنوان قوت و دست همتراز در اختیار مذاکرهکنندگان مسلمان ما قرار گرفت. نکته دوم این است که این حقیقت غیرقابل انکار است که هیات محترم مذاکرهکننده دولت یازدهم اولا مورد اعتماد نظام بوده و هستند، ثانیا در میدان سخت و پرمخاطره و پرفریب طرفهای مقابل خود مجاهدانه، سختکوشانه و باغیرت دینی و ملی عمل کردند. ثالثا همه باید باور کنند در بهترین حالت آنچه در این مذاکرات ممکن است به دست آمده باشد مطلوب مقدور ما بود نه غایت مطلوب ما و دولت یازدهم نیز با همین انگیزه و هدف وارد مذاکرات شد. لذا آنچه به دست آمده ممکن است دستاورد مهمی باشد و ممکن است نباشد، نباید فضای هیجانی امروز (ذوقزدگی بیجا/ یاس بیمورد) باعث غفلت یا خدایی ناکرده اختلاف و تفرقه و شکاف اجتماعی بشود. ایجاد شکاف و اختلاف در میان آحاد طبقات مردم بویژه خواص جامعه اسلامی آرزوی دشمن مستکبر است، این خط از لابهلای این مذاکرات و توافقات و فکتشیتهای شیطنتآمیز و متقلبانه آنها قابل رصد کردن است که هدف اصلی آنها تغییر در نظام است.
درباره این هدف تغییر در سیاستهای نظام بیشتر توضیح میدهید؟
ببینید! خاصیت و توقع از دشمن، دشمنی است، دشمن غدار و مکار ملت ایران، دعوی آقایی بر جهان را دارد و نظام سلطه نژادپرستانهای را رهبری میکند که با هیچکدام از مبانی اسلام و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی کنار نخواهد آمد و بدون تردید تاکنون نیز در رسیدن به اهداف مطلوب خود ناکام ماندهاند، لذا از آنجا که در این مذاکرات هیمنه و اقتدار فرعونی او خدشهدار شده و از تسلیم ذلت بار ایران مایوس شده است، به طور طبیعی با عربدهکشی و لفاظیهای متکبرانه به دنبال حفظ ژست استکباری خود از یک سو و آرامش بخشیدن به همپیمانان معاند و افراطی خود از جبهه یهود تا ارتجاع عرب بدتر از یهود به سرکردگی آلسعود از طرف دیگر و مدیریت بر فضای انتخابات آتی ریاستجمهوری آمریکا از سوی دیگر است ضمن اینکه اگر در سایه فضای ارعاب و هیجان بتوانند نظام روحی و روانی مردم ایران و سلایق مختلف موجود در کشور را دچار گسست و تفرقه کنند، برای فتنهانگیزیهای اساسی راه را باز خواهند کرد.
آقای قنبری! به نظر شما، فرصتها و تهدیدهای تفاهمنامه وین چیست؟ به طور کلی شرایط جدید را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز ما در شرایط جدیدی قرار گرفتهایم، جنس و نوع بیم و امیدهایمان متفاوت شده است یا به عبارت مناسبتر فرصتها و تهدیدهای جدیدتری پیش روی ما قرار گرفته است که باید با هوشمندی و خردمندی سیاسی آنها را شناخت و مدیریت کرد. یکی از فرصتها ممکن است این باشد که تیغ دروغپردازی و تحریف رژیم تبهکار صهیونیستی و ارتجاع متحجر و بیمنطق برخی از دولتهای عربی کند شود و از اثربخشی سیاسی و رسانهای آنها بر افکار عمومی جهانیان کاسته شود. فرصت دیگری که ممکن است در اختیار ما قرار گیرد حضور در بازار و تجارت جهانی و استفاده بهینه از درآمدهای ملی و ارزان به دست آوردن نیازهای کشور و اصلاح ساختار صنعتی، مالی و بازرگانی کشور و معمولی شدن مناسبات مالی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی با سایر کشورهای دنیا باشد.
اما نباید از مخاطرات شرایط جدید غافل شد، یکی از مهمترین تهدیدها خوشخیالی و ذوقزدگی هیجانی است، یعنی اینکه شما باورتان بشود آمریکا و همپیمانان او بعد از این تفاهم زاهد شده و از این به بعد درصدد جبران رفتارهای ضدبشری و جنایتها و خیانتهای تاریخی خود نسبت به ملت ایران خواهند بود و خطرناکتر از این تهدید، این است که برخی افراد موثر و اهل سیاست و خط و ربطهای سیاسی، ولو اینکه تعدادشان کم باشد به این توهم دچار شده باشند که ملت ایران از انقلاب و گذشته پرافتخار خود پشیمان شده و راه فروغلتیدن به دامن استکبار و تبعیت از خواستهای استکباری آمریکا باز شده است و از فردا مهر روادید انگلیس، آمریکا و فرانسه بر صفحات پاسپورت مقامات سند عزت و شرافت و احترام به حساب آید.
تهدید دیگر، نگاه قشری و تحلیل صنفی و گروهی نسبت به دستاورد مذاکرات است، همانطور که بیاحترامی و ناسپاسی نسبت به تلاشهای شبانهروزی و سخت و پیچیده افسران عرصه دیپلماسی غیراخلاقی و ظالمانه است، حبس کردن و اختصاص دادن این توفیقات به یک دولت و یک جریان سیاسی نیز سادهلوحانه و خودخواهانه است، هیچ دولتی در ایران نمیتواند خارج از اراده نظام و میثاقهای ملی و خواست ملت حرکت کند، در نظام جمهوری اسلامی اقتدار دولتها برخاسته از اراده ملت و تبعیت از ولایت امر مسلمین است. اخلاص و خداباوری و اراده ملت و حضور امام و رهبری بیدار، بصیر، حکیم و هوشمند اصلیترین سرمایه دولتها برای خدمت به مردم و سینه ستبر داشتن در مقابل دشمنان مستکبر است.
تهدید دیگر این است که برخی سیاسیون، مسؤولان و کارگزاران کشور سرمست از توافق هستهای همه چیز را گل و بلبل بدانند و دستاورد مذاکرات هستهای را ابزار تکبر و تفاخر و خودبرتربینی دانسته و منتقدین خود را تخفیف دهند و دنبال آرایش سیاسی برای انتخاباتهای آتی باشند. این تفکر غلط و خطرناکی است که در کشور آثار و عوارض مصیبتباری به جای خواهد گذاشت.
اولا تحریمهای ظالمانه منشأ و مبدأ همه مشکلات کشور نبوده و نخواهد بود، بیماری مزمن نظام صنعتی و اقتصادی کشور و بیاعتنایی به تولید ملی، بیش از آنکه ریشه در تحریم داشته باشد، ریشه در مناسبات غلط قانونی و قوانین ضعیف و غیرکارساز و ناتوانی نظام دیوانی و ناکارآمدی مدیریت در ردههای مختلف دارد. ثانیا آثار سوء و ویرانگر تبارگرایی، خویشاوندبازی، گروهسالاری، امنیت داشتن مفسدین شناسنامهدار، تجملگرایی و اشرافیت طلبی و بیاعتنایی به ارزشهای اسلامی و هنجارهای اخلاقی و توزیع ناعادلانه امکانات و ثروت کشور در میان طبقات مردم هیچ ربطی به تحریمها ندارد و اینها اصلیترین گرفتاریهای مردم و معضلات کشور است. من امیدوارم همانقدری که اعتمادسازی برای آمریکا و همپیمانان تبهکارش برای بعضیها مهم است، ایجاد روح اعتماد و تعامل با برادران مسلمان و انقلابی نیز برایشان مهم باشد و گروهی نیز که خود را میزان درست و نادرست بودن قول و عمل دیگران میدانند، در سایه هدایت حضرت آقا برادران ایمانی خود را ضد انقلاب و خائن ندانند و همه دست در دست هم به سوی قلهای برویم که همیشه بتوانیم نهایت مطلوبمان را که سعادت ملت بزرگ ایران و جامعه بشری است تبیین کرده و در پیش روی جهانیان قرار دهیم و با افتخار به آنها برسیم.
به نظر شما چه غفلتهایی ممکن است در این رابطه صورت گیرد؟! هر آنچه ممکن است یک فرصت به حساب آید به خودی خود یک تهدید هم هست، مثلا آزاد شدن پولهایی که به ناحق بلوکه است. برنامه دولت برای هزینه کردن این پولها چیست؟ سرمایهگذاری در تولید و اشتغال و عمران و آبادانی کشور از چه سهمی برخوردار است؟! آنگونه که از شواهد و قرائن به دست میآید طرفهای متخاصم و نابکار برای این بخش نیز خوابها دیدهاند و هر کدام بنا دارند بخشی از این پولها را به پاداش دشمنی خود با ملت ایران به جیب بزنند.
دولت و مجلس باید هشیار و مراقب باشند که آزادی پولهای بلوکه به معنای سرازیر شدن آنها به حساب دشمنانی نباشد که تا آخر پای تحقیر ملت و کشور ما ایستادهاند، ورود تجار، سرمایهگذاران و کالاهای خارجی باید تحت قاعده روشن و هشیارانهای باشد تا منابع مالی و اقتصادی و بازار بزرگ کشور در خدمت رونق اقتصادی دولتهای معاند و بدخواه قرار نگیرد. اوباما در مصاحبه خود با خبرنگاران عبارت دقیقی را بیان کرد و گفت جامعه جهانی پذیرفته است که ایران دارای دانش هستهای صلحآمیز باشد. ما باید تعاملات اقتصادی و مالی خود را با جامعه جهانیای توسعه دهیم که آمریکا نتوانست آنها را نبیند.
نکتهای هم که برادرانه و خاضعانه به مسؤولان محترم کشور عرض میکنم این است که توجه داشته باشند (ولو اینکه مطمئنا توجه دارند) آنها با برادران دینی خود قهر نبودهاند تا حالا که میان آنها آشتی برقرار شده با کظم غیظ و فراموش کردن گذشته آنها را در آغوش بگیرند،آنها دشمن هستند، دشمنی که همه مختصات یک جبهه و جریان ضدتوحید و برانداز اسلام را دارد، باور کنید در گفتوگو و آمد و رفت با امثال رؤسای دولت پیر استعمار و دولت مستکبر آمریکا و دولت تبهکار فرانسه هیچ عزت و شرافتی نهفته نیست و از آنها هیچ خیری به ملت ما نخواهد رسید لذا در بازگشایی سفارتخانهها عجله نکنید و بدون حساب نروید و نیاورید، اینها کماکان دشمن هستند، حتی اگر با آنها صلح و ترک مخاصمه هم بشود به آنها اعتمادی نیست، دین و اولیای دین اجازه چنین اعتماد غافلانهای را نمیدهند، امیرالمومنین در شرایطی مانند امروز ما، به مالک و والی دولت اسلامی اینگونه راهنمایی فرمودهاند:
لا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعاکَ اِلَیْهِ عَدُوُّکَ وَ لِلّهِ فیهِ رِضًی، فَاِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَ راحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَ اَمْناً لِبِلادِکَ.
از صلحی که دشمنت به آن دعوت میکند و خشنودی خدا در آن است روی مگردان، زیرا صلح موجب آسایش و آسوده خاطری رزمندگان مسلمان و امنیت شهرهای توست.
اما بلافاصله هشدار داده و میفرماید:
وَلکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَاِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّما قارَبَ لِیَتَغَفَّلَ. فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَ اتَّهِمْ فی ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ.
اما پس از صلح به طور کلی از دشمن دوری و حذر کن، چه بسا که دشمن برای فرصتطلبی و غافلگیر کردن شما تن به صلح دهد. در چنین شرایطی راه احتیاط برگزین و به طریق خوشگمانی و حسن ظن به دشمن قدم مگذار.
به اعتقاد بنده امروز اساسیترین تکلیف دولت، مجلس، دستگاه دیپلماسی، سیاستمداران و عالمان و نخبگان این است که در فضایی آرام و برادرانه بندبند پیشنویس توافق وین را تحلیل و بررسی کنند و توجه داشته باشند اولا نشستن پشت میز مذاکره با جمهوری اسلامی ایران برای دشمنان انقلاب اسلامی یک آرزو و افتخار به حساب میآمد و اگر گزینه مناسبتری در اختیار آنها بود هرگز با دولت ما وارد مذاکره نمیشدند.
ثانیا ما از حق خود دفاع میکنیم و آنها بر افزونخواهی ظالمانه و نادرست خود اصرار دارند، آنچه آنها به دست میآورند متعلق به آنها نیست اما ما بدون حجت شرعی در قبال هر آنچه از دست میدهیم در پیشگاه گذشته و آینده تاریخ مسؤول هستیم، از خطوط قرمز نظام نباید عدول بشود، اکثریت قاطع ملت ایران دانش هستهای را صنع فرزندان خود و نشاندهنده خردمندی و دانشمندی ایرانیها میدانند و همانند دوران دفاعمقدس 8ساله تا آخر پای صیانت از ارزشها و تواناییهای علمی فرزندان خود ایستادهاند، دشمن هم جز گفتوگو و کنار آمدن با اقتدار ملت ایران و پذیرش قدرت بیانکار ملی و اثربخشی عظیم در تحولات منطقهای از ناحیه ایران گزینه دیگری را روی میز و زیر میز ندارد البته ما اهل ماجراجویی نیستیم، تجاوزکار نیستیم و به فرمان دین و منش اسلامی و ایرانی به میثاق و پیمان خود وفادار هستیم، دقیقا به همین میزان و بیشتر باید مراقب خدعهگری و فریبکاری آمریکا و همپیمانان او باشیم، امتیاز بیهوده دادن و دست دشمن را برای پیمانشکنی و فتنهانگیزی باز گذاشتن گناهی نابخشودنی است، مراقب باشید کدخدای ظالم و مدعی بیانصاف و ناجوانمرد را میان خود و او حکم قرار ندهید، مطمئن باشید دست معاویه و عمرو عاص خالی است اگر پا و زبان ابوموسیها در بند غیرت مالکها باشد.
آقای دکتر! در این شرایط چه توصیهای به مردم دارید؟
یک تهدید بزرگی که پیش روی ملت ماست این است که دشمن مستکبر از بیرون و خط سازش و وابستگی به دنبال این باشند که در فضای رسانهای خود این خط را پیگیری کنند که دولت ایران و کشورهای 1+5 و اتحادیه اروپایی به دنبال اصلاح سوءتفاهمات فیمابین هستند اما رهبری انقلاب اسلامی مانع این کار هستند و اجازه نمیدهند این کار به سرانجام خوشی برسد، اگر چنین حالتی روی خود را نشان داد، در حقیقت این همان فتنه بزرگ و توطئه خطرناکی است که استقلال کشور، حاکمیت ملی، عزت اسلامی و اقتدار ملی ایران را نشانه رفته است، گسست پیوند مستحکم امام و امت یکی از اصلیترین اهداف چنین ائتلاف شومی است، اگر چه این خواسته یک آرزوی مستانه و یک رویای غیرقابل تعبیر است اما نباید از آن غفلت کرد، ارکان نظام مخصوصا دولت محترم باید در این رابطه موضع شفاف و بین داشته باشد، مردم بزرگ، ولایتمدار و دشمنشناس ایران باید بیش از گذشته مراقب اتفاقهایی که ممکن است در انتخاباتهای آتی به وقوع بپیوندد باشند، خیل عظیم گروهها، احزاب و شخصیتهای انقلابی و اسلامی، اصحاب قلم و کلام در نهایت متانت باید مراقب جوانب این خط تاریک و انحرافی باشند و از عکسالعملهای احساسی و هیجانی خودداری کنند، وعده خدا حق است و آینده متعلق به اهالی ایمان است اگر بر صراط مستقیم امامت و ولایت باقی بمانند؛ انشاءالله.
موضوع: "سیاسی"
یک نشست تخصصی کمیسیون تعلیم و تربیت با موضوع گفتمان انقلاب اسلامی با حضور حاج بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و حسن رحیم پورازغدی در سالن بصیرت ساختمان لانه جاسوسی برگزار شد.
در این برنامه حسن رحیم پورازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به حوزه اهداف در کشورمان گفت: کمتر کشوری در حوزه فلسفه به اندازه ما حرف برای گفتن و دارای منابع غنی بوده باشد ما در بحث خانواده، مدرسه، حوزه رسانه، ارتباطات و شبکه های مجازی فلسفه های گوناگونی داریم و باید بدانیم به کدام سمت حرکت می کنیم.
وی گفت: آیات و روایات و راهبردها در قالب دعاهای گوناگون حتی در مورد اینکه چگونه با خدا صحبت کنیم با اشاره به ریز ترین حوزه تربیت اشاره شده است.
رحیم پورازغدی با ذکر دعایی از صحیفه سجادیه از حضرت سجاد (ع) اظهار داشت: ایشان در دعای ۲۵ صحیفه می فرمایند «خدایا فرزندان ما را تن سالم، عقایدی درست و از اخلاقی انسانی برخوردار گردان» این بیانات نشان می دهد که در سه ضلع ابدان، ادیان و اخلاق مسئولیت های سنگینی داریم.
وی افزود: در حوزه تعلیم قرار نیست که بدون هیچ مداخله تنها از خدا بخواهیم که فرزندان ما را تربیت کند چرا که باید در این امر مهم دستی داشته باشیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به سخنی دیگری از معصوم تاکید کرد: توصیه ادب و رسم آن به فرزندان مان از دیگر موارد مهم در سیره بزرگان مان است تمام مشکلات مان امروز در سطح جامعه محصول نداشتن ادب در زندگی است که البته بخش بزرگی از آن به عهده آموزش و پرورش می باشد.
وی اضافه کرد: تربیت دینی – مذهبی و تربیت مدنی و عرفی در همه دنیا مرسوم است اگر جامعه ای لائیک باشد تربیت مذهبی را زائد و امری شخصی می داند و بر طبق همان نظام آموزشی لائیک طراحی می شود چرا که معتقدند مسئله دین مشکل جامعه را حل نمی کند.
رحیم پورازغدی با بیان اینکه این در حالی است که این دو با یکدیگر رابطه معناداری دارند اظهار داشت: این شاید در ظاهر ارتباط خاستگاهی وجود نداشته باشد ولی باید جداولی در نظام آموزشی ترسیم شود تا بتواند به این دو مولفه هدف بدهد.
وی بیان داشت: در فرهنگ اسلامی و شیعی طبق سخن معصوم هر چه حرام گشت به دلیل ضربه به خود فرد بود اگر آموزش و پرورش بتواند بین جامعه مدنی و جامعه دینی رابطه برقرار کند موفق است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه متفکران بسیاری با گرایش های مختلف در مسئله تربیت نظریه پردازی کرده اند گفت: متاسفانه این نظریه ها در دو سه قرن اخیر متوقف شده است و اگر به هزار سال پیش برگردیم خیلی از فیلسوف ها در مورد تعلیم و تربیت نظرات گوناگونی را بیان کردند.
وی اضافه کرد: حتی در باره زنگ ورزش، موسیقی و ریاضی نظریه پردازها به مباحثه پرداختند حتی حدود تربیت کودک نیز مشخص شده است.
رحیم پورازغدی با بیان اینکه انفصال و انقطاع نظریه پردازان باید مجدد احیا شود تصریح کرد: آنها حتی نسبت تربیت با اخلاق را هم بررسی کردند که آیا تربیت همان اخلاق است؟ رابطه تربیت با روانشناسی چیست؟ کشورهای خارجی حتی برای بی محتواترین مبانی در حوزه نظری آموزش و پرورش کار کرده اند.
وی ادامه داد: نمی دانم چرا ما در کشورمان برای نظام آموزشی برنامه خاصی نداریم؟ با کدام ترازو مبانی های اسلامی را می سنجیم؟ اگر می خواهیم گفتمانی درست در جامعه داشته باشیم باید به راهبردهای اسلامی در کشورمان تامل کنیم ..افرادی که افسار تعلیم در جهان راامروز به دست گرفته اند در ابتدا از کلیات به جزئیات رسیده اند حتی اگر غلط بوده باشد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه تمام نظام آموزشی دنیا طبق غرب کپی شده است تاکید کرد: تقریبا همه نظام مدارس امروزه جهان از نظام های انگلیس و آمریکا کپی برداری شده و حتی ما هم بدون بررسی آن در کشورمان اجرا می کنیم.
وی اضافه کرد: من معتقدم در حوزه روش ها باید دین و بی دین را در کنار هم قرار دهیم. هر کس در هر حوزه ای بخواهد نظام سازی کند می بایست این روش را به کار ببند.
رحیم پورازغدی با بیان اینکه متاسفانه هدف های بسیار عالی را ذکر می کنیم ولی در این راستا راهکاری نداریم گفت: هنوز نمی دانیم معلم را چگونه باید تربیت کنیم. این در صورتی است که هزاران سال پیش در این راستا صحبت شده است. فیلسوف های غربی معتقدند که باید از نفی علیت به خداوند رسید این در صورتی است که فیلسوفان مسلمان بر این باورند که از علیت می توان به خداوند نزدیک شد ما اگر قائم به فلسفه مادی برای انسان ها هستیم می توانیم از این راه به فلسفه علم و تاریخ پی ببریم.
وی با اشاره به سخن یکی از مسئولین مبنی بر اینکه آب خوردن ما نیز امروز به تحریم و مسئله غرب مربوط است گفت: مسئولان اجرایی ما صریحا می گویند همه مشکلات مان کلیدش به دست آمریکاست. حتی برای مسئله آب خوردن نیز باید به آنها وابسته باشیم این در صورتی است که غربی ها زمام تربیت را به دست گرفته اند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه غربی ها از سنین کودکی به فرزندان شان ما می توانیم را آموزش می دهند ادامه داد: از کلاس دوم و سوم در گوش کودکان شان در سراسر اروپا می خوانند که غربی ها بر شرقی ها برترند و از اوایل قرن بیستم در تمام مدارس جهان شرق که به دست غرب افتاد آموختند که شما نمی فهمید که این یعنی مصداق شما نمی توانید.
وی اظهار داشت: اینکه برخی از مسئولان صراحتا می گویند آب خوردن مان با اراده غرب است محصول آموزش و پرورش و درس خواندن در مکتب غرب است امروز حتی نخبگان مان متاسفانه با این تفکر بزرگ شده اند.
رحیم پورازغدی با بیان اینکه امروزه بچه هایمان حسرت قرار گرفتن در موقعیت غرب را دارند گفت: این امر مانند زهری است که در حلق آموزش و پرورش مان ریخته شده و متاسفانه مسئله «ما می توانیم» به درستی بیان نشده است.
وی ادامه داد: یکسری از افراد باور دارند که مشکلات را تنها غرب حل می کند البته باید گفت این گونه افراد در این مدارس درس خوانده اند باید بدانیم در مدارس مان چگونه برخورد کنیم. امروز نخبگان مان بر این باورند و می گویند ما نمی توانیم این مشکل به دست آموزش و پرورش است که به آنان یاد نداده چرا که حضرت امام همیشه بر این باور بودند که ما می توانیم این شعار را آموزش و پرورش غرب از کودکی به فرزندان شان یاد داد.
رحیم پورازغدی بابیان اینکه غرب در تلاش است تاریخ جعلی بسازد تا به کودک شان بگوید «شما می توانید» در پایان خاطر نشان کرد: ما متاسفانه نمی توانیم در آموزش و پرورش گفتمان سازی کنیم مگر اینکه فرزندان مان بعد از ۱۲ سال درس خواندن پس از بیرون آمدن از محیط آموزشی بتوانند بگویند که چه کسی هستند؟ در برابر چه کسانی مسئول هستند؟ چه حقوقی دارند یا ندارند؟ و چه توانی برای حل مشکلات جامعه دارند و بر این باور باشند که می توانیم.
کاخ سازی برای امام ، مصداق تحریف عملی خمینی مستضعفان/
تاکید رهبر انقلاب بر دشمنی امام با آمریکا تا لحظه آخر چه ارتباطی با خاطرات هاشمی از سالهای آخر عمر امام دارد؟
این اولین بار نیست رهبر انقلاب در حضور رییس جمهور این بحث را مورد اشاره قرار می دهند، بلکه سال گذشته در شانزدهم تیر ماه در جمع مسئولین نظام بعد از آنکه حسن روحانی طی سخنانی اعلام کرد روند فروپاشی تحریم ها آغاز شده است و یک توافق برد- برد در حال شکل گیری است، رهبر انقلاب فرمودند: «یکى از خطاهاى محاسباتى این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّى محدود بماند؛ یعنى عوامل معنوى را، سنّتهاى الهى را، سنّتهایى که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایى را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد؛ این یکى از خطاهاى بزرگ محاسباتى است.»
امیرحسین ثابتی: یکی از مهم ترین بخشهای سخنان رهبر انقلاب در حرم امام (ره) اشاره ایشان به اعتماد امام به صدق وعده الهی بود. این بخش از سخنان رهبر انقلاب مبنایی ترین هشدار و انتقاد به نگرش دولت یازدهم در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی است. ایشان فرمودند:
«یکی دیگر از اصول امام اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی، و نقطه مقابل، بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است. این یکی از اجزای مکتب امام است. اتکال به قدرت الهی. خدای متعال وعده داده است به مومنین و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خود خداوند لعن شده است.»
به گزارش رجانیوز، اما جالب آنکه این اولین بار نیست رهبر انقلاب در حضور رییس جمهور این بحث را مورد اشاره قرار می دهند، بلکه سال گذشته در شانزدهم تیر ماه در جمع مسئولین نظام بعد از آنکه حسن روحانی طی سخنانی اعلام کرد روند فروپاشی تحریم ها آغاز شده است و یک توافق برد- برد در حال شکل گیری است، رهبر انقلاب فرمودند:
«یکى از خطاهاى محاسباتى این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّى محدود بماند؛ یعنى عوامل معنوى را، سنّتهاى الهى را، سنّتهایى که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایى را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد؛ این یکى از خطاهاى بزرگ محاسباتى است. خداوند فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم، دیگر از این واضح تر؟ اگر شما در راه خدا حرکت کنید، دین خدا را نصرت کنید، خدا شما را نصرت خواهد داد؛ این سنّت الهى است. آنها هم میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد، حتّى از حالا شروع کردند که اگر در زمینهى هستهاى هم به توافق برسیم، معناى آن این نیست که همهى تحریمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهاى دیگرى هم هست؛ این همان حرفى است که ما همیشه میگفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کردهام که [موضوع] هستهاى بهانه است؛ مسئلهى هستهاى هم نباشد، یک بهانهى دیگرى مىآورند: مسئلهى حقوق بشر هست، مسئلهى حقوق زنان هست، مسائل گوناگون فراوان را میسازند؛ جعل کردن و بهانهگیرى که خیلى مایهاى نمیخواهد!»
نکته دیگر در میان فرمایشات مهم رهبر انقلاب در حرم امام، اشاره های مستقیم ایشان نسبت به تحریف امام بود و تاکید بر اینکه «امام تا روز آخر نسبت به آمریکا همین احساس را داشت. عنوان شیطان بزرگ را هم به کار می برد و هم از بن دندان اعتقاد به این قضیه داشت»
لذا کافی است تا به یاد آوریم که طی سالهای گذشته آقای هاشمی رفسنجانی چندبار با بیان خاطرات مخدوش و بدون سند مدعی شده که امام در سالهای آخر عمر خود خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا از تریبون های عمومی کشور بود. همچنین تلاش دیگر روزنامه های زنجیره ای که در این مدت با استناد به خاطرات مخدوش آقای هاشمی و تعدادی دیگر از انقلابی های پشیمان تلاش کرده اند یک امام جدید و کاریکاتوری به نسل جدید معرفی کنند نیز در همین چارچوب تفسیر می شود.
و نکته آخر نیز تاکید صریح رهبر انقلاب درباره پرهیز امام از اشرافی گری و خوی ساده زیستی و کوخ نشینی آن بزرگوار بود: « امام اشرافی گری را با تلخی رد می کرد. به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود. از آنجهت به مسئولان کشور تذکر می داد درباره خوی کاخ نشینی.»
این بخش از بیانات رهبر انقلاب نیز پاسخ روشنی به «کاخ سازی» های صورت گرفته برای امام بود. هر چند باید از سید حسن خمینی و همکارانش به خاطر ساخت این عمارت کاخ گونه برای امام تشکر کرد زیرا با «تحریف عملی» امام و ساخت کاخ برای وی به اسم حرم، در عمل نشان دادند طی سالهای قبل تحریف های دیگری که در حق اندیشه امام صورت گرفته تا کجا عمق دارد.
امامی که به همین راحتی برایش کاخ می سازند، نه تنها استکبار ستیز نیست و حتما موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده است، بلکه حتما منتظری و نهضت آزادی را هم طرد نکرده است و نوشیدن جام زهر نیز برایش احلی من العسل بوده است! واقعیت این است که کاریکاتوری که از اندیشه امام در این سالها موسسه حفظ و نشر آثار امام ارائه داده است، با همین کاخی تکمیل می شود که امروز به اسم حرم امام ساخته شده وگرنه چه کسی است که نداند خمینی کبیر همان کسی است که توجه به محرومین و مستضعفین از کلامش نمی افتاد و هنوز هم می توان در بسیاری از سخنرانی ها و پیام های معروف او خشم و غضب اش نسبت به اشراف، سرمایه دارها، مرفهان زالو صفت و در یک کلمه مروجین اسلام آمریکایی را مشاهده کرد.
بیانات مهم رهبر معظم انقلاب در حرم امام راحل:
رهبر معظم انقلاب در بیست و ششمین سالگر ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی و با حضور در مرقد مطهر ایشان سخنرانی کردند.
در آغاز عرایضم عرض ارادتی به حضرت صاحب عصر، ارواحنا فداه لازم است، بکنیم.
منجی آخرالزمان مورد اتفاق همه ادیان ابراهیمی است. اینکه کسی خواهد آمد و جهان را از منجلاب ظلم و جور نجات خواهد داد. در میان ادیان ابراهیمی مورد قبول همگان است. در اسلام ناب این منجی هم مشخص شده است.
این انسان بزرگ فوقالعاده را در همه مذاهب اسلامی به نام “مهدی” میشناسند.
شاید در بین فرق اسلامی هیچ فرقهای را نتوان سراغ داد که معتقد نباشد که مهدی علیهالسلام ظهور خواهد کرد و او از ذریه پیغمبر است. حتی نام و کنیه آن حضرت را هم مشخص میکنند.
خصوصیتی که در اعتقاد شیعه وجود دارد این است که این شخصیت را به صورت مشخص و معین معرفی می کند. او را فرزند امام یازدهم از ائمه اهل بیت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام میداند
بعضی استبعاد کرده اند که چگونه ممکن است انسانی متولد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند؛ این تنها استبعادی است که در قضیه امام مهدی مخالفان مطرح و تکرار کردهاند. لکن قرآن کریم با نص صریح خود این استبعاد را برطرف میکند. یعنی درباره حضرت نوح پیغمبر علیه السلام می فرماید نوح در میان قوم خود 950 سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار 950 سال است. بنابراین این استبعاد جایی ندارد. این اعتقاد در میان شیعیان بزرگترین خاصیتش امیدآفرینی است. جامعه تشیع فقط به برجستگیهای تاریخ خود در گذشته متکی نیست. چشم به آینده دارد. در سختترین شرایط یک نفر معتقد به مسئله مهدویت، طبق اعتقاد تشیع دل خالی از امید نمیداند. شعله امید همواره وجود دارد. می داند که این دوران تاریکی، این دوران ظلم، این دوران تسلط ناحق و باطل، قطعاً سپری خواهد شد.
این یکی از مهمترین آثار و دستاوردهای این اعتقاد است. البته اعتقاد تشیع نسبت به مسئله مهدویت به همینجا محدود نمیشود. این شعله فروزان و این فروغ تابان در جوامع شیعی، در طول قرن های گذشته وجود داشته است و همچنان وجود خواهد داشت و انشاءالله دوران انتظار منتظران سر خواهد آمد.دیروز روز سالگرد ولادت آن بزرگوار بود؛ این مختصر عرض ارادت به مناسبت این میلاد مسعود در جمع شما برادران و خواهران عزیز به عرض رسید.
اما مطلبی که به مناسب چهاردهم خرداد برای برادران و خواهران عزیزی که در این جلسه عظیم و با شکوه حضور دارند و نیز برای ملت ایران آماده کرده ام، طبق معمول بحثی درباره امام بزرگوار ماست. سخن در این باره زیاد گفتیم اما همچنان جای سخن درباره این مرد بزرگ باقی است.
آنچه که امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان “تحریف امام(ره)” است. تحریف شخصیت امام. آیا شخصیتها هم قابل تحریف هستند؟ معمولاً عنوان تحریف را و این اصطلاح را درباره تحریف متون به کار می بریم. آیا شخصیتها را هم میشود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیتها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند یا غلط معنا شود یا به صورت انحرافی و سطحی معنی شود. همه اینها برمیگردد به تحریف شخصیت. شخصیتی که الگوست، امام و پیشواست و رفتارش برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگی به وجود خواهد آمد.
امام را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی مورد توجه قرار داد. بعضی اینجور میخواهند.
امام یک شخصیت محترمی است در تاریخ این کشور، روزگاری بود، فعال بود، مفید بود و بعد هم از میان جمعیت رفت و روزگار او تمام شد. بعضی می خواهند امام را اینجور بشناسند و بشناسانند. این غلط است.
امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول کرد. امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملت ایران این مکتب را این راه را این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد. ادامه این راه بستگی دارد به این که این نقشه راه درست شناخته شود. بدون اینکه امام را درست بشناسیم به معنای شناخت اصول امام، این نقشه راه شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است. بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست. بحث بر سر آن شاکله اصلی تفکر امام بزرگوار ماست. این را می خواهیم درست بشناسیم.
امام البته یک فقیه بزرگ بود؛ هم فقیه بود، یک فقیه برجسته و بزرگ؛ هم فیلسوف بود و هم صاحب نظر در عرفان نظری بود. در این مسائل بخشهای فنی و علمی یک سرآمد به حساب می آمد لکن شخصیت برجسته امام به هیچکدام از اینها وابسته نیست. بلکه شخصیت اصلی امام در تحقق مضمون آیه وجاهدوا فی الله حق جهاده است. امام بزرگوار با داشتند آن زمینههای برجسته علمی وارد میدان مجاهدت فی سبیل الله شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد. و حرکت عظیمی را به وجود آورد، نه فقط در کشور خود بلکه در همه منطقه ما و در همه دنیای اسلام و به یک اعتبار در همه جهان. محصول این حرکت یک محصول بی نظیر بود.
دو کار بزرگ و بی سابقه در تاریخ کشور ما به وسیله امام تحقق پیدا کرد. یکی برانداختن بنای سلطنت موروثی ظالمانه و غیرعاقلانه؛ که چند هزار سال در کشور ما سابقه داشت؛ این بنای پوسیده کهنه غلط را که حکومت کشور به دست انسانهایی باشد و به صورت موروثی از کسی به کسی برسد، یا با شمشیر و زور نظامی حکومت به دست بیاید، و بعد نسل به نسل از یکی به دیگری به ارث برسد، این یک سنت غلط و بی منطق در کشور ما بود در طول چند هزار سال. کار اول امام این بود که این بنای غلط را برانداخت و کار را به دست مردم کشور سپرد.
رهبر معظم انقلاب در ادامه فرمودند: کار بزرگ دومی که امام بزرگوار انجام داد، ایجاد یک حکومت و نظام بر اساس اسلام بود، که این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کل اسلام بی سابقه بود. این جهاد بزرگ امام بزرگوار ما یک چنین محصول ارزشمندی داشت و لذا جا دارد واقعا گفته شود که جاهدت فی الله حق جهاده. همچنانی که در قرآن هست که جاهدوا فی الله حق جهاده و همچنان که درباره اولیای دین گفته می شود، این مرد بزرگ هم مصداق جاهد فی الله حق جهاده است. البته در حاشیه این صحبت عرض کنم که جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد فکری نبود، بلکه همراه با همه این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود. این هم درس است؛ اینجور نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا علمی یا جهاد سیاسی یا نظامی وارد شدیم حق داشته باشیم که از این بخش از جهاد صرف نظر کنیم. امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا و توسل و تضرع بود. در همین ماه مبارک شعبان مکرر این فقره مناجات شعبانیه را در سخنرانی خود تکرار می کرد.
این رفتار او بود، گریه سحرگاهان او، مناجات و دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت پشتوانه معنوی تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را تشکیل می داد. این را هم در حاشیه جهاد فی سبیل الله امام بزرگوارمان به یاد داشته باشیم.
خب منظومه فکری امام دارای خصوصیات کامل یک “مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی” است. اولا متکی و مبتنی بر یک جهان بینی است که این جهان بینی عبارت است از توحید. همه فعالیت او، همه منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه تفکرات اسلامی است. خصوصیات دیگر این منظومه فکری که آن را به صورت یک مکتب به معنای واقعی کلمه درمیآورد این است که منظومه فکری امام به روز بود. مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه ایرانی را مطرح میکرد. مخاطبان آن را حس میکردند. در مکتب فکری امام ضدیت با استبداد و استکبار حرف اول را می زند. این آن چیزی است که ملت ایران هم آن را حس می کرد و ملت های مسلمان دیگر بلکه ملتهای غیرمسلمان آن را حس کردند؛, برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.
خصوصیت دیگر این مکتب فکری آن بود که زنده و پویا و پرتحرک و عملیاتی بود. مثل بعضی از اندیشه پردازی ها و تئوری سازی های روشنفکرانه نبود که در محفل بحث حرفهای زیبا و قشنگی است اما در میدان عمل کارآیی ندارد. منطق امام، فکر امام، راه امام، عملیاتی بود. قابل تحقق در میدان عمل بود؛ به همین دلیل هم به پیروزی رسید و پیش رفت. این حرکت مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد. ما ملت ایران ملتی بودیم زیردست، غرقه در بی هدفی و ناامیدی. ما ملتی بودیم وابسته که به عمد ما را عقب نگهداشته بودند. هم فکر خود را بر ما تحمیل می کردند. هم فرهنگ خود را. هم منابع اقتصادی ما را می بردند. و هم کاروان لجنزاری از عادت های زشت را به سوی کشور ما سرازیر می کردند. ما یک چنین ملتی بودیم. امام ما را تبدیل کرد به یک ملت پرانگیزه، پرامید، پرتحرک، ملت دارای هدفهای بزرگ. امروز ملت ایران پرتحرک است، پرانگیزه است، امیدوار است و به سمت هدفهای بزرگ روانه است.
البته ما با هدفهای خود هنوز خیلی فاصله داریم اما مهم این است که در حال حرکتیم، مهم این است که نیرو و همت پیشرفت در ملت ما وجود دارد. مهم این است که جوانان ما معتقدند که می توانند به این هدفها برسند. می توانند عدالت اجتماعی را به طور کامل تامین کنند. میتوانند پیشرفت و ثروت را به این کشور بیاورند. می توانند ما را به یک کشور پیشرفته و دارای قدرت متناسب با هویت تاریخی خودمان تبدیل کنند. این امید امروز در کشور ما موج میزند و جوانهای ما در این جهت در حرکتند؛ ما از حال تخدیر شده بیرون آمدیم. از حال خواب آلودگی بیرون آمدیم. این کار را نهضت امام بزرگوار ما و این مرد بزرگ انجام داده است. اگر ملت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه ادامه دهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند. که تحریف شخصیت امام تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است.اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدائی نکرده عمدا به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.
همه باید بدانند که هاضمه سیری ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است. یک کشور بزرگ، و ثروتمند و اقع شده در یک چهارراه حساس جهانی، برای قدرتمندان دغلباز عالم خیلی مهم است. اینها دست از طمع خود برنداشتند. چشم برنداشتند، فقط آن وقتی عقب خواهند نشست که شما ملت ایران آنچنان قدرتی پیدا کنید، آنچنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع شود.
اینجاست که خطر تحریف امام اهمیت می یابد. اگر شخصیت امام تحریف شد، بد معرفی شد، غلط معرفی شد، همه ی این خطرات بزرگ متوجه ملت ایران خواهد شد. اینجاست که این خطر، خطر تحریف امام، به عنوان یک هشدار باید در گوش مسئولان کشور، صاحب نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقه به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان، این خطر باید به چشم همه اینها به عنوان یک هشدار تلقی شود. خب، این مقدمه عرایض من بود. در زمان حیات امام هم برای تحریف شخصیت امام کار می شد. از یک طرف دشمن بود، از اول انقلاب سعی کرد در تبلیغات جهانی خود امام را به صورت یک انقلابی خشک و خشن از نوع آنچه که در تاریخ انقلاب های بزرگ و معروف عالم مانند انقلاب فرانسه و مارکسیتی شوروی و بعضی انقلاب های دیگر می شناسیم معرفی کند. یک انسانی که خشک است و خشن است و گره ابروی او باز نمی شود و صرفا نگاه می کند به مقابله با دشمن و هیچ عاطفه ای و هیچ انعطافی در او نیست معرفی میکردند. که خب این غلط بود. امام قاطع بود غیرمتزلزل بود، در تصمیم خود انسانی بود راسخ، لکن مظهر عاطفه بود. مظهر لطافت و محبت و دلداری و دلدادگی بود. در مقابل خدا و خلق خدا و بخصوص نسبت به قشرهای مظلوم و مستضعف جامعه.
در داخل هم بعضی ندانسته و بعضی هم دانسته تحریف می کردند. حتی در زمان حیات خود امام. حرفی که به نظرشان پسندیده بود به امام نسبت می دادند درحالی که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته حتی تا آنجا که بعضی حرفها و اظهارات امام را به صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه های سیاسی حتی در زمینه های فکری و فرهنگی وجود ندارد معرفی می کنند. این هم به شدت غلط و خلاف واقع است. ما اگر بخواهیم شخصیت امام را به معنای واقعی کلمه پیدا کنیم این راه دارد. اگر ما این راه را که عرض خواهم کرد رفتیم، مطلب حل خواهد شد والا امروز کسانی می آیند طبق میل و سلیقه خود یک جور امام را معرفی می کنند. ممکن است در فرداها کسان دیگری بیایند بر طبق سلایق و حوادث دیگری که در دنیا پیش می آید مصلحت بدانند امام را جور دیگری معرفی کنند. این نمی شود. محبوبیت امام در بین مردم یک چیز ماندگار است. این را نتوانست دشمن از بین ببرد برای همین مسئله تحریف شخصیت، امام نافذ در دلهای مردمان زیادی در کشور و بیرون از کشور، خطر بزرگی محسوب می شود. آن راهی که می تواند مانع از این تحریف شود، بازخوانی اصول امام است.
امام یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد. این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیت اسلامی و پیش از آن در طول 15 سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است. اصول امام را در این بیانات می شود پیدا کرد. این اصول و خطوط را کنار هم بگذاریم یک شاکله ای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد. شخصیت امام این است. به هر مطلب فرعی نمی گویم توجه کنید. زندگی امام مانند همه انسانهای دیگر فراز و نشیب هایی دارد و حوادثی اتفاق افتاده و هر حادثه ای اقتضائی داشته. مطالب اصولی را عرض میکنیم آنها که قابل انکار نیست و جزء بینات امام است. در طول سالهای متمادی چه قبل از تشکیل حکومت و چه در دوران حکومت و چه در دوران جنگ تحمیلی و چه قبل و بعدش این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است. این اصول را گزینشی نباید انتخاب کرد. امروز 5-6 مورد اینها را عرض میکنم اما همینجا می گویم ممکن است فقط اینها نباشد. صاحب نظران و افرادی که می توانند و توانایی دارند بروند دنبال کنند و بیانات امام را نگاه کنند که بحمدالله تدوین شده است. این اصول را استخراج کنند. من امروز همه اصول را نمیتوانم عرض کنم. نمیخواهم گزینشی باشد لذا افراد بروند و مواردی را پیدا کنند. اما آنچه امروز عرض می کنم جزو مسلمات منطق و راه و خط امام است.
اولین مطلبی که وجود دارد در امام اثبات اسلام ناب محمدی(ص) است. و نفی اسلام آمریکایی است. اما اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی قرار داد. اسلام آمریکایی چیست؟ اسلام آمریکایی در زمان ما و در زمان امام و در همه زمانها تا آنجایی که ما می شناسیم و ممکن است در آینده هم اینطور باشد دو شاخه بیشتر ندارد. یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر. لذا اما با آنها که تفکر سکولاری داشتند یعنی دین و جامعه و رفتار اجتماعی انسانها را جدای از اسلام می خواستند اینها را همواره امام در ردیف کسانی گذاشت که نگاه متحجرانه به دین داشتند؛ یعنی نگاه عقب افتاده غیرقابل فهم برای انسانهای نواندیش و متعصبانه بر روی مبانی غلط. تحجر؛ هر دوی اینها را امام در کنار هم همواره ذکر کرده است. امروز که نگاه می کنید می بینید هر دونمونه اسلام در دنیای اسلام وجود دارد و هر دو هم مورد حمایت قدرتهای قلدر دنیا و آمریکاست.
امروز هم جریان منحرف داعش و القاعده و امثال اینها مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هستند و هم بعضی از جریان های به نام اسلام و بیگانه از عمل اسلامی و فقه و شریعت اسلامی. اسلام ناب، از نظر امام بزرگوار آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جا افتاده و تکمیل شده در حوزه های علمیه استنباط می شود و به دست می آید. اینجور نیست که روش استنباط مورد توجه نباشد و هر کسی بتواند قرآن را باز کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط کند. نه این یک متد و روش دارد. این روش علمی است. کار شده است؛ کسانی هستند که می توانند این روش را دنبال کنند؛ اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البته هر کسی که آن متد را بلد هست هم قادر نیست، باید فکر روشن داشته باشد و آشنای با زمان و مکان باشد و نیازهای بالفعل جوامع بشری و جوامع اسلامی را بشناسد و نحوه دشمنی دشمن را بداند و آنوقت اسلام ناب را مشخص کند و بشناسد و بشناساند. اسلام آخوندهای درباری که امام مکرر با این تعبیر اسم می آوردند، اسلام داعشی،و از آنطرف اسلام بی تفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا، اسلام چشم دوخته به آمریکا و قدرتهای بزرگ و اشاره آمریکا، همه سر در یک آخور دارند و در یک جا اینها به هم می رسند. از نظر امام همه اینها مردودند.
اسلامی که امام معرفی میکند در مقابل اینهاست. پیرو امام باید مرزبندی داشته باشد هم با اسلام متحجر و هم با اسلام سکولار. اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند. این یکی از اصول امام است. این چیزی نیست که امام یکبار گفته باشد. در سرتاسر بیانات امام گسترده است.
یکی دیگر از اصول امام اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی، و نقطه مقابل، بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است. این یکی از اجزای مکتب امام است. اتکال به قدرت الهی. خدای متعال وعده داده است به مومنین و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خود خداوند لعن شده است. لعن الله علیهم و…غضب الله علیهم. به گزارش شبکه خبر، رهبر معظم انقلاب افزودند: اعتقاد به وعده الهی و صدق وعده الهی از ارکان تفکر امام است که باید به آن اعتماد و اتکال کرد. نقطه مقابل به دلخوش کنکهای مستکبران و قدرتهای جهانی مطلقا نباید اعتماد کرد. این در عمل و رفتار و بیانات امام به طور کامل مشهود است. این اتکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او موجب می شد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد. آنچه مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد چون اتکای به خدا داشت نه اینکه نمیدانست قدرتها عصبانی می شوند. میدانست اما به نصرت الهی باور داشت.
در برابر حوادث دچار رودربایستی نشد. در یکی از نامهها، دو نامه را شاید امام از نامه های سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر جواب داد که پخش شد همان وقت در صداوسیمای جمهوری اسلامی. با صراحت تمام، مطلب را البته مودبانه حرف می زد. اما مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامه ها بیان کرد و این توکل خود را امام مثل خونی در شریان ملت جاری کرد. ملت هم اهل توکل به خدای متعال شد. به نصرت الهی معتقد شد و در این راه وارد شد. این که به مستکبرین، امام هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، این موجب می شد به وعده های آنها اعتنایی نکند. رئیس جمهور آمریکا، ریگان که مقتدر هم بود به امام نامه نوشت و آدم فرستاد ولی امام اعتنا نکرد و وعده او را به هیچ گرفت. در یک مورد دیگر وعده ای درباره پایان جنگ تحمیلی یکی از دولتهای وابسته به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنا و اعتمادی به او نکردند. ما در قضایای گوناگون جاری خود داریم لمس می کنیم و می بینیم که نمیشود به وعده مستکبرین اعتماد کرد و به حرفهای جلسه خصوصیشان نمی توان اعتماد کرد. امام این را جزو خطوط اصلی خود قرار داد: اعتماد به خدا، بی اعتمادی به مستکبران.
این البته به معنای قطع رابطه با دنیا نبود، سران کشورها به مناسبت های مختلف برای امام پیام تبریک می فرستادند و امام هم به پیام جواب می داد. ارتباط اینجوری در حد معمول، مودبانه و محترمانه وجود داشت اما هیچگونه اعتمادی به مستکبران و قلدران و تبعه و دنباله روان آنها وجود نداشت.
سوم، اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم. و مخالفت با تمرکزهای دولتی. این از جمله خطوط اصلی حرکت امام است. در آن روزها سعی می شد به خاطر یک برداشت نادرست، همه کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول شود, امام بارها و بارها هشدار می داد و این هشدارها منعکس است در بیانات ایشان به طور واضح. که این مسائل را به مردم بسپارید. اعتماد به مردم داشت در مسائل اقتصادی و نظامی امام پشتیبان ارتش بود از اول، کسی که مانع از انحلال ارتش شد شخص امام بود. با وجود این نیروی سپاه را به وجود آورد، بعد هم نهاد بسیج را به وجود آورد. حرکت نظامی رایک جریان مردمی قرار داد. در مسائل اقتصادی تکیه به مردم، در مسائل نظامی همینطور، در مسائل سازندگی کشور همینطور که جهاد سازندگی را به راه انداخت. در مسائل تبلیغات و بالاتر از همه مسئله انتخابات کشور و آرای مردم در مدیریت کشور و تشکیلات نظام سیاسی کشور. در تمام طول این مدت، 10 سال دوران حاکمیت امام بزرگوار ماست، از این 10 سال 8 سال در این کشور جنگ بود. شهرها بمباران می شد جبهه ها مشغول جنگ بودند، در این 10 سال که شاید حدود 10 انتخابات در کشور انجام گرفت، انتخاباتهای گوناگون یک روز از تاریخ مقرر خودش عقب نیفتاد. در همه مراحل، در تمام شرایط و احوال، امام بزرگوار اصرار داشت که انتخابات در وقت مقرر خود انجام شود. اینکه در برخی کشورها حالت فوق العاده انتخاب می کنند امام یک روز هم اینکار را نکرد. در روز انتخابات جزء اولین کسانی که پای صندوق رای حاضر می شد امام بود. اعتقاد به مردم و به معنای حقیقی کلمه احترام برای آرای مردم و افکار مردم و تشخیص مردم.
ممکن بود آنچیزی که مردم انتخاب می کنند مورد نظر امام در یک موردی هم نباشد اما در عین حال برای آرای مردم احترام قائل بود و آن را محترم و معتبر می شمرد. امام مردم را ولی نعمت مسئولان معرفی کرد. مکرر امام ذکر کردند که این مردم ولی نعمت ما هستند. مواردی خود را بعنوان خادم ملت معرفی کرد و گفت بهتر است به من خادم ملت بگویند تا رهبر. این خیلی حرف بزرگی است. نشان دهنده جایگاه برجسته مردم در نظر امام. مردم هم پاسخ مناسب دادند و در صحنه حضور یافتند. به گزارش تسنیم، رهبر انقلاب افزود: آنجا که انگشت اشاره او بود مردم با جان و دل آنجا حاضر شدند. امام به مردم اعتماد داشت و مردم به امام. امام مردم را دوست داشت و مردم امام را. این رابطه متقابل امری طبیعی است.
نکته چهارم، در بعد مسائل داخلی کشور، امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود. نابرابری اقتصادی را امام با شدت و حدت رد می کرد. اشرافی گری را با تلخی رد می کرد. به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود. این شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی باشد که امام بزرگوار ما در بیانات خود گفته اند و از خطوط روشن و اصول قطعی امام است. طرفداری از مستضعفان. همه باید تلاش کنند فقر را ریشه کن کنند و محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است کمک کنند. از آن جهت به مسئولان کشور تذکر می داد درباره خوی کاخ نشینی. خوی کاخ نشینی را برحذر می داشت همه را از آن. تاکید مکرر می کرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید. به گزارش تسنیم، رهبر معظم انقلاب افزودند: امام مکرر میگفت فقرا و محرومان و کوخ نشینان هستند که صحنه ها را پرکرده اند و اعتراض هم نمیکنند و در میدانهای خطر حاضر می شوند. آنها که برخورداری بیشتر داشتند وقت مشکلات اتفاقا آنها بیشتر ابراز نارضایتی می کردند. وفاداری طبقات متوسط و محروم مردم از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تاکید میکرد. بر مصرف درست بیت المال تاکید می کرد برپرهیز از اسراف تاکید میکرد. این هم از خطوط اساسی است. طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافی گری و تجمل گرایی.
نکته پنجم، در بعد خارجی امام صریحا در جبهه مخالف قلدران بین المللی و مستکبران قرار داشت و هیچ ملاحظه ای نمی کرد. امام در مقابله با قدرتهای زورگوی عالم، امام در جبهه مظلومان بود. صریح و بدون ملاحظه و بی تقیه این را بیان میکرد. طرفدار جدی مظلومان جهان بود. با مستکبران امام سر آشتی نداشت. واژه شیطان بزرگ برای آمریکا یک ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی و دستگاهی را شیطان دانستید معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد. باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد. امام تا روز آخر نسبت به آمریکا همین احساس را داشت. عنوان شیطان بزرگ را هم به کار می برد و هم از بن دندان اعتقاد به این قضیه داشت.
در مقابل از اول انقلاب کسانی بودند که توجه نمی کردند که آمریکا عقبه تغذیه کننده رژیم طاغوتی است که بوسیله ملت ایران برافتاد. رژیم طاغوت را ملت ایران سرنگون کرد اما آنروز ملتی بودند که با حضور و فعالیت آمریکایی ها در کشور و حتی فعالیت برخی نهادهای آمریکایی در کشور موافق بودند. اختلاف عمده دولت موقت با امام بزرگوار سر این قضیه بود. آنها توجه نمیکردند که آمریکا تغذیه کننده رژیم طاغوت بود. اگر به او میدان داده شود و مجال داده شود دوباره مشغول خواهد شد و ضربه خواهد زد و نقاط ضعف را جستجو کرده و از آن وارد خواهد شد. امام این را می دید لذا موضع گیری امام در زمینه مسئله لانه جاسوسی، ناشی از همین نگاه و دیدگاه بود. در دنیا کسانی به این نقطه توجه نکردند و ضربه را خوردند که حالا نمی خواهیم شماتت و ملامت کنیم کسانی را اما این ضربه ای است که خوردند که رژیم های مرتجع را ساقط کردند ولی عقبه آنها را نادیده گرفت. امام این عقبه را دید و مقابله کرد. امام تا آخر با آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آمریکا موضع داشت. متقابلا امام از فلسطین در طول سالیان دراز حمایت و دفاع کرد. از افغانستان دفاع کرد. آنروز که شوروری ها و ارد افغانستان شدند با این که گرفتار دشمنی آمریکا بودیم و دولتها معمولا در این مواقع با طرف دیگر می سازند، اما امام بزرگوار در همان حال در مقابل شوروی موضع قاطع گرفت که این موضع را حتی برخی دولتهایی که گرایش غربی داشتند هم نگرفتند. امام بدون هیچ ملاحظه ای از ملت افغانستان و لبنان حمایت کرد. فلسطینی ها را با کمال صمیمیت مورد حمایت قرار داد. این منطق امام است در مقابله با استکبار. با این منطق امروز می شود قضایای دنیا را شناسایی کرد و موضع درست را فهمید.
امروز به همان اندازه که با رفتار وحشیانه و ظالمانه جریان داعش در عراق و سوریه مخالفیم، با همان اندازه با رفتار ظالمان پلیس فدرال آمریکا در داخل کشورشان مخالفیم. اینها همه مثل هم هستند.
به همان اندازه با محاصره غزه که محاصره ظالمانه ای است مخالفیم. به همان اندازه با بمباران مردم مظلوم و بی پناه یمن مخالفیم. به همان اندازه با سخت گیری ها علیه مردم بحرین مخالفیم. به همان اندازه با حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مردم در افغانستان و پاکستان مخالفیم. این منطق امام است. هرجا ظلم هست دو طرف هست ظالم و مظلوم و ما طرفدار مظلوم و مخالف ظالم هستیم. این موضع گیری را امام با صراحت انجام می داد و جزو خطوط اصلی است. امروز هم مسئله فلسطین برای ما مسئله اصلی است. این را همه بدانند. مسئله فلسطین از دستور کار نظام جمهوری اسلامی خارج نخواهد شد.
مسئله فلسطین عرصه یک مجاهدت لازم و واجب اسلامی است و هیچ حادثه ای ما را از مسئله فلسطین جدا نمیکند. ممکن است کسانی در صحنه فلسطین به وظایف خود عمل نکنند حسابشان جداست اما مردم و مجاهدانشان مورد حمایت ما هستند.
یک خط اصلی دیگر، مسئله استقلال و نفی سلطه پذیری است. من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم که استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینی که بعضی در زبان یا شعار دنبال آزادیهای فردی باشند اما علیه استقلال کشور حرف بزنند این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردی اشخاص محترم باشد اما آزادی یک ملت، آزادی در مقیاس یک کشور در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان محترم نباشد. این قابل فهم و قابل قبول نیست. متاسفانه هستند کسانی که تئوری سازی می کنند برای نفی استقلال کشور. استقلال را گاهی به انزوا معنا می کنند و گاهی به این عنوان که استقلال کشورها امروز یک ارزش به حساب نمی آید قلم زنی می کنند و حرف می زنند. این یک غلط بزرگ و یک خطای بسیار مهم و خطرناک است. امام معتقد به استقلال کشور و معتقد به رد سلطه کشور بود. دشمن ما در طول این سالها بسیاری از فعالیت هایی که علیه ملت و کشور ما کرده برای این بوده که خدشه در استقلال به وجود بیاورد. چه تحریم و چه تهدید اینها استقلال را هدف گرفته. باید همه هشیار باشند. این هم یکی از خطوط اصلی است. یکی دیگر از خطوط اصلی تفکر امام و راه امام و خط امام، که این مطلب آخری است که عرض میکنم مسئله وحدت ملی است.
توجه به توطئه های تفرقه افکن. چه تفرقه بر اساس مذهب، شیعه و سنی، و چه تفرقه بر اساس قومیت ها، فارس و عرب و ترک و کرد و لر و بلوچ و…، تفرقه افکنی یکی از سیاست های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما از اول بر روی وحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم نظیر داشت. این خط را باید دنبال کنیم. امروز شما می بینید در دنیا مسئله تفرقه دنیای اسلام یکی از سیاست های اصلی استکبار است. آمریکاییها کارشان به آنجا رسیده که حالا دیگر اسم شیعه و سنی می آورند. از یکی حمایت میکنند و به یکی حمله می کنند. در حالی که جمهوری اسلامی ایران از اول نسبت به این اختلاف مذهبی یک نگاه کاملا یکسانی داشت. ما با برادران فلسطینی که سنی هستند همانطور عمل کردیم که با برادران شیعه حزب الله.
رهبر معظم انقلاب در ادامه فرمودند: نگاه امام بزرگوار ما این بود در داخل کشور، در دنیای اسلام، نگاه جمهوری اسلامی نگاه امت ساز است. امت اسلامی مورد نظر است. این که نوکرهای دست دوم آمریکا می آیند و مسئله هلال شیعی را مطرح می کنند، این نشان دهنده سیاست های تفرقه افکن است. این که آمریکایی ها علیرغم تبلیغات فراوان نسبت به همین گروه های تفرقه افکن تکفیری در عراق و سوریه مماشات می کنند، احیانا در مواردی هم به آنها کمک می کنند به صورت بی خبر و مخفیانه، عواملشان که به صورت صریح از آنها حمایت می کنند، این نشان دهنده آن است که نقش تفرقه افکنی از سوی دشمنان اسلام و مسلمین و جمهوری اسلامی نقش بسیار برجسته ای است. به این هم شیعه توجه کند و هم سنی. بازی دشمن را نخورند. آن تسننی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیعی که از مرکز لندن صادر شود به دنیا، اینها مثل هم هستند. هر دو برادران شیطان هستند و هر دو عوامل آمریکا و غرب و استکبار هستند.
همدلی و همزبانی که ما امسال و اول سال بر آن تاکید کردیم و مکرر بعد از آن تکرار کردیم، برهمین مبنا استوار است؛ در داخل کشور خواهران و برادران از اقوام مختلف، از مذاهب گوناگون در کنار هم ید واحده تشکیل دهند. همچنانی که بحمدالله تا امروز بوده است. نگذارند دشمن نفوذ کند در قلمرو دنیای اسلام. برادران سنی و شیعه در کنار هم بدانند که دشمنی دارد اصل موجودیت اسلام را تهدید می کند. این یکی از خطوط اساسی است.
من هفت مورد را از مبانی و اصول امام عرض کردم. و مطمئنا اصول امام منحصر در اینها نیست. دیگران هم بگردند منتهی هر کسی هر حرفی که خودش می پسندد به امام نسبت ندهد. آنچه به امام نسبت می دهیم باید در منابع مربوط به امام موجود باشد آنهم به شکل مکرر و مستمر. مانند همین موارد هفت گانه ای که گفتیم. اینها از اول بیانات امام تا آخر، همینطور که امام مراجعه میکند در طول سالیان متمادی همه را انسان می بیند. اینها می شود اصول. دیگران هم بگردند و با همین مبانی اصول را پیدا کنند. جاذبه و دافعه امام بر مبنای همین اصول بود. ما هم میخواهیم بر مبنای همین اصول جاذبه و دافعه داشته باشیم. همه بدانند هدف دشمنان ما با ریخت و قیافهگیریهای مختلفی که از خود نشان میدهند گاهی اخم و گاهی لبخند و گاهی وعده و گاهی تهدید، هدفشان تسلط برکشور است. دشمن می خواهد برگردد بر سلطه بی قید و شرط بر کشور. چون اسلام با این برگشت به شدت مخالف است و نیروی مقاوم در مقابل این توطئه دشمن چون اسلام است، با اسلام مخالفند. مخالفت دشمن با اسلام به خاطر این است که می دانند معارف و احکام اسلامی در مقابل آنها سد مستحکمی درست کرده است. با ملت ما مخالفند چون ملت مثل کوهی در مقابل آنها ایستاده است. با هر کسی در میان ملت که در مقابل دشمن ایستادگی بیشتری داشته باشد با او بیشتر مخالفند. با عناصر مومن بیشتر مخالفند. با سازمانها و نهادهای انقلابی و عناصر حزب اللهی بیشتر مخالفند چون می دانند اینها سدهای محکم و مستحکم در برابر نفوذ دشمن هستند.
دشمن دنبال سلطه گری است و همه تلاش دشمن برای این است که جلوی حرکت اسلامی نظام جمهوری اسلامی را که مایه پیشرفت و ترقی و اوج این ملت است را بگیرد. یک کهنه سیاستمدار آمریکایی گفته بود که گروه های تروریست تکفیری برای ما غربی ها اهمیتی ندارند. باشند عیب ندارد. آنچه برای ما مهم است ایران اسلامی است. چون ایران اسلامی در صدد ایجاد یک تمدن است البته او تعبیر امپراتوری به کار برده که غلط کرده است.
او میگوید باید ایران اسلامی را دشمن مهم خود بدانیم. این حرف اهمیت امت سازی را هم به ما نشان می دهد.
این عرایض ما به شما دوستان عزیز و افرادی که از شهرهای دور تشریف آوردید به شما خسته نباشید می گوییم انشاءالله خداوند شما را محفوظ نگهدارد.
پروردگارا رحمت و برکت خود را بر روی این ملت نازل فرما. رحمت و برکت خود را به روح این مرد بزرگوار نازل بفرما. ما را پیروان صادق این راه قرار بده و مرگ ما را به شهادت در این راه قرار بده. قلب مقدس ولی عصر ارواحنا فداه را از ما راضی و خشنود بفرما. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
بسمالله الرحمن الرحیم.
آدم در فراق بهشت بود اما به استعاره! یعقوب منتظر یوسف بود لیکن به کنایه! و یحیی در سر، سودای دیدن تو را داشت! برای قیام چون تو منتقمی، این همه انتظار میارزد! از ازل، از نخستین حرف غزل، همه منتظر تو بودهاند! این «کلبه احزان» فقط قصه ما آخرالزمانیها نیست! این ریسهها ریشه در دل تاریخ دارد؛ صبر ایوب! برای قیام چون تو منتقمی، این همه صبر میارزد! تو صاحب زمان هستی! همه زمان! تمام دورانها! تمام دورانهایی که بیتو، تنها به درد پاسکردن درس تاریخ میخورند! درس تویی! و تاریخ هم!
مهمترین درس تاریخ این است که تا نیایی، هیچ دورانی بر بشریت نگذشته! «ما هنوز به دوران نرسیدهایم!» اگر تاریخ، تنها و تنها با آمدن تو آغاز میشود، ما گذاشتهایم با ظهور آفتاب، تازه به دوران برسیم! عاقبت که خواهی آمد! ای عصاره تاریخ! خلاصه خلقت! ای صاحب ما! حسرتی شده این آمدنت برای آدمی! از آدم تا به امروز، اما زمان هیچگاه مثل امروز در تمنای آمدنت نبوده است! براستی این داغ را کجا باید برد که تو امام مایی، لیکن نمیدانیم کجایی؟! کجایی و در کدامین وادی خیمه زدهای؟!
بر ما ننگی هم آیا سنگینتر از این ننگ هست که حی و حاضر، امام داشته باشیم و هیچ ندانیم کجاست؟! وه که چه جفایی! صاحب داشته باشی و بیخبر باشی از صاحبت! آقاجان! دل ما که ارزشی ندارد؛ غیبت تو کمر زمان را هم شکسته! نه میفهمیم کی بهار آمده است، نه میفهمیم کی بهار رفته است! خراب اندر خراب است وضع آدمیزاد! خندههای شیطان بزرگ، روی گونه دختران کوچک یمنی! گریه خون! صورت زخمی! سینه پردرد! ای امام ما! این همه جراحت، التیام میخواهد! انتقام تو را! که خون علیاصغر هنوز به زمین برنگشته! ای صاحب هستی! تو از دیدگان ما پنهانی و بعضیها اصل بودنت را منکر شدهاند! پنهان بودن تو از دیدگان ما، هیهات که باعث شود فراموشت کنیم!
این دیده لعنتی، بیلیاقت هم که باشد، چشم به راه سپیده دارد! چشم ما به عنایت شماست! از نسل آدم، هیچ زیبنده نیست سجده کند به پای شیطان بزرگ! این، نه فقط تمرد از عقل، که تمرد از آدمیت است! از ازل تا به امروز، ما این همه انتظار نکشیدهایم که در دوگانه نور و ظلمت، طاغوت را به امامی بگیریم! ما حواریون ماه هستیم! شبپرستان خوب بدانند که تا سر زدن خورشید، از جانب نور تکان نخواهیم خورد! خط ما همان خط خمینی است! این دیگر قصه خواب و خمینی و خانه نیست! ما را نمیتوانید از این خط بیرون کنید!
خمینی گفت: «انقلاب ما انفجار نور بود». خمینی در مهمترین جمله تمام عمر خود، چه میخواست به ما بگوید؟! من از تقارن نیمه شعبان و ارتحال امام، نیک میفهمم که این تقارن، تقارن شادی و غم نیست، بل حکایت از آن دارد که انقلاب اسلامی جز به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) متصل نخواهد شد. خمینی هم انتظار فرج از نیمه خرداد میکشید، نه «دور بعدی مذاکرات»! وین! ژنو! لوزان! نیویورک! دیگر حال ملت از این اخبار سرکاری به هم میخورد. راننده تاکسی خط انقلاب - آزادی میگفت: «مذاکرات آقایان شده محل جوک ملت!» آری! از «ادب و هوش» رئیسجمهور آمریکا به ما گفتند اما کاش لااقل منباب همین شعار «اعتدال» اندکی هم به دست برتر خدا اشاره میکردند! عیبی ندارد! دین و آیین و آرمان ما که دولتی نیست، عمرش کوتاه باشد! ما بچههای مکتب خمینی هستیم که فیالحال جز در مکتب خامنهای، تبلوری ندارد! با این 2 نور، ما راه ظهور را گم نخواهیم کرد!
اگر انفجار نور در خمینی متبلور شد، دست مجروحی هم هست که پرچم این نور شیدایی و شهدایی را تقدیم حضرت صاحبالزمان کند! یک جناح این دست کف العباسی، حاج قاسم سلیمانی در حال نبرد با لعین داعشی است، جناح دیگر هم سیدحسن نصرالله، یک روز در لبنان، یک روز در یمن، کار خود را بهخوبی بلد است. از دست مجروح حضرت ماه، هر آنچه تدبیر بوده، رفته! اینک زمان خوبی است تا از یمین و یسار زمین، عطر خوش سپیده را استشمام کنیم؛ انشاءالله. نایب برحق امام زمان! حضرت سیدعلی! این متن تقدیم تو باد که در فراق یار، از همه بلندتر آه میکشی… میدانم!
حسین قدیانی
آخرین نظرات