سعید حجاریان در مقالهای با نام «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» که در روزنامه آرمان (روز هفتم آبان ماه) چاپ شد به تفسیر خاصی از فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین پرداختنهاند. بر اساس مدعیات وی، فرهنگ عاشورا فرهنگ عارفانهای است که خود را مکلف به وظیفه میداند و چندان در بند نتیجه نیست اما پس از رخداد حادثه عاشورا فرهنگ شیعی و سیاست گذاری امامان شیعه با هدف بقای نظام شکل عقلانی به خود گرفت. با همین مدعا ایشان معتقد است نظام ایران نیز برای حفظ بقای خویش باید از فرهنگ عاشورا به سمت فرهنگ اربعین حرکت کند و به الزامات عقلانی گفتمان بقاء مقید باشد. این نوشته در واقع نقدی است بر نوشته ایشان.
اما حجت الاسلام در سخنان خود به این اظهارات پاسخ داد
وی گفت: من از شما مردم سوال دارم آیا قیام اباعبدالله (ع) قیام غیر عقلانی بود؟ آیا قیام ایشان احساساتی بود؟ که برخی یاوه گویان بگویند پس از عاشورا ائمه با محاسبه عقلانی رفتار کردند آیا حسین عقلانی رفتار نکرده است.
حجت الاسلام پناهیان ادامه داد: آیا برای حسین راه دیگری جز انتخاب شهادت گذاشته بودند.
استاد برجسته حوزه و دانشگاه در دانشگاه ها افزود: پاسخ عقلانی حسین (ع) به دخترش این بود که گفت اگر دشمن می گذاشت ما نمی جنگیدیم و معنای عشق این نیست که برخی نفهم ها تعبیر می کنند.
وی با تأکید بر اینکه دولتمردان نباید به توهین کنندگان ملت و امام حسین (ع) امان بدهند گفت: عقل به ما می گوید که باید مقابل استکبار بایستیم و اگر رفتار ضعیف برخی افراد سیاسی در فتنه ۸۸ نبود دشمن جسارت نمی کرد ما را محاصره اقتصادی کند.
حجت الاسلام پناهیان ابراز داشت: اگر دشمن به ما فشار می آورد به دلیل این است که به بعضی از انسان های ضعیف سیاسی در کشور چشم دوخته است و اگر این افراد نابود شوند استکبار مقابل ما زانو خواهد زد.
مشاور فرهنگی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها افزود: عقل به ما می گوید تا مشت محکمی بر دهان دشمن خونخوار کوبیده نشود از ظلم دست برنمی دارند.
وی تأکید کرد: کسی که عقل ندارد حق تنفس در فضای سیاسی آزادانه در کشور را ندارد.
حجت الاسلام پناهیان اظهار داشت: دشمنان بدانند امروز ما ۷۲ تن نیستیم حتی ۷۲ میلیون هم نیستیم بلکه تعداد ما بیشتر از اینهاست.
وی افزود: چگونه مرگ بر امریکا را فراموش کنیم که هزاران سرها از بدن توسط ترویست های ایادی مستکبران از تنشان جدا شده است.
مشاور فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها ابراز داشت: امروز که عاشورای علنی شده جوانان جهان اسلام و حتی غیرمسلمان نیز مقابل ترویست ایستاده اند حتی اهل سنت نیز با تروریست ها مبارزه می کنند.
حجت الاسلام پناهیان تأکید کرد: استکبار جهانی که درحال اضمحلال و نابودی است به روزی افتاده که به طور پنهانی از تروریست ها حمایت می کند.
وی تصریح کرد: مظلومان منطقه بدانند که گفت و گوهای ما با مستکبران و نمایندگان صهیونیست آخرین اتمام حجت است و ابوالفضل ها و علی اکبرها منتظر فرمان عاشورایی هستند تا آنها را به نابودی بکشانند.
مشاور فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها ادامه داد: ایران اسلامی تا انتقام خون تک تک مظلومان منطقه را نگیرد از پا نخواهد نشست.
حجت الاسلام پناهیان افزود: ایران اسلامی به همان دلیلی که پس از ۱۴۰۰ سال هنوز امام حسین (ع) را فراموش نکرده است مظلومان منطقه را فراموش نمی کند و چیزی را مهم تر از ریشه کن کردن ظلم نمی داند.
وی ادامه داد: گفت وگوی ما بین دول امریکایی برای نجات عالم است و این گفت وگو نتیجه ای جز رسواتر شدن استکبار جهانی نخواهد داشت.
مشاور فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها اظهار داشت: جهاد عزتمندانه و مستقلانه منطقه است که استکبار جهانی را نابود خواهد کرد.
حجت الاسلام پناهیان افزود: نهضت اسلامی همچنان حسینی عمل کرد که اسرائیل خونخوار مجبور است برای حفظ خودش دورش حصار بکشد.
وی تأکید کرد: دولتمردان ما غیرت عباس را فراموش نکنند و از آن فاصله نگیرند تا نام آنها باقی بماند.
این استاد دانشگاه با اشاره به سخنان سیدحسن نصرالله گفت: ما در سوریه با تروریست ها که دست پرورده استکبار هستند می جنگیم و بهتر این است که آنها بیایند به خانه ما و با ما بجنگند.
مشاور فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها تصریح کرد: عقل به ما می گوید هیهات منه الزله، عقل به ما می گوید اگر منافع ملی خودتان را می خواهید باید مقابل استکبار بایستید، عقل به ما می گوید دشمنان خباثت خود را بیشتر کرده اند و به فرموده آیت الله بهجت اگر ذره ای کوتاه بیاید باید تا نوکری مطلق آنها عقب نشینی کنید.
حجت الاسلام پناهیان افزود: عقل به ما می گوید از منافع کوتاه مدت بگذرید تا به منافع پایدار برسیم.
مشاور فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها خاطرنشان کرد: عقل به ما ۳۰ سال پیش گفت که قدرت منطقه را خواهیم گرفت و عقل به ما می گوید قدرت ابد منطقه خواهیم شد و شده ایم و در آینده ای نزدیک اگر پای رکاب امام حسین (ع) باشیم قدرت اول منطقه خواهیم شد.
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن
خوشا از نی، خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی، نوای بی نوایی است
هوای ناله هایش، نینوایی است
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گُل، بیماری سنگ
قلم، تصویر جانکاهی است از دل
عَلَم، تمثیل کوتاهی است از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پر سوز
چه رفت آن روز در اندیشه نی
که اینسان شد پریشان بیشه نی؟
سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت، غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشنایی است
به هم اعضای او وصل از جدایی است
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا ز گِل بر دارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی
اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میکشاند
سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق!
ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست
شعر از : شادروان قیصر امین پور
تأخیر کسانی که نتوانستند در رکاب حسین(ع) بجنگند ناشی از عدم سرعت بوده است/ فرصتها منتظر ما نمیشوند/ باید از قبل خود را آماده کنیم و از فرصتها استفاده کنیم.
به گزارش «نسیم»، حجتالاسلام والمسلمین میرباقری، در اولین شب عزاداری حسینی در دهه اول محرم الحرام 1393 در مدرسه فیضه قم با طرح این سؤال که «اجابت دعوت سید الشهداء علیهالسلام در روز عاشورا به چه آمادگیهایی نیاز دارد؟»، به تبیین پنج ویژگی اصحاب امام حسین علیهالسلام پرداختند. پنج ویژگی «سبقت و سرعت در همراهی، پیش از گذشتن فرصت ها»، «عبور از دنیا و انس با مرگ»، «بدهکاری در برابر معصوم به خاطر اجازه همراهی به جای طلبکاری»، «عبور از خود و رسیدن به مقام شیدایی و محبت» و «سیر با بلای سید الشهدا» لازمه همراهی با امام حسین علیهالسلام است.
ایشان ویژگی اصحاب سیدالشهداء در زیارات مأثور از ائمه را بالغ بر 17 صفت شمرده و اظهار داشتند: مثلا در زیارت روز عرفه، اصحاب امام حسین علیهالسلام را «اولیاء الله و احبائه»، «اصفیاء الله و اودائه» و «انصار دین الله» نامیدهاند. در زیارت روز عید فطر و اضحی، «الذابون عن توحید الله» نامیده شدهاند. در زیارت شبهای قدر، «صدیقون» و «شهداء» و «صابرون» و در زیارت نیمه شعبان، «الطاهرین من الدنس» و «مهدیون» و در زیارت نیمه رجب، «شهداء» و «سعداء» و «فائزون فی درجات العلی» و … نامیده شدهاند.
استاد عالی حوزه علمیه قم، اولین ویژگی اصحاب امام حسین(علیه السلام) را سبقت و سرعت اصحاب سیدالشهداء معرفی و گفت: یکی از خصوصیات بارز اصحاب حضرت «بذلوا مهجهم دون الحسین علیهالسلام» است. ما بعضی شیعیان و دوستان حضرت را میبینیم که برای حضرت جنگیدند و شهید شدند ولی نتوانستند خونشان را پیشروی حضرت تقدیم ایشان کنند. این تأخیر ناشی از اشکالی است که مانع سبقت و سرعت ایشان شده است. باید بدانیم که فرصتها منتظر آماده شدن ما نمیشوند. بلکه ما باید از قبل خودمان را آماده کنیم و با پیشبینی فرصتها و قرار گرفتن در مسیر و معرض رحمت از آنها استفاده کنیم.
رییس فرهنگستان علوم اسلامی با اشاره به اینکه معنی «سرعت و سبقت» در آیات و روایات به معنای جلوگیری از سبقت گرفتن فرصتهایی مثل جوانی و سلامت و دوران توانگری و از مومنین است، ادامه داد: هر توجیهی که مانع قرار گرفتن در کنار ولی خدا شود شیطانی است. کسانی که مثل طرمّاح و دیگران به بهانه رسیدگی به خانواده و … از یاری حضرت باز ماندند اهل سرعت نبودند. آنها که اهل سرعت بودند توانستند خون خود را پیش روی حضرت بدهند. این سرعت مقدماتی داشته که از عوالم قبل، آن مقدمات را مهیا کرده بودند. خیلی از کسانی که در حادثه عاشوراء توفیق حضور نداشتهاند به خاطر این بوده که در عوالم گذشته اهل سبقت نبودهاند. در روایت، یکی از عوامل افضلیت پیامبر اکرم(ص) بر همه مخلوقات سبقت ایشان در عهد توحید دانسته شده است. همچنین عامل «اولوا العزم» شدن انبیای اولوالعزم، ثبات و سرعت آنها در عوالم قبل بر قبول ولایت ائمه علیهم السلام و سر سپردن به ولایت یک یک آنها تا امام زمان علیهالسلام دانسته شده است. اما بعضی انبیاء، درنگی کردند که خدای متعال میفرماید: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»(طه/115) البته ما نمیدانیم که این درنگ چه بوده که در مقام عالی حضرت آدم هم راه داشته است.
حجتالسلام والمسلمین میرباقری در ادامه دومین ویژگی اصحاب سیدالشهداء را عبور از دنیا، رهیدن از آن و انس با مرگ معرفی و گفت: دومین خصوصیتی که در اصحاب حضرت به چشم میخورد، عبور از دنیا و بزرگتر شدن از دنیا و انس گرفتن با مرگ و عوالم بعد از آن است. کسی که بیش از دنیا را تجربه نکرده و به آن انس نگرفته باشد، بعید است که بتواند به راحتی و در صحنههای سخت در کنار ولی خدا بماند. امام حسین علیهالسلام در مورد اصحابشان میفرمودند: «من ایشان را آزمودهام. آنها با مرگ مأنوستر هستند تا طفل با سینه مادرش» آخرین دامی که بر سر راه دوستان ولیالله میگذارند تا او را از همراهی باز بدارند دنیاست و کسی که از دنیا گذشته از همه دام ها رهیده است.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه همراهی بدهکارانه به جای طلبکاری از امام، سومین ویژگی اصحاب سید الشهداء میباشد، افزود: اصحاب حضرت، فوز و رستگاری خود را تنها در همراهی با حضرت میدیدند و حتی تصور راهی غیر از همراهی با حضرت را نداشتند. بلکه فوز را منحصر در همراهی او میدانستند. لذا با هیچ مشکلی راهشان را عوض نمیکردند و به همین خاطر هیچگاه احساس خسارت نیز نمیکردند و هرگز خود طلبکار حضرت نمیدانستند. آنها همراهی با امام را به معنای گذاشتن بار خود بر دوش امام میدانستند و دریافته بودند که جز امام هیچکس در عالم بار دیگری را به دوش نمیکشد بلکه فقط امام است که با مهربانی بار همه دوستانش را برمیدارد. بنابراین تنها راه فوز و خلود این است که با امام باشیم که «شفیع دار البقاء» است. یعنی تنها جایی است که انسان را به بقاء و «وجه الله» شدن میرساند و تنها وادی رهایی از هلاک است: «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَه» (قصص/88) اگر کسی مستغرق در امام که «وجه الله» است نباشد فانی و هالک است.
حجتالاسلام والمسلمین میرباقری در ادامه با اشاره به اینکه ویژگی چهارم اصحاب سیدالشهداء، رسیدن به مقام «محبت» و عبور از «خود»، بود، ادامه داد : اصحاب امام حسین(علیهالسلام) به مقام «محبت» حضرت رسیده بودند و از مرتبه عبادت «تجار و عبید» گذشته بودند. آنها از خودشان هم عبور کرده و به مقام «احرار» رسیده بودند. بعضی گمان کردهاند که انسان به هر مقام و مرتبهای از محبت و عبادت که برسد باز به خاطر خودخواهی و میل به کمال خود، قدم بر میدارد. معنای این کلام این است که انسان نمیتواند از شرکِ خودخواهی رها شود. اما بر خلاف این گمان، انسان میتواند به اخلاص در محبت برسد به این معنا که حتی خود را نیز برای خدای متعال دوست بدارد یا مثل ابراهیم(علیهالسلام) صادقانه ادعا کند که پیامبر اکرم(ص) را بیش از خود دوست دارد.
وی در ادامه افزود: اصحاب حضرت آن قدر به حضرت گره خورده بودند که خود حضرت برایشان موضوعیت داشت نه رسیدن به بهشت و …، حتی اگر میبینیم که «بریر» در شب عاشورا مزاح میکند و میگوید: «این مزاح به خاطر این است که تا بهشت فاصلهای نمانده»، نباید گمان کنیم که بریر مشتاق رسیدن به حور و قصور بوده؛ بهشت بریر، رسیدن به جوار حضرت و خود سیدالشهداء بوده است. لذا اصحاب حضرت، مُحبند؛ بدون هیچ طلبکاری. به مقام شیدایی و اِخبات رسیدهاند. مُخبِت و شیدا (که در زیارت امینالله از مقامات شیعیان شمرده شده است) همه هستیاش را به پای محبوب میدهد و خود را بدهکار میداند، مانند سعید بن عبدالله که وقتی خود را سپر نماز سیدالشهداء علیهالسلام قرار داد، باز نگران است که نکند به وظیفهاش وفا نکرده باشد و می پرسد که آیا به وظیفه ام وفا کردم؟ محب حقیقی به فکر بقاء خود هم نیست تا به خاطر میل به بقاء در ذیل محبوب قرار گیرد.
رییس فرهنگستان علوم اسلامی در پایان سیر سیدالشهداء را ویژگی پنجم اصحاب امام حسین علیهالسلام برشمرده و گفت: صفت دیگری که در اصحاب حضرت دیده میشود این است که در وادی قرب، با بلای حضرت سیر میکردند.
ایشان در پایان با ممکن دانستن ملحق شدن به اصحاب امام حسین(علیهالسلام) گفت: انسان میتواند به اصحاب سیدالشهداء ملحق شود و به همین خاطر است که در زیارت عاشورا، از خدای متعال این گونه میخواهیم که: «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة» یا در سجده قربی که در انتهای زیارت، برای انسان حاصل میشود عرضه میداریم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ- دُونَ الْحُسَیْنِ ع صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین» به خاطر همین نکته است که حضرت رضا علیهالسلام به «ریّان بن شبیب» میفرمایند: اگر میخواهی به ثواب یاران امام حسین علیهالسلام برسی، هر وقت حضرت را یاد کردی، احساس «خسارت»، «پشیمانی» و «رغبت در یاری» ایشان را داشته باش و عرضه بدار: «یا لیتنی کنت معکم». بنابراین باید خود را آماده کنیم تا فرصت همراهی با حضرت را از دست ندهیم.
استاد حوزه و دانشگاه درس اصلی قیام تاریخی عاشورا را نفی باطل دانست و گفت: امام حسین(ع) در عاشورا مذکر بود و نه مذاکره کننده؛ چرا که در آن حادثه افرادی بودند که گمراه بودند و حضرت میخواست آنان را آگاه سازد و نه اینکه با آنان مذاکره کند.
حجت الاسلام مهدی طائب در گفتگو با مهر در واکنش به اظهارات رئیس جمهور که بیان کرده بود درس کربلا، درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق است، اظهارداشت: ما تحلیلهایی که نسبت به حوادث تاریخی انجام میدهیم، یا بر اساس نقلهای تاریخی است و یا بر اساس ارزشها و دستورات خداوند متعال که حاکم بر آن حادثه است. من نمیدانم تحلیلی که آقای رئیس جمهور در مورد حادثه عاشورا داشتند بر اساس کدامیک از این دو مسیر بوده است.
وی افزود: این تحلیلی را که آقای رئیس جمهور بیان کردند اگر بر اساس مسیری که قرآن در مورد روابط داخلی و خارجی تفسیر کرده و اینها باید حاکم بر حرکت کربلا باشد، یا اگر هم بر اساس نقلهای تاریخی باشد به این نتیجهای که آقای روحانی رسیده نمیرسیم و در طول تاریخ نیز چنین تحلیلی از حادثه عاشورا سابقه نداشته است.
استاد حوزه و دانشگاه، تاکید کرد: از نظر مبنای قرآنی معنا ندارد با کسی که کفر مطلق است مذاکره کنیم. امام حسین زمانی که میخواست از مدینه بیرون بیاید یکی از کسانی که به ایشان گفت با یزید بیعت کن مروان بن حکم بود. اما حضرت به او فرمود “وقتی چنین فردی خلیفه باشد دیگر باید با اسلام خداحافظی کرد.”
وی با طرح این سوال که آیا امام حسین میتوانست براساس آموزههای دینی با یزید تعامل کند، گفت: مذاکره با یزید معنایش چیست؟ امام حسین(ع) می خواهد چه به یزید بدهد و چه از آن بگیرد؟! مذاکره یعنی آنکه ما موضوعی را به طرف مقابل یادآور شویم و طرف مقابل نیز موضوعی را به ما یادآور شود؛ اما حضرت نسبت به چیزی جهل ندارد که بخواهد با کسی مذاکره کند.
این کارشناس مسائل دینی و سیاسی، افزود: از لحاظ نقل تاریخی یزید از آغاز به دنبال کشتن امام حسین(ع) بود و امام حسین(ع) نیز به دنبال آن بود که حرف خودش را به گوش همه برساند که یزید لیاقت ندارد و بالاخره در کربلا یزید موفق شد امام حسین(ع) را بکشد و امام حسین(ع) نیز موفق شد که به همه ثابت کند یزید باطل مطلق است و در این حادثه نه مذاکره میبینیم و نه تعامل.
وی با تاکید بر اینکه امام حسین در عاشورا مذکر بود و نه مذاکره کننده، اظهارداشت: در این بین افرادی بودند که روشن نبودند و حضرت میخواست آنان را آگاه سازد و نه اینکه با آنان مذاکره کند.
حجت السلام طائب با بیان اینکه تحلیل رئیس جهور نه با قرآن و سنت و نه تاریخ همخوانی ندارد، ادامه داد: این یک تفسیر جدید است که توسط رئیس جمهور بیان شده و نه قبل از ایشان کسی گفته و نه بعد از ایشان کسی خواهد گفت.
وی درس اصلی از حادثه عاشورا را نفی باطل به طور مطلق خواند و با اشاره به مصادف شدن 13 آبان با روز عاشورا گفت: امسال با توجه به مصادف شدن روز عاشورا و روز 13 آبان میتوان پیام عاشورا یعنی نفی باطل را به درستی درک کرد.
استاد حوزه و دانشگاه، یادآور شد: همچنان که امام خمینی نیز فرموده بودند آمریکا شیطان بزرگ است و ما نسبت به شیطان نفی مطلق داریم. ما می توانیم نسبت به شیطان تذکر داشته باشیم اما مذاکره با شیطان معنا ندارد و این درسی است که عاشورا به ما داد و تا زمانی که آمریکا نیز شیطان بزرگ است همین قانون حاکم است.
گفتنی است حسن روحانی در اجتماع پرشور مردم زنجان در ورزشگاه کارگران اظهار داشت: درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد
حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان: آقای روحانی از شما بعید بود!
حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان به نقد سخنان روحانی در زنجان پرداخت و نوشت: دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهمپراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حسابنشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری میطلبد.
اما، رئیسجمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.»
آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی میدانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراکدر مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و… به واژهای تبدیل شدهاند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونههاست. مذاکره اگرچه به معنای گفتوگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژهای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته میشود و ماهیت آن «دادنو ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره مینشینند و امتیاز یا امتیازاتی میدهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هستهای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد میکنند و در توضیح آن میگویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید میفرمایند که «امتیازی میدهیم و امتیازی میگیریم».
خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که آیا گفتوگوی حضرت امام حسین علیهالسلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت میخواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی میتواند انکار کند که گفتوگوی سیدالشهداء علیهالسلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراطمستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!
ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفتوگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمیتواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان میفرمایند؛ یکی از درسهای کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بدهوبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امامحسین علیهالسلام در پی معامله با عمرسعد و ابنزیاد و یزید بود؟!
رئیسجمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هستهای جاری میان ایران و ۵+۱ میپردازند و از آنچه به امام حسین(ع) تحتعنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت دادهاند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده میکنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» میباشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبداللهالحسین(ع) درباره قیام خویش فرمودهاند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجبآور است که رئیسجمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکردهاند!
انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیسجمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیتترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.
مگر این کلام از سیدالشهداء علیهالسلام نیست که «انّی لا اریالموت الّا سعاده و الحیاهًْ معالظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمیدانم».
آقای رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درسهای کربلا و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده
و میفرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد… من در جامعه کسی را نمیشناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیمالشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبداللهالحسین(ع) نمیشناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».
این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیسجمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس معالفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصلهای به اندازه زمین و آسمان دارند.
اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمیگوید مگر آن که پاسخ میشنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهراسلاماللهعلیها است و من خود را خاکسار حضرتش میدانم.
دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.
اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرمودهاید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیهالسلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان میدهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس معالفارق است بلکه میتواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفتهاید در پی داشته باشد.
و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیسجمهور اشاره کردهاند، از اقدام خود که با وطنفروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفهای که «توبه» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کردهاند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (۱۶۰ بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.
حالا باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کردهاند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستمهای حقوقی دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمیشود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیسجمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجبآور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بیآن که توبه کرده باشند- نبوده است.
و اما، درباره سخنان دیروز رئیسجمهور محترم گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم و تنها خطاب به ایشان میگوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!
آخرین نظرات