جلیل سامان کارگردان سریال تلویزیونی «زیرخاکی» در پی حواشی بهوجود آمده برای این مجموعه رفتار گوهر خیراندیش را غیرحرفهای توصیف کرد.
جلیل سامان کارگردان سریال «زیرخاکی» در پی حاشیه هایی که برای پخش این سریال در شب های ماه مبارک رمضان به وجود آمده گفت: من خیلی دوست داشتم برای ۴۰ سالگی انقلاب کاری انجام دهم و کاری را به پخش برسانم. سعی داشتم در فضایی با نشاط و با یک نگاه متفاوت به ماجرای انقلاب و تاریخ انقلاب نگاه کنم.
وی در پاسخ به این سوال که برخی رسانه ها عنوان کرده اند به واسطه حضور گوهر خیراندیش در سریال و رفتارهای اخیر این بازیگر در خارج از کشور، سریال «زیرخاکی» از رسانه ملی پخش نمی شود، گفت: هنوز به بنده اطلاع رسمی در اینباره داده نشده اما من هم چیزهایی شنیده ام ولی ما همچنان در حال آماده سازی و انجام کارهای پس تولید سریال هستیم. لازم است بدانید حاشیه اخیر بعد از فیلمبرداری اتفاق افتاده وگرنه ایشان به هیچ عنوان برای این نقش انتخاب نمی شد.
سامان افزود: اگر بازیگری در جایی حاشیه ای به وجود آورده، هیچ ارتباطی به ما و کار ما ندارد. ما در کار حرفه ای مان به عنوان کارگردان و یا بازیگر وظیفه داریم که کارمان را درست انجام دهیم ولی من فکر می کنم هر کس مسئول صیانت از اثر هنری خودش هم هست و باید یک تعهد اخلاقی به کارش داشته باشد. اگر مثلا یک بازیگر در کاری نقش مذهبی بازی می کند، دیگر نباید این بازیگر در موقعیتی خودش را نشان دهد که به آن کار لطمه بخورد.
این کارگردان با اشاره به حاشیه به وجود آمده برای سریال افزود: من فکر می کنم این اخلاق غیرحرفه ای است. من فقط از منظر اخلاق حرفه ای نگاه می کنم. اخلاق حرفه ای ایجاب می کند وقتی آدم به یک کاری متعهد است و با یک سری افرادی چند ماهی زندگی کرده و نان و نمک همدیگر را خوردند، باید مراقب رفتارش باشد و کاری نکند که برای آن اثر و همکارانش اتفاق بدی بیافتد.
جلیل سامان در ادامه اظهار داشت. واقعیت این است که من خیلی دلخور هستم. اگر به واسطه حاشیه خانم خیراندیش قرار باشد کار به حاشیه برود و ممیزی بیشتری اعمال گردد، من ایشان را مقصر می دانم. امیدوارم ایشان یک جوری خودش را تبرئه کند و از آن ماجرا فاصله بگیرد. فکر می کنم ایشان از نظر حرفه ای بد کردند و ما را در شرایطی قرار دادند که صحبت این شود که آیا سریال ما پخش می شود یا نمی شود.
کارگردان «زیرخاکی» افزود: مردم در این شرایط کرونایی و خانه نشینی نیاز به برنامه های سرگرم کننده دارند. از نظر محتوایی هم که ترجیح می دهم کار پخش شود و مردم قضاوت کنند.
وی در پایان گفت: من دو سال برای این کار زحمت کشیدم و همین الان حدود ۴۰ روز است که به خاطر فشار شدید کار، در بستر بیماری در حال پیگیری و انجام امور پس تولید کار هستم. خود مردم و خانم خیراندیش باید قضاوت کنند که چه شرایطی برای ما به وجود آمده است.
نباید زحمات گروه ۱۰۰ نفره هدر برود
رضا نصیری نیا تهیه کننده سریال «زیرخاکی» هم درخصوص حاشیه های به وجود آمده برای این سریال ماه رمضانی گفت: حدود ۳۰ مرداد سال ۹۸ بود که کار را شروع کردیم و با خانم گوهر خیراندیش هم در ابتدای کار قرارداد داشتیم. قرارداد ایشان با پروژه دو ماه بود و اگر اشتباه نکنم بخش اعظم کار تصویربرداری با حضور ایشان در شهریورماه و ابتدای مهرماه انجام شد. اتفاقات مربوط به خانم خیراندیش که در رسانه ها هم منعکس شد، مربوط به بعد از پایان تصویربرداری کار ما بود و تولید ما تمام شده بود.
وی با بیان اینکه حدود ۱۰۰ نفر به طور مستقیم و غیر مستقیم درگیر ساخت این کار تاریخی و سنگین بودند، افزود: وقتی با سازمان و ارگانی کار می کنیم حواسمان باید به تمام موضوعات، ارزش ها و مسائل مهم باشد. به نظرم در زندگی شخصی هم اگر کاری انجام دهیم که باعث شود زحمات کسی از بین برود، یا دیگری جوابگوی کار ما باشد، اساسا این کار غلط است.
نصیری نیا تاکید کرد: اگر مسئولانه تر با قضیه برخورد کنیم به این جمع بندی می رسیم که باید حواسمان به خیلی چیزها باشد. من حقیقتا از حاشیه ای که پیش آمد خیلی ناراحت شدم؛ اما اتفاقی است که افتاده و حیف است باعث از بین بردن زحمات تعداد زیادی از عواملی شود که شبانه روز درگیر پروژه بودند و پول بیت المال هم برای کار هزینه شده است.
تهیه کننده «زیرخاکی» یادآور شد: از خانم خیراندیش که بازیگر باسابقه ای است توقع نداشتیم که به این شکل رفتار کنند. تا آنجایی که من می دانم ایشان هنوز به ایران برنگشته اند. منتظرم که پس از بازگشتشان به همراه آقای سامان با ایشان درباره این مسائل صحبت کنیم و ناراحتی و نگرانی خودمان را به او اعلام کنیم.
وی در پایان با بیان اینکه این اقدام خیراندیش تعهد ما به تلویزیون را مخدوش می کند، گفت: ما به تلویزیون متعهد هستیم و باید ضوابط را رعایت کنیم و در قراردادها هم این موضوع لحاظ شده است. در حال حاضر هنوز آخرین وضعیت پخش سریال مشخص نیست و خود سازمان در این زمینه اطلاع رسانی می کند. خواهش من این است که تحمل و صبرمان را بالا ببریم. سریال «زیرخاکی» یک کار انقلابی است و ما سعی کردیم با نگاه جدیدی به مسائل انقلاب بپردازیم. مطمئنم وقتی سریال پخش شود، جذابیت کار حواشی را که متاسفانه به وجود آمده از بین خواهد برد.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در ارتباط با شبههای که در ایام اخیر در در ارتباط با برخورد شهاب سنگ با زمین به عنوان یکی از نشانههای ظهور مطرح شده است، توضیحاتی ارائه کرده است.
جواد حیدری در ارتباط با ادعای برخورد شهاب سنگ با زمین و ارتباط دادن آن با یکی از نشانههای ظهور امام زمان (عج) توسط برخی افراد اظهار داشت: برخی در این ارتباط حتی به این مطلب اشاره داشتهاند که کعبالاحبار هم در روایتی که در کتاب «الفتن» آمده است از سقوط این شهاب سنگ سخن گفته و اینکه افراد زیادی در زمین در آن دوران از دنیا میروند.
نکاتی در ارتباط با باور کردن یا نکردن شایعات
وی با اشاره به نکاتی که باید در ارتباط با باور کردن یا نکردن این شایعات مدنظر قرار گیرد، افزود: در این ارتباط در وهله نخست باید به سخن کارشناسان این حوزه توجه کنیم، در ارتباط با شایعه برخورد شهاب سنگ با زمین نیز حامد پور خرسندی کارشناس حوزه ستارهشناسی، زمینشناس و متخصص شهابسنگ از بخش زمینشناسی دانشگاه بروکسل بلژیک، صحبتهای جالبی داشته است و اساساً این مطلب را رد کرده است.
کارشناس کلام و عقاید نمایندگی مرکز ملی پاسخگویی اصفهان تاکید کرد: پور خرسندی در این ارتباط نزدیک شدن سیارکها به زمین را یک امر عادی بیان کرده و در رابطه با سیارکی که در فضاهای مختلف از آن صحبت میشود چنین گفته است که ««این سیارک یکی از ۲۰ هزار سیارکی است که در شرایط مشابهی قرار دارند و نسبت به میلیونها سیارک دیگر، به زمین نزدیکتر هستند اما این به معنای خطرناک بودنشان نیست.
رد ادعای برخورد شهاب سنگ با زمین توسط کارشناسان نجوم
وی اضافه کرد: مطابق صحبتهای این متخصص شهابسنگ، در برخی گزارشها برای هیجاندادن به داستان، سناریوهای احتمالی بعد از برخورد سیارک با زمین را با آب و تاب تعریف میکند در حالی که، وقتی قرار نیست چنین برخوردی صورت بگیرد، بررسی سناریوهای مربوط به آن لزومی ندارد»
کارشناس کلام و عقاید نمایندگی مرکز ملی پاسخگویی اصفهان تصریح کرد: مطابق نظر کارشناسان این امر احتمال برخورد این سیارکها، دستکم تا صد سال آینده صفر است و هیچ خطری از جانب آنها زمین را تهدید نمیکند.»
وی اضافه کرد: بر این اساس پس از بررسی کارشناسانه موضوع متوجه این نکته میشویم که برخورد سیارک خطرناک با زمین اساساً کذب است و متأسفانه در ترجمهی متن منتشر شده از طرف ناسا، توسط برخی فرصت طلب، دست کاری و تحریف اتفاق افتاده است.
تطبیقات غلط و خطرناک برای امیدوار کردن مردم به ظهور!
حیدری با اشاره به ربط دادن برخورد شهاب سنگ با علائم ظهور به ویژه در شرایط حساس روحی این روزهای مردم بیان داشت: برخی افراد برای امیدوار کردن مردم به نزدیکی ظهور، دست به تطبیقات غلط و خطرناکی میزنند که نتیجهی آن چیزی جز نا امید کردن مردم نیست.
وی با اشاره به اینکه در متن مذکور، به روایتی از کعب الاحبار در کتاب الفتن اشاره شده است اما در حقیقت این فراز از کتاب به هیچ وجه روایت نبوده و مطلبی است که تنها «کعب الاحبار» آن را بیان داشته است و از این نظر برای ما هیچ ارزش و جایگاهی ندارد.
امام محمد باقر «کعب الاحبار» را فردی دروغگو معرفی کرده است
کارشناس کلام و عقاید نمایندگی مرکز ملی پاسخگویی اصفهان تاکید کرد: باید دقت کنیم که شخص «کعب الاحبار» فردی یهودی است که در زمان یکی از خلفا، ادعای مسلمان شدن کرده است اما امام محمد باقر (ع) وی را فردی دروغگو معرفی کردهاند.
وی با اشاره به اینکه برای اثبات برخورد سیارک به عنوان یکی از نشانههای ظهور، سعی در تطبیق این امر بخشی از سوره «الطارق» داشتهاند که این امر هیچ گونه مستندی ندارد و صرفاً ادعا محسوب میشود.
حیدری تاکید کرد: باید دقت کنیم که در تفسیر کلمه طارق در قرآن اسمی از شهاب سنگ برده نشده است بلکه تفسیر این کلمه در ادامه در آیه بعد همان سوره طارق با تعبیر «النجم الثاقب» یعنی ستاره درخشان آمده است.
تطبیق بدون سند برخی حوادث با نشانههای ظهور امری خطرناک است
وی با تاکید بر اینکه برخورد سیارک با زمین ادعای باطلی است، تصریح کرد: تطبیق برخی حوادث با نشانههای ظهور بدون داشتن مستندات یقینی و بدون تأیید علمای ربانی امری خطرناک تلقی میشود که از مصادیق آن خبر کعب الاحبار در کتاب «الفتن» است.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالت دینی ابراز داشت: در این ایام که متأسفانه تنور شایعات و خرافات، گرمتر از همیشه است، باید بیاموزیم که برای هر ادعایی، «سند» مطالبه کنیم و هیچ مطلب بی سندی را نپذیریم و به دیگران منتقل نکنیم همانگونه که شیخالرئیس بوعلی سینا گفته است که «کسی که مطلبی را بدون بینه و دلیل بپذیرد، از فطرت انسانی خود تبعیت نکرده است.»
صداوسیما دنبال خریدن اعتبار برای خودش از طریق باج دادن به سلبریتی هاست/ این سازمان چه اقدامی برای شفافیت راجع به دستمزدهای خود انجام داده است؟
وحید یامین پور گفت: تصور می کنیم سلبریتی که می آید تلویزیون و حرفی می زند و بعد هم بلافاصله به فضای مجازی می رود و هرچه می خواهد به صداوسیما می گوید، آورده ای برای صداوسیما دارد درحالی که این یک خطای راهبردی صداوسیماست.
گروه فرهنگی-رجانیوز: «وحید یامین پور» شب گذشته مهمان اینستاگرامی خبرگزاری فارس بود و در گفت وگویی زنده درباره موضوعاتی مرتبط با رسانه ملی و از جمله نامه اخیر رئیس سازمان صداوسیما درباره سریال پایتخت سخن گفت.
**فصل ششم پایتخت آورده های فصل های قبلی را از دست داد
بنا بر این گزارش، او در سخنانی درباره نقد سریال پایتخت گفت: سریال پایتخت از جمله سریال های موفق تلویزیون است که در فصل ششم متاسفانه تمام آورده های فصل های قبلی را از دست داد. البته نقد امروز ما نقد نشانه شناسی نیست. البته اهمیت این نشانه ها چندان نیست در مقابل اینکه ما یک طنز فاخر جذاب و گیرا را قربانی کردیم دربرابر یکسری خنداندن های ناشی از لودگی و بی ادبی و دوری از ادب ایرانی.
وی ادامه داد: من البته نقدهایی هم نسبت به بخش های ابتدایی فصل پنجم سریال داشتم که در ترکیه می گذشت. به نظر من یک رپورتاژ تمام عیار توریستی برای کشور ترکیه بود. آن هم از نوعی که تطابقی با فرهنگ ما ندارد. فصل ششم سریال پایتخت یک سرشکستگی برای مخاطبان این سریال بود به خاطر اینکه تمام قوت و ارزش های این سریال در برابر نوع جدیدی از شیوه خنداندن و لودگی و بزن بهادری و طنزهای ناشی از ساختارشکنی بود، رنگ باخت.
**صداوسیما به سلبریتی ها باج می دهد
یامین پور درباره اتفاق های سال 98 و اینکه برخی سلبریتی ها اعلام کردند که دیگر قصد همکاری با تلویزیون ندارند و یکی از آنها نیز محسن تنابنده بود، و این نوعی دهن کجی به صداوسیماست، و رسانه ملی در برابر این موضوع سکوت می کند نیز توضیح داد: اینکه ممکن است کسانی نفوذی باشند و یا مساله امنیتی در صداوسیما وجود داشته باشد، ممکن است وجود داشته باشد. صداوسیما حراست دارد و نهادهای امنیتی در آن نفوذ دارند. آنها باید مراقبت کنند که بالاخره نفوذ اتفاق افتاده یا خیر و من اطلاعی درباره آن ندارم. اما چیزی که ما با آن مواجه هستیم، وادادگی و باج دادن است. چرا رئیس صداوسیما انقدر صریح به این موضوع اشاره می کند؟ منظور از وادادگی فقط در این سریال نیست و من از یک روند سخن می گویم. روند صداوسیما در سالهای اخیر باج دادن به سلبریتی ها بوده است. روند خریدن اعتبار برای خودش از طریق باج دادن به سلبریتی ها بوده است. روند خرج کردن بیت المال برای خریدن اعتبار بوده است.
وی ادامه داد: خیلی عجیب است که تلویزیون وقتی فکر می کند در رقابت با ماهواره و شبکه های اجتماعی و فضای مجازی قرار گرفته است، از پول بیت المال خرج می کند برای اینکه مخاطب و اعتبار بخرد. ممکن است شما بگویید این یک استراتژی است. مدیران صداوسیما تصمیم می گیرند که یک سلبریتی خواننده، بازیگر یا بازیکن فوتبال را در یکی از اعیاد به تلویزیون بیاورند تا روی صندلی بنشیند، لبخند بزند و چند جمله سفارشی بگوید و 50 میلیون تومان پول بگیرد و برود. چرا این کار را می کنند؟ چون احساس می کنند از فلان شوی شبکه های ماهواره ای عقب بمانند. این دقیقا همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب مدیران صداوسیما را از آن نهی کرده اند.
**برای نظارت بر صداوسیما قیم بگذاریم
یامین پور در ادامه این گفت و گو به بحث شفافیت درباره هزینه های صداوسیما اشاره کرد و عنوان داشت: سازمان صداوسیما، سازمانی است که زیر نظر رهبر معظم انقلاب است و باید شأن این انتصاب را رعایت کند. مثلا درباره قانون منع بکارگیری بازنشستگان یکی از سازمان هایی که سعی کرد به این قانون استثناء بزند، سازمان صداوسیما بود. این شایسته نیست و ما خبر داریم که کدام مدیران باقی ماندند و واقعا این طور نبود که جایگزین جوان برای آنها نباشد و یا نتوان کسی به جایشان انتخاب کرد. در مورد شفافیت هم همینطور است. شفافیت الان مطالبه اول نظام و جامعه و مخصوصا نیروهای انقلابی است.
صداوسیما چه اقدامی برای شفافیت راجع به دستمزدهای خود انجام داده است؟ من خبر دارم که شبکه سه سیما برای یک اجرا مبلغ 80 میلیون تومان پرداخت کرده است و تا وقتی که صدای یک مرجع تقلید بلند نشد، این برنامه متوقف نشد.
وی در واکنش به خبرنگار فارس که اعلام کرد این سخنان حتما باید با سند و مدرک همراه باشد، توضیح داد: من به عنوان یک شخص مطلع این سخنان را می گویم. درباره موضوعاتی که اطلاع دارم سخن می گویم. چرا ما باید بیرون گود بنشینیم و ببینیم که صداوسیما برای خرید اعتبار خودش، میلیاردها تومان خرج سلبریتی ها می کند.آقای تنابنده هم برای ابراز اعتراضش به حکومت بیان می کند که من کار پایتخت دیگر آخرین کارم با صداوسیماست و صداوسیما نه تنها کاری نمی کند بلکه این وادادگی را می خواهد به رخ بکشد و می گوید من میخوام این سریال را به شما نشان بدهم که آدمش نه تنها تف انداخته بر صورت صداوسیما بلکه من به اندازه نظارت خودم هم بر آن نظارت نمی کنم. اما واقعیت از چه قرار است؟ اگر صداوسیما مثل مهجورها رفتار می کند، باید برای آن قیم گذاشت.
وی تاکید کرد: البته این طور نیست که همه مدیران صداوسیما فاسد و بد هستند. وقتی این مساله رخ می دهد، آیا من حق دارم که بپرسم لطفا قرارداد محسن تنابنده و سیروس مقدم را به من نشان بدهید یا نه؟ می توانم بپرسم که ناظر کیفی سریال چه کسی بوده؟ امضاء او را به من نشان بدهید. می توانم بپرسم کدام یک از مدیران صداوسیما فیلمنامه صداوسیما را امضاء کرده است؟ حالا من می پرسم ولی چرا کسی جواب نمی دهد؟ چون صداوسیما زیرنظر قانون اداره نمی شود. زمانی که من مدیر دفتر مطالعات فرهنگی مجلس شورای اسلامی بودم، مسئول تدوین قانون اداره و نظارت بر سازمان صداوسیما بودم و نزدیک به 3 سال همکاران من در این اداره، حقوق دان ها و دوستان فرهنگی زحمت کشیدند و پیش نویس قانون تدوین کردند که سازمان صداوسیما باید بر اساس چارچوب ها و قوانینی اداره شود و نظارت شود و باید پاسخگو باشد.
وی افزود: 10 سال از این ماجرا می گذرد اما اصلا معلوم نیست این قانون کجا هست و با سیاسی بازی این قانون گم و گور شده و از دستور خارج شد. مهم ترین دستور کمیسون فرهنگی بود. هم زمانی که آقای حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی بودند و چه زمان آقای آقاطهرانی و آقای سالک. تمام این تلاش ها بی نتیجه ماند و خواهش می کنم دوستانی که قرار است به مجلس بروند، این اولویت ها را برگردانند. من و شما وقتی یک انتقادی به رویه ای در سازمان صداوسیما داریم، بتوانیم این مطالبه را به صورت قانونی بخواهیم.
**صداوسیما در مقابل نقدها واکنشی عمل می کند
وی درباره اینکه چرا واکنش رئیس صداوسیما نسبت به محتوای سریال پایتخت دیر عمل کرد؟ عنوان داشت: متاسفانه سازمان غالبا واکنشی عمل می کند و چه بسا بدترین اتفاق هم از سوی صداوسیما رقم بخورد ولی از سوی مردم واکنشی نشان داده نشود، شما از داخل صداوسیما واکنشی نمی بینید. اعتراض ها که به قسمت آخر پایتخت خیلی زیاد شد، دیگر رئیس سازمان صداوسیما مجبور شد موضع خود را اعلام کند که بگوید خواسته ما مدیران ارشد صداوسیما این نیست. البته درست هم هست. از این جهت که رئیس صداوسیما اعلام می کند این خواسته ما نیست واکنش درستی است، واکنش دیر هم به این دلیل است که ماجرا تبدیل به روند شده است.
یامین پور در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: یک نگرشی در برخی مدیران سازمان صداوسیما وجود دارد و آن این که ما هیچ وقت نباید انتقادات به خودمان را جدی بگیریم و یا به آنها جواب بدهیم. یادم هست نامه ای به معاونت سیمای وقت صداوسیما نوشتم که برنامه ای در راستای نقد برنامه های صداوسیما اگربه معنای واقعی داشته باشیم چون برخی نقدها شبیه جلسه تقدیر می شود و این رفتارهای نمایشی را مردم می بینند و بیشتر ناراحت می شوند.
وی همچنین درباره اینکه برخی سلبریتی ها به تلویزیون می آیند اما در ادامه در فضای مجازی جور دیگری رفتار می کنند، گفت: برای اینکه صداوسیما به این موضوع باج می دهد و تصور می کنیم سلبریتی که می آید تلویزیون و حرفی می زند و بعد هم بلافاصله به فضای مجازی می رود و هرچه می خواهد به صداوسیما می گوید، آورده ای برای صداوسیما دارد درحالی که این یک خطای راهبردی صداوسیماست. یک عده ممکن است هیچ وقت پایشان را نگذارند در صداوسیما. صداوسیما باید بگوید که نگذارند. چه کسی ضرر می کند؟ اگر صداوسیما به حرفی که می زند اعتقاد دارد باید با چارچوب های اعلامی و اعمالی خود فضای سلبریتی ها را مدیریت کند. من دیده ام مدیران تلویزیون را که به اقتدار شناخته می شدند و همین سلبریتی ها جلویشان خم و راست می شدند. اما الان سلبریتی ها دندان برخی را می شمارند و می توانند هم از فضای رسانه ملی و هم از پول آن بهره ببرند و سواری کنند.
**چرا تعریف پایتخت در فصل 6 از خانواده و جامعه تغییر می کند؟
این فعال فرهنگی درباره عدم وجود شخصیت الگو در سریال پایتخت نیز توضیح داد: همه ایرانی ها خانواده پایتخت را یک خانواده معمولی می دانستند تا اینجا همه چیزی معمولی است اما در فصل ششم همه چیز غیرمعمولی می شود و دیگر دروغ گفتن به منش شخصیت تبدیل شده، ساختارهای خانوادگی دچار شکست و گسست شده اند و نرمال بودن خود را از دست داده اند. فصل ششم دیگر بازنمایی یک خانواده معمولی که احتمالا درش خلاف هم اتفاق می افتد نیست و جامعه با خلاء هنجاری مواجه است و نتوانسته است ارزش ها و هنجارها را به فرزندانش منتقل کند و آنها در گوش پدر خود می زنند. ادا در میاورند و لودگی می کنند و انگار پایتخت 6 نظرش درباره جامعه ایرانی عوض شد. شما در فصل های قبلی یک روایت از خانواده ایرانی می بینید اما یکباره در فصل 6 این روایت تغییر می کند و باید بپرسیم چرا این اتفاق افتاده است؟
وی راجع به اینکه شاید این اتفاقات افتاده که سازندگان پایتخت دیگر نمی خواهند فصل های بعدی آن را بسازند؟ توضیح داد: نشانه گذاری ها همین پیام را به ذهن مخابره می کند و سازندگان تلاش می کنند عامدانه دیگر ادامه این سریال ساخته نشود و این حسرت بزرگی است. حقش این نبود که با سریال این کار بشود و این بی انصافی است و اگر هم می خواستند انتقام بگیرند از نظام یا صداوسیما باید می گذاشتند که این خانواده معمولی باقی بماند. کاش آقای تنابنده و مقدم این خاطره را برای ما خراب نمی کردید و شاید یک راهی برای ادامه دادن پایتخت باقی می ماند.
در بخش دیگری از این گفت و گو به موضوع تفاوت ممیزی ها و شیوه نظارت در تلویزیون، سینما و فضای مجازی اشاره شد که در این باره یامین پور گفت: یک بخشی از این ماجرا طبیعی است. ما بین محتوای استریم و محتوای آندیمند تفاوت هایی داریم و ما می توانیم قائل به این باشیم که برخی ممیزی های صداوسیما در شبکه نمایش خانگی و وی او دی ها وجود نداشته باشد چون محتوای صداوسیما قابل تقسیم بندی نیست اما مخاطب برای محتوای فضای مجازی تصمیم می گیرد و حق انتخاب دارد.
**استانداردهای صداوسیما نسبت به فضای مجازی دشوارتر است
وی ادامه داد: صداوسیما استانداردهای دشوارتری دارد اما رسانه های خصوصی این طور نیست و بخشی از این ماجرا طبیعی است. الان مساله ما ممیزی نیست و بیشتر محتواست. ابتذال به معنای رفتارهای غیراخلاقی نیست بلکه به معنای پوکی و پوچی محتواست. انگار فضای سرمایه داری و زدن جیب مردم به قدری شور شده که سازنده دیگر متعهد به این نیست که پیامی را منتقل کند و حتی دیگر قائل به حفظ شرایط فنی و بازی گرفتن از بازیگران و … نیست. خیلی راحت با عبور کردن از یکسری مرزهای تلویزیون نظیر آرایش، پوشش و عشق های مثلثی و امثالش سعی می کنند یک مشتری برای خود دست و پا کنند.
یامین پور تصریح کرد: شما نمی توانید رسانه را بدون سرگرمی تعریف کنید چون به همین دلیل کارش را شروع می کند. من اصلا تعریفم از دانشگاه عمومی بودن صداوسیما این نیست که ما مدام پیام به مردم بدهیم تا اوردوز کنند. همین برنامه های شبکه نسیم، عصر جدید، برخی فصل های خندوانه، همه نمونه های موفقی از برنامه سازی هستند. معنای اینکه ما باید مرتب پیام به مردم بدهیم این نیست که مدام برنامه های گفت و گو محور و مذهبی و سیاسی داشته باشند. به نظرم ساختن برنامه های سالم و سرگرم کننده مهم ترین دستاورد تلویزیون خواهد بود ضمن اینکه صداوسیما از تجربه های برنامه های موفق دنیا هم استفاده کند.
ترامپ، کرونا و نظریه «پایان تاریخ» فوکویاما/ عجز لیبرال دموکراسی در برابر کووید۱۹
به رغم شهرتی که فوکویاما با ارائه این نظریه و کتاب خود پیدا کرد اما با گذشت سه دهه، ضعف و سستی ساختار این نظریه کاملا روشن گردیده است.
گروه سیاسی-رجانیوز: دکتر مسعود اسداللهی یادداشتی از حبیب فوعانی، نویسنده لبنانی درباره تاثیر کرونا بر جهان را در کانال خود منتشر کرده است.
حبیب فوغانی نوشت: در سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸) «فرنسیس فوکویاما» (استاد علوم سیاسی آمریکایی ژاپنی تبار) با انتشار مقاله ای در مجله «نشنال اینترست» تاکید کرد که «با پایان دوران جنگ سرد و سقوط دیوار برلین، پایان تاریخ سرکوب و نظام های توتالیتر فرارسیده و ارزش های دموکراسی غربی به پیروزی نهایی رسیده» و جهان پر از عدالت و مساوات خواهد شد!
وی در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱) و در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در کتابی با عنوان «پایان تاریخ و آخرین انسان» چنین نوشت: آنچه که شاهد آن هستیم، آخرین تلاش ها و تحولات ایدئولوژیک نوع بشر بوده که در نهایت با جهانی شدن لیبرال دمکراسی غربی؛ این نظام سیاسی، شکل نهائی نظام سیاسی نوع بشر شده است.
کاملا روشن است که دیدگاه فوکویاما در چارچوب مخالفت با دیدگاه پایان تاریخ کارل مارکس در نظریه مشهور ماتریالیسم تاریخی مطرح شده است. کارل مارکس در آن نظریه معتقد است که پایان تاریخ سرکوب انسان ها هنگامی خواهد بود که تفاوت طبقاتی از بین برود.
به رغم شهرتی که فوکویاما با ارائه این نظریه و کتاب خود پیدا کرد اما با گذشت سه دهه، ضعف و سستی ساختار این نظریه کاملا روشن گردیده است زیرا توسعه سیطره قدرت های غربی که پس از فروپاشی بلوک شرق اتفاق افتاد، نه تنها پایان تاریخ نبود بلکه برعکس شاید شروع فروپاشی امپراطوری غربی باشد که آنچنان از نظر جغرافیایی گسترش پیدا کرده که قادر به حفظ و کنترل آن نمی باشد.
اروپاییها و حتی آمریکاییها اعتراف میکنند که لیبرال دموکراسی غربی با انتخاب شدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا در سال ۲۰۱۶، عملا سیلی پر سر و صدایی خورده است. در همان زمان، فرید زکریا تحلیلگر سیاسی معروف آمریکایی و مجری برنامه GPS در شبکه CNN چنین گفت: ترامپ، سرطان دموکراسی آمریکایی است و بعد از آن بود که تزلزل اجتماعی در سایه ریاست فردی در آمریکا شروع شد که با ذهنیت یک حقه باز شارلاتان حکومت می کند نه ذهنیت یک دولتمرد.
سال گذشته (۲۰۱۹) مایکل هرش نویسنده معروف آمریکایی در مقالهای در فصلنامه معتبر فارین پالیسی چنین نوشت: در دوران دونالد ترامپ، دولتهای جهان روشی در پیش گرفتند که گویا ایالات متحده آمریکا وجود خارجی ندارد. هرش پشت کردن بسیاری از دولتهای جهان به آمریکا را اینگونه تفسیر کرد که این دولتها اتفاق نظر دارند که واشنگتن در دوران ترامپ، فقط و فقط به منافع خود فکرمی کند و (نه تنها حاضر نیست منافع دیگران را به رسمیت بشناسد، بلکه) حاضر نیست حتی با منافع دیگران آشنا شود. هرش اضافه کرده که شعار مشهور ترامپ اول آمریکا تبدیل شده است به فقط آمریکا.
به این ترتیب، انزوای فعلی آمریکا از سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۶) با تصمیم ترامپ برای خروج آمریکا از توافقنامه محیط زیست پاریس شروع شد و در سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) با خروج آمریکا از برجام که مانع دستیابی ایران به سلاح هسته ای میشد و همچنین با خروج آمریکا از پیمان موشکهای هستهای میانبرد که ریگان و گورباچف برای کنترل برنامه سلاحهای هستهای دو کشور امضاء کرده بودند، ادامه پیدا کرد. نیازی به یادآوری نیست که تمامی این تصمیمهای ترامپ، جهان را در لبه پرتگاه قرار داده است.
آرتور سالزبرگر(ناشر نیویورک تایمز) به درستی گفته: آمریکای بزرگ در انسان آمریکایی تبلور پیدا می کند نه در برج های ترامپ، و نه در توئیت های وی، و نه در تصمیمهای احمقانه اش.
جدعون رحمان(تحلیل گر فایننشنال تایمز) دو هفته قبل چنین نوشت: انتقاد از ترامپ برای بسیاری از تحلیل گران غربی، کار سادهای است اما برای این تحلیلگران پرداختن به مشکلات و نواقص موجود در نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی که فرد بی کفایتی را در کاخ سفید قرار داده، کار بسیار مشکلی است.
این همان لیبرال دموکراسی مورد نظر فوکویاما است که بشارت آن را به عنوان آخرین دستاوردی که نوع بشر می تواند به آن دست یابد، داده است. این نظام لیبرال دموکراسی در روز های اخیر سیلی پر سر و صدای دیگری را متحمل شده پس از اینکه چین توانست مدل دیگری که نه دموکراتیک است و نه لیبرال، در مبارزه با بیماری کرونا ارائه دهد. در حالی که جامعه آمربکا شاهد بی کفایتی مفتضحانه دولت آمریکا در مبارزه با همان بیماری می باشد.
اما ایتالیا که مهد رنسانس در جهان غرب به حساب می آید و با این حال از طرف آمریکا و اتحادیه اروپا به حال خود رها شده، خود را در مقابل این پاندمیک بسیار خطرناک و کشنده، تنها می بیند و صرفا روسیه و چین به این کشور کمک کرده اند. هنگامی که جمهوری چک محموله های کمک های طبی چین برای ایتالیا را مصادره کرد، روشن شد که تا چه حد شعارهای مربوط به همکاری و همبستگی بین دولت های عضو اتحادیه اروپا توخالی و پوچ بوده است.
در انگلستان که مهد دموکراسی به حساب می آید؛ دموکراسی غربی دولتی ناتوان و نخست وزیری دمدمی مزاج را بر سرکار آورده که نمی دانند در مقابل این پاندمیک، برای میلیون ها شهروند انگلیسی که اکثرا پیر و سالخورده هستند؛ چکار باید بکنند.
بعد از سقوط دیوار برلین که آن وعده های شیرین و رنگارنگ را در مورد جهانی پر از صلح و پیشرفت و شکوفایی در پی داشت، زمان زیادی گذشته است اما آنچه که همگان شاهد بوده اند، جنگ های ویرانگر یکی پس از دیگری، بحران های وخیم یکی از پس از دیگری، و ناکامی های مصیبت بار یکی پس از دیگری بوده است.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، چرخ تاریخ یک دور کامل چرخیده و به رغم پیش بینی های فوکویاما، تاریخ بار دیگر انتقام می گیرد. آنچه که جهان غرب این روزها از آن رنج می برند، فقط بحران کمبود ماسک های طبی نیست. در واقع، ناتوانی در مواجهه پاندمیک ویروس کرونا فقط نوک کوه یخی است که بحران های عمیق فکری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … جهان غرب در زیر آن پنهان شده است.
منطق تاریخ در حال حاضر علیه جهان غرب عمل می کند و شمارش معکوس برای لیبرال دموکراسی افسار گسیخته از هر گونه قید و بندی آغاز شده است. هر چند که هنوز صحبت از افول غرب در پی این ناکامی های متناوب و یا صحبت از سقوط قریب الوقوع امپراطوری آمریکایی زود است اما زبیگنیو برژینسکی(مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت جیمی کارتر) ۵۰ سال برای احتضار و جان کندن این امپراطوری مهلت تعیین کرده بود.
با این حال می توان به جرات گفت که لیبرال دموکراسی سرنوشت محتوم بشریت نیست و پاندمیک کرونا ضربه ای کمرشکن به نظریه پایان تاریخ فوکویاما و همفکرانش وارد کرده است.
آخرین نظرات