برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی باید برای جشنهای کهن ایرانی و حفظ سنتهای ملی اهمیت ویژهای قائل شویم.
جشنهای گوجه، تخم مرغ، هالووین، کریسمس، ولنتاین و… نامهایی هستند که شاید برای یک بار هم که شده شنیده باشید. در میان آن ها، هالووین، کریسمس و ولنتاین از جمله جشنهای رایج و محبوبی هستند که در سالهای اخیر به مدد تبلیغات گسترده در فضای مجازی پای خود را از غرب فراتر گذاشته و وارد ایران هم شده اند.
چندی پیش در ۳۱ اکتبر (۹ آبان ماه) بود که تعدادی از کاربران جوان در صفحههای شخصی خود در شبکههای اجتماعی، متن هایی، چون Happy Halloween (هالووین مبارک)، Live rock band at… (با هم باشیم) را به همراه عکسهایی با لباسهای عجیب و غریب و گریم و ماسکهایی ترسناکتر مانند جادوگر و شیطان پرستی که در فضای خانه، باغ و یا حتی کافههای سطح شهر گرفته بودند را منتشر کردند.
اپیزود اول: هالووین
از مدتی قبل با انتشار تصاویر و ویدیوهای هالووینی، بسیاری از شیرینی فروشی ها، آتلیههای عکاسی، سالنهای آرایشی و حتی فروشگاههای لوازم تولد از این فرصت استفاده کرده و به تبلیغات گسترده در این خصوص پرداختند.
اهمیت برگزاری مراسم هالووین تا جایی پیش رفت که جای خود را در دلِ مهدکودکهای لاکچری شمال شهر هم باز کرد و با استقبال بسیاری از مسئولان و مربیان آنها روبرو شد؛ به طوری که بدون توجه به آسیبها و پیامدهایی که برای کودکان به دنبال دارد به برگزاری جشن هالووین پرداختند.
هالووین جشنی است که همانند کریسمس و ولنتاین هیچ سنخیتی با آداب و رسوم ایرانی ندارد و پس از کریسمس، دومین جشن بزرگ سنتی غربی است که هر سال در شب سی و یکم اکتبر (۹ آبان ماه) به مدت سه شبانه روز برگزار میشود.
برخی معتقدند این جشن شباهتهایی با چهارشنبه سوری دارد با این تفاوت که مردم در هالووین لباسهای عجیبی میپوشند و از ماسکهای ترسناکی استفاده میکنند و اگرچه در کشورهایی، چون آمریکا، ایرلند، کانادا، اسکاتلند و بسیاری از کشورهای اروپایی برگزار میشود، اما به عنوان یک جشن آمریکایی مشهور است.
در سالهای گذشته به دلیل تغییراتی که در شیوه برگزاری این مراسم به وجود آمده، این جشن نه تنها در غرب بلکه در ایران به تدریج به یک مهمانی بزرگ تبدیل شده است.
گفته میشود این باور مردم به دلیل ترس آنها از تاریکی بوده است، اما با گذشت زمان و تغییرات به وجود آمده، به طور فراوان دیده میشود که نه تنها در آمریکا و غرب بلکه در کشور هم برخی از خانوادهها و جوانان هزینههای گزافی را برای برگزاری این جشن صرف میکنند و تفریح و شادی هالووین باعث ترغیب هرچه بیشتر اغلب آنها شده است.
نکته مهمی که در خصوص هالووین وجود دارد، این است که حتی برخی از مفاهیم شیطان پرستی نیز وارد این جشن شده است و برخی، علت آن را مرگ “آنتوان لاوی” یکی از مشهورترین شیطان پرستان و نویسنده کتاب “انجیل شیطانی” در این روز میدانند. مفاهیمی که در سالهای اخیر از غرب وارد زندگی برخی از جوانان کشور هم شده و همین موضوع باعث شده که هالووین به یک جشن محبوب برای دوستداران شیطان پرستی تبدیل شود و این افراد با لباسهای خون آشامی و ظاهر شیطان پرستی در مراسم حاضر شوند.
این علاقه جوانان در کشور و سراسر جهان به هالووین تا جایی پیش رفته است که ولفگانگ هوبر (Wolf Huber) رئیس شورای ایالتی کلیساهای پروتستان آلمان، آداب و رسومی که در مراسم هالووین وجود دارد را بسیار پوچ دانست و معتقد بود: “هالووین، مثل ویروسی خطرناک از آمریکا آمد و به ما تحمیل شد. بعید میدانم که به این زودیها بتوان به این سرگرمی بی محتوا پایان داد. “
از طرفی دیگر لودویگ شیک (Ludwig Schick) اسقف اعظم شهر بامبرگ آلمان به تغییرات جشن هالووین به شیوههای امروزی و ورود شیطان پرستی به آن واکنش نشان داد و گفت: “شیطان گرایی و ارتباط با جن و ارواح در هالووین، باعث نابودی ارزشها میشود. ما نباید اجازه دهیم بی فرهنگی شیطانی، فرهنگ مسیحی مان را له کند. من از تمام خانواده ها، معلمین مدارس، مسئولان تربیتی و مربیان مهدکودکها میخواهم جلوی جشنهای هالووینی را بگیرند. تفکر هالووین، یک بسته شیطانی است که نگاه نوستالژیک به این جشن را نابود کرده است.”
اپیزود دوم: ولنتاین
یکی دیگر از جشنهایی که در روز چهاردهم فوریه (۲۵ بهمن) , علاوه بر غرب در ایران هم مورد استقبال عده ای غرب زده قرار می گیرد و در تقویم برای این افراد جایگاه ویژهای دارد “ولنتاین” یا “روز عشاق” است.
ولنتاین یک فاصله چند روزه با جشن باستانی اسفندگان که در روز پنجم اسفند برگزار میشود، دارد، اما با این وجود، رغبت جوانان ایرانی به ولنتاین بیشتر است و هر ساله با تبلیغات فراوان در شبکههای اجتماعی، آنها روز عشاق را به صورت فارسی و لاتین به یکدیگر تبریک میگویند و هشتگهایی با مضمون ولنتاین را به اشتراک میگذارند.
از اواسط بهمن ماه، ویترین مغازههای ایران رنگ و بوی ولنتاینی به خود میگیرند؛ به طوری که بازار کوکی، کارت پستال، شکلات، عروسکهای خرسی و رز قرمز داغ میشود و هر ساله مبالغ زیادی برای برگزاری این جشن هم هزینه میشود و اغلب جوانان برای این که از این میدان رقابت کم نیاورند جیب خود را به دست صاحبان تبلیغ این جشنها میسپرند.
گفته میشود که ولنتاین یکی از جشنهای اغلب کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بوده که به افتخار قدیس ولنتاین در کلیساهای کاتولیک برگزار میشده که با گذشت زمان به عنوان جشن نمادین عشاق شناخته شده است؛ در حالی که هر ساله ولنتاین و دیگر جشنهای غربی در کشور ما پُر رنگتر میشوند و جایگاه ویژهای میگیرند و علاقه جوانان به این جشنها بیش از پیش میشود که باعث نگرانی بسیاری از مسئولان، جامعه شناسان و علاقهمندان به فرهنگ و تاریخ ایران باستان شده است.
برخی از این علاقهمندان معتقدند که با ارج نهادن به جشنهای اصیل ایرانی، چون شب چلّه (یلدا) , چهارشنبه سوری، عید نوروز و… میتوان از رشد تهاجم فرهنگی ضد دینی غرب جلوگیری کرد از این رو برخی از طرفداران فرهنگ ایران و سنتهای باستانی، روز سپندارمذگان که مقارن با ۲۹ بهمن است را برای روز عشاق و عدهای دیگر، جشن مهرگان را به عنوان روز عشق حقیقی و واقعی پیشنهاد کرده اند، اما هنوز اغلب جوانان با وجود داشتن فرهنگ و اصالتی کهن رغبت زیادی به برگزاری جشنهای غربی دارند و علت این موضوع را باید جستجو کرد که آیا برگزاری این جشنهای غربی در کشور نوعی پرستیژ اجتماعی محسوب میشود که برخی از افراد به برگزاری آنها افتخار میکنند و یا خودکم بینی آنها باعث جایگاه ویژه این جشنها شده است؟
خانواده ها مقصر ناشناخته ماندن جشن های مطابق با فرهنگ ایرانی - اسلامی
جعفر بای جامعه شناس و آسیب شناس در گفتوگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، درمورد گرایش و رغبت جوانان ایرانی به جشنهای غربی گفت: فرهنگها در تعامل با یکدیگر هستند و انسان هم در تعریفی که از او گفته اند یک حیوان با فرهنگ است؛ به طوری که فرهنگ، وجه ممیزه انسان از حیوان است. انسانها باید با فرهنگ باشند و نمیتوانیم انسانی را بدون فرهنگ بدانیم. بدین معنی که انسان میتواند بد فرهنگ باشد، اما بی فرهنگ نیست و به طور کلی، جوهره انسان با فرهنگ عجین شده است. همان طور که گفته شد، فرهنگها با یکدیگر در تعامل و در ارتباط هستند و در همین تعامل ها، عناصری را صادر میکنند و مبادله فرهنگی اتفاق میافتد.
وی بیان کرد: یک سری عناصر فرهنگی از یک فرهنگ قوی در یک فرهنگ ضعیف مینشیند و این فرهنگهای ضعیف از آن دسته قوی در جامعه تبعیت میکنند. در جامعه ما هم علیرغم این که ملت با فرهنگی هستیم و افتخارات ما این است که از غنای فرهنگی فوق العادهای برخورداریم، اما در مبادله فرهنگی مقداری ضعیف عمل کرده ایم و نکته مهم این است که متاسفانه گذشتگان ما در انتقال فرهنگی از نسلی به نسل دیگر خوب عمل نکرده اند و نقش خانواده ها، مدرسه، جامعه و دستگاههای فرهنگی در انتقال عناصر فرهنگ خودی به نسل بعدی ضعیف بوده است.
این جامعه شناس ادامه داد: فرزندان ما باید مزیّن به فرهنگ فاخر ما شوند، اما نسبت به فرهنگ خودی بی اطلاع هستند و از آگاهیهای لازم برخوردار نیستند و در این میان، با جهانی با تکنولوژی ارتباطی بسیار قدرتمند مواجه ایم یعنی اگر الان در آن گوشه کره زمین یک اتفاق جزیی رخ دهد این موضوع در کل جهان قابل رویت است، چون تکنولوژی، ارتباطات جهان را از دهکده جهانی به یک جهان کاملا شفاف و شیشهای تبدیل کرده است. بدین معنی که هیچ کس خلوتکدهای ندارد و همه چیز بر همگان عیان است و لذا در این مبادله فرهنگی نتوانسته ایم فرهنگمان را انتقال دهیم در حالی که فرهنگها برای پیدا کردن پیروان بیشتر خودشان را عرضه میکنند.
وی افزود: از این رو، در ارتباط و مبادله فرهنگی، جوانان ما که تهی از فرهنگ خود شدند عناصر فرهنگهای بیگانه را میپذیرند و این پذیرفتن عناصر فرهنگهای بیگانه منجر به تبعیت، اطاعت و پیروی از آداب و رسوم و سنتهای آنها میشود. در نتیجه، جوان ایرانی که امروز نسبت به آداب و رسوم خودش کم میل، کم فروغ و بی توجه است به آداب و رسوم و جشنهای بیگانگان علاقه مند میشود و یکی از دلایل آن قصور و کوتاهی در انتقال فرهنگ کشوراست، زیرا از فرهنگ خودی اطلاعی ندارد و در مقابل، با فرهنگ بیگانه آشنا و عجین است و آن فرهنگ را با تمام جزییات میداند و از آداب و رسوم آن خبر دارد که به واسطه وجود ارتباطات فوق العاده قدرتمند بین انسانها و فرهنگها است. در نتیجه میبینیم جوان تمایل دارد که آن فرهنگ بیگانه را انجام دهد.
از خود بیگانه شدند
بای علت دیگر این گرایش و رغبت جوانان را بیماری ازخودبیگانگی دانست و تصریح کرد: متاسفانه ما دچار یک بیماری ازخودبیگانگی شده ایم و نسبت به خودمان بیگانه و غریبه هستیم که این موضوع باعث میشود پیروی از غریبه و بیگانه برای ارتقا در جامعه ما افتخار باشد. به طور مثال؛ وقتی ادای غربیها را در میآوریم انگار یک سر و گردن بالاتر از دیگران هستیم و جوان امروز ما وقتی ژست غربی پیدا میکند بر این تصور غلط است که فکر میکند انسان مدرن، پیشرفته، امروزی، مترقی و متعالی است و این موضوع را دوست دارد و از آن لذت میبرد که علاوه بر جامعه خودش، جامعهای که در ارتباط با آن است یعنی دوستان و نزدیکانش هم این کار را میپسندند. به طور مثال، این طور به هم میگویند:
هالووین رو اجرا نکردی؟ ما رفتیم چقدر قشنگ بود. فلانی حیوون وحشی شد و بقیه رو ترسوند و…
درحالی که هالووین جشنی کاملا غربی و آمریکایی است، اما متاسفانه در جامعه ما باب شده و مشکل این است که انجام آداب و رسوم غربی باعث استقبال جوانان ما شده است.
این جامعه شناس درباره پیامدها و آسیبهای اجتماعی رغبت جوانان به جشنهای غربی افزود: قطعا فردی که نسبت به فرهنگ خودی بیگانه باشد مورد فریب و تحت تاثیر دشمن قرار میگیرد. مشترکات فرهنگی باعث ایجاد پیوند و اتحاد بین ملتها و در نتیجه منجر به همکاری آنها میشود. بدون شک اگر ما در وجوه اشتراکات فرهنگی با یکدیگر مشترک نباشیم و یا این اشتراکات حذف شوند آن اتحاد، انسجام، وحدت ملی و مشارکت بین ما اتفاق نخواهد افتاد.
او اظهار کرد: بیگانگی از خود منجر به غریبه شدن و بی تفاوتی نسبت به یکدیگر میشود و انسانها به لحاظ جغرافیایی کنار یکدیگر هستند، اما هیچ نوع ارتباط و وجه اشتراک و آرزوی مشترکی با یکدیگر ندارند که در جامعه شناسی میگوییم انبوهِ تنها. انبوه و جمع، اما تنها هستند و دلیل آن این است که هریک دل در سودای فرهنگ بیگانه دارد و از یک آشپزخانه فرهنگی، خوراک روحی خود را دریافت میکند. در حال حاضر مشکل ما این است که آشپزخانه فکری جوانان ما معطوف به نقاط غریبه و بیگانه است و بیگانگان هم خوراک فکری جوانان ما را تدارک میبینند که عوارض آن بیگانگی، عدم تعلق به سرزمین، عدم انسجام و اتحاد و همکاری است که تمامی اینها تاثیرگذار است و باعث میشود که نسبت به سرزمین و جامعه خودمان بیگانه باشیم و بیگانگی بدترین بیماری است.
این آسیب شناس همچنین با اشاره به نقش تاثیر گذار شبکههای اجتماعی در این خصوص تاکید کرد: فضای مجازی یکی از کانالها و ابزارهای معرفی فرهنگهای بیگانه است، اما مهمترین ضربه، ناکامی ما در انتقال فرهنگ خودی بوده است. ما از اول ذهن بچه هایمان را از فرهنگ خودی پُر نکردیم و این روح تشنه بدنبال فرهنگ یابی بوده که در نتیجه فرهنگ بیگانه را از فضای مجازی گرفته است در نتیجه، اول از همه مشکل از خود ماست. ما باید فرهنگ خودی را انتقال دهیم، چون فضای مجازی به دامن زدن این موضوع کمک کرده است و علت هم این است که ظرف خالی روح تشنه جوانان ما به دنبال فضای مجازی، فرهنگ غربی را دریافت کرده است و از آن استفاده میکند.
جعفر بای در پایان با تاکید بر عملکرد ضعیف نهادهای نظارتی در این باره خاطرنشان کرد: متاسفانه نهادهای نظارتی و فرهنگی ما در این قضیه کاملا خنثی و بی تفاوت عمل کرده اند به این دلیل که آنها در معرفی عناصر فرهنگی خودی ضعیف هستند و نهادهای نظارتی هم با قوه قهریه، فشار و بحث نمیتوانند از این موضوع جلوگیری کنند، چون نگاه سلبی و منع کننده آنها برای جوانان بی معناست و با روح آنها همخوانی ندارد. باید به این موضوع توجه کرد که نهادهای نظارتی باید از قبل نظارت میکردند که متاسفانه این کار را انجام ندادند و در حال حاضر هم نظارت آنها بدلیل ناکارآمد و ضعیف بودن اثربخش نیست، چون جوان با منع کردن نه تنها از باورهای فرهنگی دست بر نمیدارد بلکه بیشتر به آنها پایبند خواهد بود. ما باید به ریشه توجه کرده و از سرچشمه آب را صاف کنیم و در خانواده است که انتقال مباحث فرهنگی برای جوان انجام میشود.
حالا کمتر از چند روز دیگر به طولانیترین شب سال یعنی شب یلدا (چلّه) باقی مانده است. شبی که به اذعان بسیاری از افراد یک دقیقه بیشتر از شبهای دیگر است، اما همین زمان کوتاه، بهانه با هم بودن کانون گرم خانوادهها در سردترین شب سال است.
اگرچه در حال حاضر برخی از جوانان رغبت زیادی به برگزاری جشنهای غربی دارند، اما به منظور جلوگیری از رشد تهاجم فرهنگی ضد دینی غرب در کشور میتوان با برجسته کردن و اهمیت دادن به جشنهای کهن ایرانی، حداقل سنتها و مراسمهای مختلف ملی و وطنی را برای نسلهای آینده حفظ کرد.
گزارش از فاطمه میرزایی دخت
آخرین نظرات